kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۷۸۳۵
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۴

عوامل و ریشه‌های دوری از فطرت الهی(1)(پرسش و پاسخ)

 

پرسش:
از منظر آموزه‌های وحیانی چه علل و اسباب و عواملی موجبات دوری از فطرت الهی و دین‌گریزی و کمرنگ شدن ارزش‌های الهی و انسانی را در جامعه فراهم می‌آورد؟
پاسخ:
فطری بودن دین
اعتقاد به فطری بودن دین این حقیقت را افاده می‌کند که دین هیچگاه از قاموس حیات فردی و اجتماعی انسان زدوده نمی‌شود، زیرا در نهاد و سرشت ابنای بشر و خلقت همه انسانها به صورت تکوینی وجود دارد. بنابراین دین‌گریزی به این معنا نیست که مردم با اصل دین و خداباوری که در وجود آنها نهادینه شده است مخالف هستند، بلکه به این مفهوم است که دینی که در حال حاضر در جامعه به آنها ارائه و عرضه می‌شود، با دینی که فطرتاً همه انسانها طالب آن هستند انطباق ندارد و لذا مردم از آن گریزان هستند! از این رو باید حقیقت دین و آموزه‌های وحیانی آن را شناخت و به نحو مطلوبی آنها را در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی در جامعه پیاده کرد و با عوامل دین‌گریزی مقابله کرد تا واگرایی و نفرت دینی در میان مردم به حداقل برسد. در اینجا اهم علل و اسباب و عواملی که موجبات دور شدن از فطرت الهی و کمرنگ شدن ارزش‌های الهی و انسانی را در جامعه فراهم می‌آورد ذیلاً مطرح می‌کنیم!
اهم علل و اسباب دوری از فطرت الهی
1- فقر و تنگدستی
از جمله عواملی که سبب دین‌گریزی و یا کمرنگ شدن و تضعیف باورها و اعتقادات دینی شده و به سستی مردم در انجام تکالیف و وظایف شرعی می‌انجامد، فقر و تنگدستی است. این عامل به شدت دین و دینداری را تهدید می‌کند و خطری بزرگ برای دینداری مردم و مانعی جدی در راه عمل به احکام دین و رشد اخلاقی و تعالی معنوی و موجب سقوط به ورطه کفر و گمراهی و هلاکت است. در روایات تعبیرهای گوناگونی از فقر شده و پیامدهای وحشتناک و تلخی برای آن ذکر شده است:
1- پیامبر گرامی(ص) می‌فرماید: «الفقر اشد من القتل» فقر سخت‌تر از قتل است (بحارالانوار، ج 72، ص 47)
2- پیامبر گرامی(ص) می‌فرماید: لولا رحمه ربی علی فقراء امتی کادالفقران یکون کفراً» اگر رحمت خدا شامل حال فقرای امت من نمی‌شد، نزدیک بود که فقر به کفر بینجامد. (بحارالانوار، ج 72، ص 47)
3- پیامبر اکرم(ص) در دعای خود می‌فرماید: «اللهم بارک لنا فی الخبز و لاتفرق بیننا و بینه، فلولاالخبز ماصلینا ولاصمنا و لاادینا الفرائض ربنا عزوجل» خدایا به نان ما برکت بده و میان ما و آن جدایی نینداز... اگر نان نبود نه نماز می‌توانستیم بخوانیم، و نه می‌توانستیم روزه بگیریم و نه واجبات پروردگار خود را انجام دهیم. (فروع کافی، ج 6، ص 287)
4- علی(ع) می‌فرماید: «الفقرالموت الاکبر» تنگدستی بزرگترین مرگ است. (نهج‌البلاغه- حکمت 163)
5- علی(ع) می‌فرماید: «ان الفقرمذهله للنفس، مدهشه للعقل، جالب للهموم» فقر سبب پریشانی حواس و سرگشتگی عقل و گرفتار شدن به غم و اندوه است (غررالحکم، ص 102)
6- امام علی(ع) در بیان دیگری می‌فرماید: «یا بنیّ! انی اخاف علیک الفقرء فاستعذ بالله منه، فان الفقر منقصهًْ للدین، مدهشهًْ للعقل، داعیهًْ للمقت» ای فرزندم (محمد بن حنفیه)! من از فقر بر تو می‌ترسم، از آن به خدا پناه ببر که فقر دین را می‌زداید، و عقل را سرگردان می‌کند و دشمنی پدید می‌آورد.(نهج‌البلاغه - حکمت 319)
شهید مطهری(ره) در توضیح این حدیث می‌نویسد: فقر موجب نقصان دین است یعنی چه؟ یعنی فقر گناه است؟ نه فقر گناه نیست، اما آدمی را که ایمان قوی نداشته باشد، زود وادار به گناه می‌کند. بسیاری از گناهان است که از فقر و احتیاج ناشی می‌گردد.
فقر به سرحد کفر نزدیک است. فقر روح را عاصی و عزیمت را ضعیف می‌کند... فقر فکر را پریشان و دهشت‌زده می‌کند، عقل و فکر در اثر احتیاج و فقر و نبودن وسایل زندگی تعادل خود را از دست می‌دهد انسان دیگر نمی‌تواند خوب در قضایا فکر کند...(بیست گفتار، ص76)
شهید مطهری(ره) در بیان تاثیر و تاثر شئون جامعه و پیوند آنها با یکدیگر می‌نویسد: زندگی یک واحد و همه شئونش توأم با یکدیگر است. صلاح و فساد در هریک از شئون زندگی در سایر شئون موثر است.
ممکن نیست اجتماعی مثلا فرهنگ، سیاست، یا قضاوت یا اخلاق و تربیت و یا اقتصادش فاسد باشد، اما دینش درست باشد و بالعکس.(مبانی اقتصاد اسلامی، ص33)
آری به این جهت است که در سیره پیامبر اکرم(ص) و پیشوایان معصوم به رفتارها و عملکردهایی به صورت علنی و شفاف برمی‌خوریم که بیانگر مبارزه با بلای فقر و تنگدستی و یاری رساندن به تهیدستان و زاد و توشه‌رسانی به فقرا از سوی آن بزرگواران است.
ادامه دارد