kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۱۹۷۷
تاریخ انتشار : ۰۸ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۱:۴۸

زینب عزیز! دیگر تنها نیستی(به جای گفت و شنود)



امروز با سالروز رحلت پیام‌آور کربلا، حضرت زینب کبری همزمان است. از این روی ستون گفت و شنود را به گونه‌ای دیگر و متفاوت
با روال همیشگی می‌نگاریم و رحلت آن بانوی بزرگوار را
تسلیت عرض می‌کنیم.

آن روز مصیبت‌زده که آسمان رنگ ماتم داشت و زمین زانوی غم به دامن گرفته بود و حرامیان زینب کبری را بر شتر بی‌جهاز نشانده و با کاروان اسرا از کربلا به کوفه می‌بردند، هیچیک از برادران و فرزندان و محارم زینب حضور نداشتند که حضرتش را رکاب بگیرند و بر پشت ناقه بنشانند، آنگونه که در طول سفر کاروان حسینی از مدینه به کربلا چنین کرده بودند، عباس که همه مسیر سایه به سایه خواهر بود، علی‌اکبر، قاسم، فرزندان زینب و... همه به خون غلتیده بودند و پیکر مطهر و قطعه قطعه‌شده‌شان به خاک افتاده و زیر آفتاب سوزان کربلا رها شده بود. علی‌بن‌الحسین نیز با دست‌های به زنجیر کشیده همسفر زینب بود و...
حرامیان نمی‌دانستند که سند رسوایی خود را به اسارت می‌برند و زینب طوفانی در آستین دارد که حاکمیت کفر و نفاق را بر باد می‌دهد...
عصر آن روز، چه کسی باور می‌کرد که چرخ گردون بعد از چرخشی هزار و چند صد ساله، به عصر خمینی می‌رسد و یاران آخر‌الزمانی اباعبدالله علیه‌السلام، که آن روزها به کربلا نرسیده بودند، از راه می‌رسند و پرچمی را که آن روز در کربلا بر زمین افتاده بود، به دست می‌گیرند و بر فراز می‌آورند. سقف ظلمانی جهان سلطه را می‌شکافند و طرحی نو در می‌اندازند. غبار قرن‌ها بدعت و تحریف و کج‌اندیشی را از چهره اسلام ناب محمدی‌(ص) می‌زدایند و بار دیگر بر کرسی حاکمیت می‌نشانند. اُحد به صحنه می‌آید اما این دفعه سپاه اسلام از تنگه غنیمت آسیب نمی‌بیند. عمر و عاص‌ها چفیه از سر بر می‌دارند و
کت و شلوار می‌پوشند و‌لی در کسوت تازه نیز از نگاه تیزبین مردان خدا پنهان نمی‌مانند و لشکر اسلام از نیزه فریب زخم
بر نمی‌دارد. صفین باز‌سازی می‌شود اما دیگر مالک از کنار خیمه سیاه معاویه باز نمی‌گردد. کربلا باز هم به تکرار می‌نشیند اما این بار رزمندگان اسلام دمار از روزگار یزیدها و عمرسعد‌ها و ابن‌زیادهای زمان در می‌آورند. کاخ سبز رنگ سفید می‌گیرد ولی مردان پاکباخته اجازه نمی‌دهند که هویت واقعی آن در پوشش نیرنگ‌های رنگی ناشناخته بماند...
... و از جمله آنکه حرامیان سربرآورده از ائتلاف غربی و عبری و عربی، سودای سیاه حمله به مرقد مطهر زینب کبری سلام‌الله علیها را در سر می‌پرورانند ولی دیگر عصر روز یازدهم محرم سال ۶۱ هجری نیست که دختر علی و فاطمه
-سلام‌الله علیهما- در میانه میدان تنها مانده باشد. برادرش عباس‌(ع) حضور ندارد که رکابگیر خواهر بزرگوارش باشد. او در ملأاعلی است. اما زینب ما تنها نیست. هزاران جوان پاکباخته برای رکابگیری زینب به صف ایستاده‌اند. جان برکفانی که فریاد «کلنا عباسک یازینب» بر لب دارند. فریادی برخاسته از اعماق دل‌های پاک. فدائیانی که در راه فدا شدن برای زینب از هم سبقت می‌گیرند و... زینب عزیز! دیگر تنها نیستی. آیا از یاران آخرالزمانی خود راضی هستی؟