kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۱۹۹۵
تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۹ - ۲۰:۲۱
ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع)-74:

حمایت امام صادق(ع) از قیام زید




در یک روایت ـ که این مربوط به بعد از کشته شدن زید است ـ امام صادق(علیه‌السّلام) فرمودند که
«رحم اللّه عمّی زیْدا»1؛ خدا عموی من زید را رحمت کند. «إنّ عمّی کان رجلًا لدنْیانا و آخرتنا»2؛ «او بود که هم برای دین ما و هم برای دنیای ما نافع بود.» برای دین ما نافع بود به این معنی که دین را ترویج می‌کرد، قرآن را زنده می‌کرد، دشمنان قرآن را از بین می‌برد، این نفع اوست برای دین. برای دنیای امام صادق(علیه‌السّلام) هم زید نافع است، برای خاطر اینکه وضع گروه امام صادق(علیه‌السّلام) در زمان خلفای بنی‌امیّه وضع خفقان است، وضع فشار است، دائماً در محدودیّت‌اند، دائماً اصحابش در خطر کشته شدن و اعدامند و زید(علیه‌السّلام) که قیام می‌کرد، قیام زید برای دنیای امام صادق(علیه‌السّلام) هم بهتر بود. به‌هرصورت یک چنین تعبیرات جالبی از امام صادق‌(صلوات‌اله‌علیه) نسبت به زید آمده.
یک جمله دیگر از امام صادق این است که می‌فرماید: «مضى و اللّه عمّی شهیداً کشهداء اسْتشْهدوا مع رسول اللّه و علیٍّ و الْحسن و الْحسیْن.»3؛ «به خدا قسم عمویم زید شهید است مثل شهدایی که در رکاب پیغمبر‌(صلّی‌اله‌علیه‌و‌آله) جنگیدند و شهید شدند و مثل علی و حسن و حسین(علیهم‌السّلام).»
در یک روایت امام هشتم(علیه‌السّلام) می‌فرماید که: «زید در راه خدا جهاد کرد.»4 این قضاوت‌ها را می‌خواهم بدانید. در یک روایت امام صادق(علیه‌السّلام) نسبت به زید مرثیه‌خوانی می‌کند، عزا و ماتم او را ذکر می‌کند5 و در عزایش مردم را می‌گریاند، که این را هم یک اشاره‌ای خواهم کرد که به چه مناسبتی بوده. در این زمینه البتّه روایات زیاد است.
امّا درباره‌ انگیزه‌ زید؛ یکی از خُطَبی که زید بیان کرده، خطبه‌ مفصّلی است که در آن انگیزه‌ خودش را امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر و انتقام خون شهدای کربلا معرّفی می‌کند6 که عین همان انگیزه‌ای است که امام حسین‌(صلوات‌اله‌علیه) داشت: «أرید أنْ آمر بالْمعْروف و أنْهى عن الْمنْکر و أسیر بسیرة جدّی و أبی‏»7؛ یعنی عین همان انگیزه‌ای که امام حسین(علیه‌السّلام) برای قیام خود معیّن کرد، زید(علیه‌السّلام) هم برای حرکت خود و قیام خود معیّن کرد.
در یک جا انگیزه‌ خودش را اصلاح امّت معرفی می‌کند و می‌گوید من قیامم برای اصلاح امّت است. عیناً باز همان انگیزه‌ قیام امام حسین(علیه‌السّلام) که فرمود: «إنّما خرجْت ارید الْإصْلاح فی أمّة جدّی.‏»8‌، اینجا هم زید می‌گوید: «لوددْت أنّی أحْرقْت بالنّار ثمّ أحْرقْت بالنّار و أنّ اللّه أصْلح لهذه الْأمّة أمْرها.»9 یعنی: «دوست می‌دارم که مرا به آتش بسوزانند، دوباره به آتش بسوزانند، و برای من به این قیمت تمام بشود که اصلاح امر این امّت و کار امّت به سامان برسد و از این وضع نابسامان و ناهنجار بیرون بیاید.»
به‌هرصورت، از این قبیل مطالب دیگر خیلی زیاد است که اگر چنانچه بخواهم یک‌یک این‌ها را بیان کنم طولانی می‌شود.
یک روایت جالب دیگر هم در همین زمینه‌ نظر امام صادق(علیه‌السّلام) درباره‌ زید هست که آن را هم عرض و مطلب را تمام کنم و آن روایت این است که یکی از یاران همراه زید آمد خدمت امام صادق(علیه‌السّلام). امام فرمود:«کجا بودی؟» گفت: کوفه بودم. گفت: چه خبری داری و قضیّه چیست؟ حضرت نگران زید بودند و خبر نداشتند چه شده، و او خبر کشته شدن زید و ناکام شدن انقلاب زید را برای امام داشت می‌آورد. فرمودند: «چه شد قضیّه؟» گفت: یابن رسول‌الله! عموی شما زید در مسجد کوفه کشته شد و آن تفصیلات. حضرت خیلی متأثّر و غمگین شدند و گفتند که: «خب تو با عموی من بودی؟» عرض کرد که بله، فرمودند که: «با عموی من که بودی، کسی را هم کُشتی یا نه؟» گفت: بله، فرمودند: «چند نفر را کُشتی؟» گفت: هفت نفر یا پنج نفر ـ امام صادق(علیه‌السّلام) یک تعبیری می‌کند که آن تعبیر برای دلگرم کردن طرف است و نظر امام صادق(علیه‌السّلام) را ضمناً به ما نشان می‌دهد؛ امام صادق(علیه‌السّلام) دستش را بلند کرد و گفت: «خدایا! مرا در ثواب این کشتن‌ها با این مرد شریک کن.»10 ملاحظه می‌کنید، خب حالا امام صادق‌(صلوات‌اله‌علیه) یقیناً در آن ثواب شریک بوده‌اند؛ چون در پاره‌ای از موارد، نشانه‌ همکاری امام صادق(علیه‌السّلام) با زید کاملاً پیداست و همین‌طور که گفتیم امام، مردم را در جریان کار زید قرار می‌داد، امّا می‌خواهد به این مرد بفهماند که کاری که کردی کار درستی بوده، شرکت تو در این کار یک کار صحیحی بوده، لذا فرمودند که: «خدایا! مرا در ثواب این کشتن‌ها با این مرد شریک کن.»
یک جای دیگر آمده که امام صادق(علیه‌السّلام) امور خاندان آن کسانی را که با زید شهید شده بودند به عهده گرفت و زندگی آنها را اداره می‌کرد.11
پانوشت‌ها:
1- عیون اخبار الرّضا(ع)، شیخ صدوق، ج‏1، ص 249.
2- همان.
3- عیون اخبار الرّضا(ع)، شیخ صدوق، ج‏1، ص 25.
4- عیون اخبار الرّضا(ع)، شیخ صدوق، ج‏1، ص 249.
5- امالی، شیخ صدوق، ص 392.
6- بحار‌الأنوار‌،علّامه محمّدباقر مجلسی، ج‏46، ص؛207 و الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، ج‏2، ص171.
7- مناقب آل‌ابی‌طالب(ع)، ابن ‌شهرآشوب، ج‏4، ص 89.
8- همان.
9- بحارالانوار، علّامه محمّدباقر مجلسی، ج‏46، ص 208.
10- عیون اخبار الرّضا(ع)، شیخ صدوق، ج‏1، ص 253.
11- بحارالأنوار، علّامه محمّدباقر مجلسی، ج‏46، ص 170.