دولت دست خسته برنجکاران را بگیرد(یادداشت خبرنگار)
تلاش بیوقفه و شبانهروزی کشاورزان برنجکار به همراه اعضای خانواده همهساله از اواخر اسفندماه آغاز میشود و سرانجام پس از چند ماه تلاش طاقتفرسا خوشههای برنج به بار مینشیند و متاسفانه به محض اینکه خوشههای برنج طلایی شد، فعالیت واسطهها برای سودجویی آغاز میشود.
همهساله در آستانه برداشت برنج، دولت اقدام به توزیع برنج خارجی میکند و در این میان سودجویان و واسطهها با آرامش خاطر دسترنج یک فصل زراعی کشاورزان را میخرند و انبار میکنند و سپس با قیمتهای چندبرابر به مردم میفروشند.
پرسشهای زیادی در ذهنها وجود دارد که، چرا شهری که به تنهایی قادر است برنج 5 میلیون نفر را تأمین کند دولت اقدام به توزیع برنج خارجی در این شهر میکند.
تنظیم بازار محصولات کشاورزی به عهده چه ارگانی است؟ دستگاه ناظر در زمان حساس تولید و توزیع محصولات داخلی کجاست؟ نقش مدیران ادارات عریض و طویل که خود را متولی کشاورزی میدانند، در زمان برداشت برنج چیست؟
44 درصد برنج کشور توسط برنجکاران مازندرانی تولید میشود اما سود کار کشاورزان به جیب دلالان و واسطهها میرود.
کشاورز برنجکار مازندران با آغاز فصل کشاورزی شب و روز ندارد. به جای اینکه به کشاورزی بپردازد باید در بانکها، ادارات، شرکتهای تعاونی، مراکز توزیع سوخت و... سرگردان باشد و از سوی دیگر برای در امان ماندن ادوات کشاورزی باید چند ماهی را شبها در مزارع بخوابد.
به علت افزایش دستمزد کارگر، سوخت، نهادههای کشاورزی، تعمیرات ادوات کشاورزی، شخم، تسطیح، نشاء، سمپاشی، تأمین آب، وجین، برداشت و... کشاورز مجبور است همهساله محصول را پیشفروش کند و همواره کشاورز به بانک یا واسطهها بدهکار است و نتیجه این بدهکاریها فروش محصول زیر قیمت بازار است.
با چنین مشکلاتی هر روزه زمینهای کشاورزی مازندران به جای روییدن محصولات، به رویش ویلاها و آپارتمانها تبدیل میشود.
آیا مسئولان از خود سؤال کردهاند که چرا کارخانجات پنبه پاککنی، روغنکشی پنبه، آفتابگردان و سویا و کارخانه لینتر پاک شرق مازندران تعطیل و صدها کارگر بیکار شدهاند؟ چه محصولاتی جایگزین مزارع طلای سفید (پنبه) در شرق مازندران شده است و چرا؟
هر روز که میگذرد اراضی کشاورزی مازندران کوچک و کوچکتر میشوند، زیرا هر کس بهطور سلیقهای و میزان سوددهی و پولسازی، نوع کشت خود را تعیین میکند و یا تغییر کاربری غیرمجاز میدهد.
در گذشتههای دور، در شمال جاده ساحلی از بابلسر تا رامسر «دریای مازندران» قرار داشت و در جنوب جاده ساحلی «چشمانداز زیبای طبیعت» با بوی خوش شالیزارها، چشمها را خیره میکرد، اما پس از گذشت 25 سال مسیر دوطرف جاده ساحلی برای هر مسافری ناشناخته و دلگیر شده است، زیرا دیگر از آن اراضی شالیزاری خبری نیست و به جای آن ویلاها هتلها و آپارتمانها و شهرکهای خصوصی و دولتی در سراسر سواحل دیده میشوند. پول داران که بیشتر به فکر خوشگذرانی هستند. زمینها را میخرند و مجوز را از بالا میگیرند و یک شبه میسازند و کسی جرئت تخریب این ویلاهای غیرمجاز که مشکل زیست محیطی هم دارد را ندارد. آیا هنوز هم باید بگوییم 230 هزار هکتار شالیزار مازندران 44 درصد برنج هموطنان را تامین میکند؟ امید است دولت در آستانه برداشت برنج بهجای توزیع برنج خارجی در بازار، با خرید برنج از شالیکاران در جهت حمایت از این قشر زحمتکش جبران مافات کرده و دست کشاورز خسته را بگیرد.
قربان نوروزی