نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
این ضعف ماست که مدام نگاهمان به انتخابات آمریکا باشد
سرویس سیاسی-
روزنامه شرق در شماره دیروز خود گفتوگویی را با عباس عبدی، از کنشگران سیاسی طیف موسوم به اصلاحطلب منتشر کرده بود. این گفتوگو که به تاثیر انتخابات آمریکا در مسایل داخلی و شرایط اقتصادی ایران اختصاص داشت توسط سردبیر شرق انجام شده بود. عبدی در ابتدای گفتوگو تاکید میکند: «اگر کسی غیر از ترامپ در انتخابات حضور میداشت، شاید برای ایران خیلی فرق نمیکرد کدام نامزد روی کار بیاید. حتی میشود گفت فشار دموکراتها به دولت ایران میتواند بیشتر از جمهوریخواهان باشد، اما ترامپ فرق دارد و او حتی مسئلهاش فقط ایران نیست؛ با کل جهان به شکل جدیدی برخورد میکند...»
او در ادامه تصریح میکند: «اینکه بگویم انتخابات آمریکا تأثیر تعیینکنندهای در سرنوشت ما دارد، فکر نمیکنم اینطور باشد. البته این هم از ضعف ما شده است که مدام نگاهمان به این باشد که مردم دیگر کشورها چه تصمیمی میگیرند؟... همین نقطهضعف ماست؛ چراکه مسئله ما، مسئله داخلی است.» سردبیر شرق نیز در بخشی از این گفتوگو تاکید میکند: «شاید اگر انتخابات آمریكا برای كنشگران سیاسی ایران اینقدر مهم شده است و آن را در سرنوشت جامعه ما اثرگذار میدانند، بهنوعی فرافكنی واهی باشد.»
جای خوشحالی است که طیف اصلاحطلب به این باور برسد که انتخابات آمریکا تاثیر چندانی در وضعیت و مناسبات موجود ایجاد نمیکند و هر کسی که رئیسجمهور این کشور شود ممکن است در شیوه دشمنی این کشور با ما تفاوت ایجاد کند و اصل موضوع همچنان پابرجاست. نکته مهمتر اما این است که برای مهمترین کار برای درمان شناخت درست درد است. وقتی با اشاره غلط علت درد را به انتخابات آمریکا ربط دهیم مسلم است که درمانی حاصل نخواهد شد. باید بدانیم و باور داشته باشیم که به رغم دشمنی آمریکا اگر مدیریت در عرصههای مختلف در داخل کشور به درستی عمل کند بسیاری از مسایل رفع خواهد شد.
شورش رد صلاحیت شدهها علیه مجلس!
روزنامه اصلاحطلب اعتماد به مدیر مسئولی الیاس حضرتی نماینده رد صلاحیت شده مجلس یازدهم روز گذشته در گزارش تیتر یک خود با عنوان « جنجال واكسيناسيون مجلسي» نوشت: «يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي كه روي كار آمد بسياري از مسئولان جمهوري اسلامي از اين مجلس به عنوان برترين و انقلابيترين پارلمان پساانقلاب نام بردند و همزمان فعالان سياسي اصولگرا يكي پس از ديگري از عزم نمايندگان براي بازگرداندن مجلس به راس امور و همچنين ايجاد شفافيت در انتخابيترين قوه جمهوري اسلامي و البته پايان دادن به رانتهاي پيدا و پنهان نمايندگان گفتند. آنان كه همين رانتها را به جاي اظهارات و اقدامات سياسي اصلاحطلبان مجلس دهم دليل ردصلاحيتشان اعلام ميكردند، حالا اما با گذشت تنها حدود 4 ماه از عمر پارلمان يازدهم، بهواسطه كردار و گفتار اصولگرايان حاضر در ساختمان هرميشكل ميدان بهارستان، بعضا با چنان تناقضهايي مواجه شدهاند كه ترجيح ميدهند اتفاقات رخداده در راهروهاي تاريك و روشن پارلمان را ناديده گرفته و به جاي گفتن و نوشتن از تحويل نخستين محموله واكسن آنفلوآنزا در ايران به نمايندگان مجلس يازدهم، انگشت اتهام خود را به سمت قوه مجريه و شخص رييسجمهوري گرفته و از درد دلهاي وزير بهداشت با فرمانده سابق سپاه قدس جمهوري اسلامي سخن به ميان آورند.»
گفتنی است از بدو تشکیل مجلس یازدهم اصلاحطلبان که حالا در مجلس حتی اقلیت هم محسوب نمیشوند شروع به تخریب رسانهای خانه ملتیها کردند. هنوز مجلس یازدهم تشکیل نشده بود که «عباس عبدی» تئوریسین اصلاحطلب مجلس جدید را علیل نامید و سیل تخریبهای پروپاگانداگونه به سمت مجلس از سوی دیگر نیروهای اصلاحطلب روانه شد. حالا که مجلس تشکیل شده است و هنوز چندصباحی نیست که نمایندگان جدید به صندلیهای سبز تکیه زدهاند حجم تخریبها هم گستردهتر شده و هم وارد فاز دیگری شده است. اصلاحطلبان سعی دارند تصویری که میخواهند از مجلس یازدهم در ذهن مردم القا کنند، مجلسی رانتی، تندرو و ناکارآمد با نمایندگانی ویژه خوار است.
نکته قابل تاسف اینکه همین جریان که مجلس دهم را در دست داشتند، با فساد، ناکارآمدی و رفتار قبیلهای و جناحی چنان شان و جایگاه مجلس را در افکار عمومی تنزل دادند که در انتخابات بعدی میل و رقبت مردم برای حضور در انتخابات به شکل قابل ملاحظهای کاهش پیدا کرد. تاسفآورتر اینکه همین مدعیان که با هر بهانهای بدنبال حاشیه سازی برای مجلس هستند در دوره نمایندگی خود رانت خواری را به حدی رسانده بودند که دریافت خودرو یا واکسن درمقابل آنها بیشتر شبیه شوخی و طنز است. ضمن اینکه شرافت رسانهای اقتضا میکرد به همان شکل برجسته تصریح میشد که مجلس تمامی واکنشهای ارائه شده را به وزارت بهداشت باز گردانده و تعداد قابل توجهی از نمایندگان نیز از دریافت خودرو اجتناب کردهاند.
سهم اصلاحطلبان در ایجاد وضع موجود
روزنامه شرق در سرمقاله شماره دیروز خود که به قلم سردبیر این روزنامه نوشته شده، آورده است: «توصیه انتخاباتی موسویخوئینیها برای شركت در انتخابات 1400 به اصلاحطلبان و تشویق و تهییج مردم به وسیله این جناح سیاسی قابل تأمل است». وی در بیان توصیه انتخاباتی موسوی خوئینیها نوشته: «اگر نگذاشتند اصلاحطلبان به قدرت بازگردند، آنان چیزی را از دست نخواهند داد و به مردم ثابت خواهد شد چه كسانی مانع توسعه دموكراسی در ایراناند. بهزعم خوئینیها، این عملكرد سیاسی موجب میشود اصلاحطلبان دوباره هژمونی ازدسترفته خود را بازیابند.»
نویسنده سرمقاله افزوده است: «اما سؤال اساسی اینجاست که آیا شرایط سیاسی و اجتماعی كنونی با این توصیهها دچار پویایی میشود و آب رفته به جوی باز خواهد گشت؟... اگر سیدمحمد خاتمی در انتخابات مجلس دهم و دور دوم انتخابات ریاستجمهوری دولت روحانی در بین یأس و ناامیدی سیاسی، مردم را با تعبیر تكرار میكنم به میدان كشاند و موجب پویایی و تحرك در جناحهای سیاسی اصلاحطلب و مردم شد، این پویایی بیش از اینكه از شخصیت او نشئت گرفته باشد، از میان تضادها و درگیریهای سیاسی و اجتماعی سر برآورده بود...»
وی در پایان این نوشتار تاکید میکند: «اگر اصلاحطلبان در شكلگیری وضعیت موجود مشاركت نداشتند و سهیم نبودند، توصیه موسویخوئینیها اثرگذاری تعیینكنندهای داشت.»
ضعف حافظه در مدعیان اصلاحات
مصطفی تاجزاده از محکومین فتنه 88 در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «از هم اکنون به رئيسجمهور بعدي ميگويم چنانچه حواس او جمع نباشد، بار ديگر اجماع جهاني عليه ايران ايجاد ميشود. از سوي ديگر براي بهبود اقتصاد کشور و مهار گراني و تورم و بيکاري بايد تحريمها را لغو کند. براي تحقق اين هدف بايد با آمريکا باوجود اختلافات 40ساله مذاکره و تنشزدايي کند. بهنظر من رئيسجمهور بعدي اصلاحطلب باشد يا اصولگرا و رئيس جمهور آمريکا ترامپ بماند يا بايدن بيايد، راه منطقي اين است که وارد مذاکره شويم». گویا مدعیان اصلاحات دچار ضعف حافظه شدهاند. در دولت مورد حمایت طیف مدعی اصلاحات، با آمریکا مذاکره شد و این مذاکرات به برجام ختم شد. همچنین اشخاصی مانند تاجزاده فراموش کردهاند که در همان سالهایی که به آن اشاره میکند عدهای از هم قبیلههای او به دولت آمریکا گرا میدادند که تحریمها علیه ایران را گستردهتر و یا شرایط را برای کشورمان سختتر کند. دولتمردان و فعالین مدعی اصلاحات و رسانههای زنجیرهای بارها تاکید کردند که به واسطه برجام تمامی تحریمها یکباره لغو شده و سرمایه خارجی به کشور سرازیر میشود و آنچنان رونقی ایجاد میشود که دیگر هیچکس به پول یارانه نیازی نخواهد داشت. اما در پسابرجام نه تنها تحریمها لغو نشد، بلکه دامنه گسترده تری نیز پیدا کرد. پس از امضای برجام قیمت دلار، سکه، خودرو، مسکن، مرغ، تخممرغ، لوازم خانگی و...سر به فلک کشید. مدعیان اصلاحات بجای عذرخواهی از مردم و جبران خسارت محض برجام، تاکید دارند که رئیسجمهور بعدی نیز این مسیر خسارت بار و بیفایده را مجددا طی کند!
فهم ناقص مفاهیم!
عباس آخوندی، وزیر ناکارآمد و مستعفی راه و شهرسازی دیروز در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «در غیاب جنگ، سیاست وضع تحریمها برای فرسایش توان کارآمدی و کارایی ملت ایران از سوی قدرتهای رقیب منطقهای و جهانی در تمام حوزههاست. اما، این رویارویی بسیار پیچیدهتر از جنگ نظامی است و نیاز به تدبیرهای بسیار چندلایه دارد. تقلیل منطق این رویارویی به منطق جنگ نظامی بهنظر میرسد خطایی راهبردی است که در فضای سیاستگذاری ملی جاری است. این بزرگترین درسی است که باید از جنگ تحمیلی آموخت.»
گفتنی است، بهکارگیری الگوی نقشآفرینی مردمی در دفاع مقدس، برکات ارزشمندی داشت و کارآمدی خود را نشان داد. استفاده از این ظرفیت با آن طرح و الگوی موفق و لحاظ اقتضائات جنگ اقتصادی نیز قطعا راهگشا و پیروزی آفرین است، نه آنکه مانند عباس آخوندی تصور کنیم، منظور این است که در جنگ اقتصادی هم تفنگ به دست گیریم و به طرف تورم و رکود و بیکاری تیر شلیک کنیم! و در انتقاد از آن مطلب بنویسیم! اما نکته مهم دیگر آن است که آخوندی با دهنکجی به مسکن مهر و رها کردن بخش مسکن یکی از مسببان افزایش بیش از 500 درصدی قیمت مسکن، افزایش فشار به بیخانمانها، دریغ کردن هزاران شغل از مردم و تعمیق رکود در دولت روحانی است و باید در پیشگاه عدالت پاسخگوی این فجایع باشد. آیتالله رئیسی چندی پیش اعلام کرد «گاهی ترک فعلها از انجام برخی اقدامات پُرضررتر است. سیاست قطعی دستگاه قضایی، پیگیری و مواخذه مسئولی است که به وظایف خود عمل نکرده است.»
جنگ اقتصادی و این حجم از بیتدبیری؟
علی ربیعی، سخنگوی دولت دیروز در روزنامه ایران نوشت: «هر جا تحریم است مقاومت در مقابل تحریم هم باید باشد. مقاومت یعنی جهش تولید؛ مقاومت همان چیزی بود که در شورای امنیت اتفاق افتاد یعنی تنهایی آمریکا. اما متاسفانه امروز در داخل برخی به دلایل سیاسی و منافع کوتاه مدت حتی بسیاری از به کار بردن کلمه تحریم نیزگریزانند. گویی تحریم قرار است اسم رمز یک جناح یا علیه جناحی دیگر باشد. این موضوع مایه نگرانی بسیاری از دلسوزان انقلاب و ایران امروز است. من میبینم چگونه برخی به خاطر تحلیلهای غلط فکر میکنند سخن گفتن از جنگ اقتصادی ترامپ به معنای تایید دولت است. اینان غافلند که غفلت از همین بیان دوره جنگی بودن و ضرورتهای دفاع در دوره فعلی، ما را به سمتی خواهد برد که توجیه دفاع برای مردم را مشکلتر میکند و این چیزی است که بدخواهان ما و ترامپ (اگر در مسند قدرت باقی بماند) میخواهند. هرچند فکر میکنم هر کسی در آمریکا روی کار بیاید به راحتی سیاستهای ترامپ را کنار نخواهد گذاشت.»
وی افزود: «در این کارزار بیامان، به نظرم میرسد باید ابتدا درکی واحد در میان نخبگان سیاسی از الزامات دفاع این روزها شکل بگیرد و در پس این درک، باید جامعه را همراه خود کنیم تا این باور همگانی ایجاد شود که ما در دفاعی از نوع دیگر دفاع مقدس به سر میبریم و در این صورت، هر یک از اعضای جامعه خود را در یک شبکه دفاع در مقابل جنگ اقتصادی تعریف خواهند کرد. جامعه آن روزها، بمبها را میدید ولی به هیچ وجه نظام و دولت را مقصر آن نمیدانست امروز هم باید با درکی واحد، همه نخبگان سیاسی طوری عمل کنند- به جای آنکه با نشستن روی درد و رنجهای ناشی از تحریم، برای مقاصد سیاسی، این و آن را مقصر جلوه دهند- که همین احساس در جامعه، پشتوانه مقابله با جنگ اقتصادی و عقب راندن متجاوزان تحریم گر شود.»
گفتنی است، دولتی که معتقد به جنگ اقتصادی است، چرا همه دیپلماسیاش به انفعال در برابر آمریکا و اروپا محدود شد؟ چرا اقتصاد کشور را پای وعدههای پوچ غرب معطل گذاشت؟ چرا از آب خوردن تا آلودگی هوا و اشتغال و رکود را به توافق هستهای گره زد؟ چرا با حذف کارت سوخت ۱۵۰ هزار میلیارد تومان به کشور خسارت زد؟ چرا بخش مسکن را که با 250 شاخه شغلی و صنعتی مرتبط است، به مدت 5 ـ 6 سال رها کرد؟ چرا بنگاههای بزرگ اقتصادی را به ثمن بخس واگذار کرد؟ چرا به ذخایر دلار و طلا چوب حراج زد؟ چرا نقدینگی را به بخشهای مولد اقتصادی هدایت نکرد؟