نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
باید مجسمه نعمتزاده را از طلا بسازیم و در میدانهای تهران نصب کنیم!
سرویس سیاسی-
روزنامه سازندگی در مطلبی به نقل از حسین مرعشی سخنگوی کارگزاران نوشت: «اکنون باید به این پرسش پاسخ دهیم که در وضعیت فعلی چه باید کرد؟ اما پیش از آن بایداشاره و تأکید کنم ما باید قدردان کسانی باشیم که از دوره سازندگی تحت مدیریت مرحوم هاشمی رفسنجانی، پتروشیمیها و فولادها را برای کشور ساختند. داشتههای امروز ما، از آن سالها آغاز شد و این کارخانهها یک به یک احداث شدند.»
در ادامه مطلب آمده است: «چنین کارهایی عمدتاً در دولتهای آقای هاشمی و دولتهای آقای خاتمی انجام شدند. افرادی مانند آقایان نعمت زاده، محلوجی، بانکی و شکری در این کارها مؤثر بودند. اگر قرار باشد در کشور هوشمندانه برخورد شود، باید مجسمه آقای نعمتزاده را از طلا بسازیم و در میدانهای تهران نصب کنیم. چنین افرادی آن سالها کشور را نیرومند کردند تا امروز ایران بتواند در مقابل مشکلاتی سخت همچون تحریمهای ترامپ بایستد.»
وزیر اسبق صنعت که سابقه عضویت در هیئتمدیره دهها شرکت خصوصی را دارد و در سال 97 اسامی بیش از 250 شرکت خاندان وی در رسانهها خبرساز شده بود، در حالی مورد ستایش هم حزبیاش (حزب کارگزاران) قرار گرفته که در طول دوران مدیریتش بر وزارت صنعت، از مجلس شورای اسلامی 3 بار کارت زرد گرفت و به دلایلی مانند رانت 650 میلیون یورویی به فردی خاص برای واردات کالا، واردات بیرویه محصولات کشاوزی، کیفیت پائین خودروهای داخلی، عدم حمایت از تولید داخل و استفاده از برنج خارجی و... چندین مرتبه روی لبه استیضاح رفت.
احمد توکلی، رئیسهیئتمدیره سازمان دیدهبان شفافیت و عدالت، سال 95 طی نامهای به اسحاق جهانگیری، خواستار عزل وی شده بود. وی در این نامه به موضوعات و اتهاماتی درخصوص نعمتزاده پرداخته که برای نمونه میتوان به؛ تلاش نعمتزاده برای خارج ساختن محصولات پتروشیمی از بورس کالا با بخشنامه غیرقانونی معاونش (همراه او در شرکت هرمزان تجارت گستر کیش) که طبق برآورد کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس، ویژه خواری سالانه ۱۰۰۰ میلیارد تومانی را برای معدودی تولیدکننده این صنعت در پی دارد، عضویت در هیئتمدیره ۱۹ شرکت بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ و عضویت همسر نعمتزاده، (مریم بختیار) و دخترانش (شبنم و زینب نعمتزاده) در ۱۰ شرکت به عنوان مدیرعامل، رئیس، نایبرئیس و عضو هیئتمدیره یا بازرس، اشاره کرد.
مشکل اصلی تحریمها نیست؛ سوءمدیریت است
روزنامه حامی دولت اعتماد روز گذشته در گزارش اقتصادی خود با عنوان «ماشه هیجان» نوشت : «تلاش ترامپ در اعمال شديدترين تحريمها بر ايران بر كسي پوشيده نيست اما آنچه مهم است، نوع واكنش سياستمدار و بازارها به خبر تشديد تحريمها از سوي آمريكاست. در 27 ماه گذشته كه ترامپ خروج از برجام را به صورت رسمي اعلام كرد، اقتصاد كشور با نوسانات تقريبا شديدي همراه بود؛ نرخ ارز، قيمت سكه و هر مترمربع واحد مسكوني پيشتازان افزايش قيمت در اين مدت بودند كه البته همچنان نيز تلاطمهايي دارند. اما نوع سياستگذاريها براي مقابله با جهشهاي قيمتي نيز نه تنها كارساز نبود بلكه در برخي بازارها مانند آنچه در تخصيص ارز دولتي ديده شد، به نوسانات دامن زد و در نهايت به فسادهاي ريز و درشت انجاميد. تجربه يك دهه تحريم نشان ميدهد كه اقتصاد كشور بيشتر از آنكه با تحريمها به بحران بيفتد، با تصميم سياستگذارانش به تنگنا فرو ميرود و خبرهايي از قبيل تشديد تحريمها يا مكانيزم بازگشت خودكار آن به هيجانات مقطعي ميانجامد كه با تصميمهاي يك شبه به بحران منجر ميشود.»
این روزنامه اصلاحطلب در حالی به اثرات سوءمدیریت بر اقتصاد ایران بیش از تحریم اذعان میکند که مسئولان دولتی مشکلات را همچنان به گردن تحریمهای خارجی میاندازند و اعتقاد دارند که وجود این تحریمها باعث شده است تا کشور با این بحرانها روبروگردد. در مقابل این تفکر ، منتقدان دلسوز هستند که اعتقاد دارند دلیل مشکلات را نباید در خارج از مرزها جستوجو کرد و اگر به فکر راهکار هستیم باید ضمن اصلاح نگاه مدیریتی وابسته و قطع امید واهی به بیگانه، به ظرفیت و توان داخلی تکیه کنیم.
تحریم؛ از بزرگنمایی تا شنیدن صدای خرد شدن استخوانهایش
علی ربیعی، دیروز در ارگان دولت نوشت: «فردا اولین روز از آخرین هفته دولت در دولت دوازدهم است. سال قبل در یادداشتی در روزنامه ایران نوشتم انتخاب مردم در سالهای ۹۲ و ۹۶ انتخابهای درستی بوده و اگر دولت اعتدال نبود همه اروپا و آسیای جنوب شرقی و حتی چین و روسیه در مقابل آمریکا نبودند. در دوره قبل با وجود تحریمهای بینالمللی و قطعنامههای متعدد شورای امنیت، در جهان تبدیل به یک جزیره شده بودیم. همان قطعنامههایی که آنها را کاغذپاره مینامیدند. اما رای مردم راه را تغییر داد. جایگاه ایران در نظام بینالملل به واسطه مذاکراتی که منجر به توافق بینالمللی هستهای شد، بهبود یافت. (۲ شهریور ۹۸)»
سخنگوی دولت مدعی شد: «ترکیب آرای تاریخی شورای امنیت به قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران در روز ۲۴ مرداد نشان داد که تدبیر ایران در عدم خروج از برجام چگونه توازن آرا را در مجامع بینالمللی به زیان آمریکا کرد. روزی که آمریکا تصمیم به خروج از برجام گرفت، عدهای گمان کردند که مهمترین نماد دستاوردهای دولت در راه تعامل سازنده با جهان ناکام مانده اما هر روز که بیشتر گذشت نور حقیقت روشنتر از همیشه بر واقعیتها تابید. امروز آمریکا تحقیر شده و منزویتر از هر زمان دیگری است و بهرغم خسارتهایی که تحریمهای غیرقانونی و یکجانبه بر ملت ما تحمیل کرده اند، سیاست خارجی ما در مسیری انزوا ناپذیر قرار گرفته است و ظریف، سکاندار سیاست خارجی ایران به یک فرد معتبر، با دانش و تاثیرگذار در عرصه بینالمللی تبدیل شد. از همین امروز میتوان صدای خرد شدن استخوان تحریمهای یکجانبه را شنید.»
اولا، هدف برجام برداشتهشدن تحریمها بود که محقق نشد، بدتر هم شد. آمارهای دولتی هم سنخیتی با معیشت مردم ندارد. این واقعیتی روشن است. مسئولی که هر هفته تحریم را بزرگنمایی میکند، چطور صدای خرد شدن استخوان تحریمهای یکجانبه را شنیده است؟
مذاکره مجدد با بدعهدان؛ دیوانگی یا خیانت؟!
روزنامه آرمان در مطلبی به قلم «احمد زیدآبادی» از فعالین مدعی اصلاحات نوشت:«آيا آمريکا با توجه به ابهامهاي حقوقي مربوط به فعالکردن مکانيسم ماشه، موفقيت خود را در شوراي امنيت مسجل ميداند؟يا اينکه به عمد در پي ايجاد بحران در شوراي امنيت است تا با فلجکردن آن، فرصت و بهانه لازم را براي پيشبرد سياستهاي يکجانبه خود بخصوص منطقه خاورميانه به دست آورد؟ يا اينکه درصدد ايجاد فضايي پرفشار و متشنج است تا شرکاي ديگر آن در شوراي امنيت، مجبور به ارائه طرحهاي ميانجيگرايانهاي شوند که ايران را عملا به پاي ميز مذاکره مجدد درباره برجام بکشاند؟
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«هر سه اين سناريوها محتمل است، اما به نظرم مورد سوم به واقعبيني نزديکتر باشد. بهواقع، تمام اعضاي دائم شوراي امنيت از تماس و مذاکره مستقيم ايران و آمريکا براي حل بحران کنوني حمايت ميکنند. با توجه به گرايشي که ايران به روسيه و چين پيدا کرده است، به نظرم اين دو کشور از ابزار و قدرت لازم براي پيشبرد چنين ابتکاري برخوردار شدهاند!».
این فعال سیاسی مدعی اصلاحات علیرغم کارنامه سیاه آمریکا در برجام، با ذوقزدگی از مذاکره مجدد با آمریکا حمایت کرده است.
این طیف تا چندی پیش در توجیه شکست و ناکامی برجام، تقصیرها را گردن ترامپ میانداختند و او را دیوانه و تافتهای جدابافته از حاکمیت آمریکا معرفی میکردند تا مردم از یاد ببرند که دموکراتها و جمهوری خواهان در کنگره (سنا و مجلس نمایندگان) و دولت آمریکا، درباره دشمنی با ملت ایران متفقالقولند؛ حتی اگر سر موضوعات دیگر اختلاف نظر داشته باشند. اما حالا همینها وسوسه میکنند که راه طی شده و به بنبست خورده اعتماد به شیطان بزرگ را دوباره و چندباره تجربه کنیم و طبعاً با همان فرمول شیطانپسند، امتیازات نقد جدید - این بار در حوزه امنیت ملی و توان بازدارندگی- بدهیم و مشتی وعده جدید بگیریم؛ در حالی که تمام وعدههای قبلی دروغ از آب در آمده یا برعکس عمل شدهاند.
روحانی-آبان ۹۶ - گفته بود: «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست اما به برخی کشورهای شرق آسیا (کره شمالی) میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانهاند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکرهای که به تایید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید».