مدیران ورزش این هشدارها را نمیشنوند؟ (نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
بارها نوشته و تاکید کردهایم که اگر میخواهیم فوتبال ایران بزرگی کند و حرکت آن در مسیر پیشرفت، سرعت بگیرد و خلاصه به روزهای اوج خود بازگردد و اگر مدیران و مسئولان ورزش در این باره راست میگویند، هیچ چارهای وجود ندارد جز اینکه کاروبار مدیریت و اداره آن را به دست مردان بزرگ بسپاریم. مردانی که کار را میشناسند و استخوان خرد کرده بوده و موی را در آسیاب سپید نکرده باشند. مردانی که برای خود و در حوزه فوتبال یکپا جامعهشناس باشند و آدمها و تیپها و گروهها و جریانات و روابط و مناسبات رایج و حاکم بر فوتبال را بشناسند.
متاسفانه امروز فوتبال ایران از فقدان چنین مدیریتی در رنج است و این بزرگترین علت و دلیل عدم پیشرفت بایسته این رشته مستعد است. اینطور بگوئیم: همانطور که بسیاری از کارشناسان و متخصصان امور اقتصادی بر خلاف بعضی از عوام فریبان و سیاسیکاران مغرض، بارها و بارها تاکید کردهاند که مشکلات اقتصادی که امروز دامنگیر جامعه شده وگرانی بیرحمانهای که به جان زندگی مردم نجیب ایران افتاده بیش و پیش از آنکه ریشه در مسائلی چون تحریم و فشارهای بدخواهان خبیث این ملک و ملت داشته باشد ریشه در«درون» و مسائل داخلی و علیالخصوص سوءمدیریت دارد، در ورزش هم دقیقا وضع به همین گونه است. به این معنی که فوتبال (و ورزش) ما هر چه میکشد و هرچه آسیب و ضرر میبیند دلیل آن مدیریت نااهل است و بس. و این واقعیتی است که امروز هرکسی با ورزش و رشتهای مثل فوتبال سروکار دارد برآن واقف است و آن را تایید میکند.
در سخن کارشناسان- به ویژه در دو سه سال اخیر- بارها بر این نکته تاکید شده است. شاید آخرین مورد آنکه به گوش اکثر اهالی فوتبال و ورزش هم رسیده اظهارات سرمربی تیم پرسپولیس بعد از شهرآورد اخیر است. آنچه بیش از هر مورد و موضوع دیگری زیر تیغ انتقادات آقای گل محمدی قرار گرفته است «مدیریت» است. مدیریتی که« به ریش همه میخندد...!!»، مدیریتی که«...عین خیالش نیست»!!، مدیریتی که «قوی نیست و ضعفهای خود را توجیه میکند»،!! مدیریتی که« ...کوچک و ضعیف است»!!، مدیریتی که از او
«...فحاشی وتوهین شنیدهایم»!! و قس علیهذا. نکته جالب اینجاست که علیرغم این همه اشارات مستقیم و هشدارهای کارشناسانه و دلسوزانه کسانی که در راس ورزش نشستهاند و این گونه مدیران ضعیف و کوچک و فحاش و... را بر مصدر تیمهای بزرگ قراردادهاند و عملا و علنا به مردم بیاحترامی میکنند، هیچ واکنشی نشان نمیدهند و
عقل کل مآبانه و خودخواهانه بر تداوم مدیریت ایننوع مدیران(؟!!) اصرار دارند تا آنجا که گل محمدی درباره برکناری یکی از این عوضی آمدهها به وزیر ورزش اولتیماتوم میدهد و ضربالاجل تعیین میکند!
و این داستان ورزش ماست!! آیا مدیران ارشد ورزش که چنین عناصری راکه هیچگونه اهلیت و صلاحیتی در ورزش ورشته پرماجرایی مثل فوتبال ندارند، به ورزش و تیمهای بزرگی مثل استقلال و پرسپولیس تحمیل میکنند، از این داستان و وضعیت بیاطلاع هستند؟ اگر واقعا بیاطلاع باشند که بدا به حال ورزش ما که مدیران ارشد آن چنین موجودات از مرحله پرتی هستند! واگر با اطلاع باشند- که حتما هستند- چرا اقدام بایسته و عمل شایستهای را که جزو وظایف ابتدایی و مسلم آنهاست انجام نداده و به این سازوکار افتضاح مدیریتی پایان نمیدهند؟ آیا در ورزش و فوتبال ما قحطالرجال است که شما مجبور میشوید از دوستان سابق و همکاران استانی و همراهان حزبی و
در و همسایه و... استفاده کنید؟! پاسخ همان است کهبارها در مورد آن در این صفحه و این ستون و هر جای دیگری که از دستمان ساخته و صدایمان رسیده، تاکید کردهایم.
متولی اصلی ورزش یعنی«دولت» برخلاف شعارهایی که میدهد ورزش را در حد خودش «جدی» نگرفته است و بهترین دلیل هم برای اثبات این حرف اینکه آن را به دست «هرکسی» که دوست داشته نه به دست
« اهل آن» سپرده است و...این «هر کسی»ها هم بهطور طبیعی
به جای اینکه دنبال خدمت به ورزش و پاسخگویی به انتظارات منطقی و مطالبات برحق مردم باشند، بدون توجه به مصالح ورزش و تدبیر برای اداره هرچه بهتر و متعهدانه آن دنبال کار خودشان و مشغولیتهای خودشان و استفاده از مواهب مدیریتی ورزش به نفع خودشان و اهداف شخصی و سیاسی و... هستند و البته برای خالی نبودن عریضه، روز «بسیج» را هم گرامی میدارند و در سالگرد شهید سرافراز، حاج قاسم سلیمانی که تمام وجود و زندگیش وقف مردم و در خدمت مردم بود، طی مراسمی باشکوه! با آن شهید عزیز«میثاق» هم میبندند!! و... درچنین وضعیتی که ورزش و فوتبال یکی از بدترین دورههای مدیریتی خود را سپری میکند ظاهرا جز اینکه هست از ورزش نمیتوان انتظاری داشت.