کد خبر: ۳۱۷۷۰۱
تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۷
این هشدار را جدی بگیرید

دوقطبی‌سازی جریان نفوذ برای به حاشیه‌بردن مشکلات مردم

‌سرویس سیاسی-
طیف سیاسی که مدعی وفاق و همگرایی در جامعه است به بهانه‌های مختلف، موجبات شکاف و دوقطبی‌سازی جامعه را فراهم و ضمن دامن زدن به وجوه افتراق بر این دست از مسائل تاکید می‌کند. 
جریان غربگرا که در کارزار انتخابات بدون برنامه مشخص و حساب شده، مدعی حل مسائل کشور شد و راه‌حل مشکلات را در وفاق و همگرایی خلاصه و محدود کرد؛ امروز برای فرار از پاسخگوی و توجیه عملکرد ضعیف مدیرانش، عدم توانمندی در مدیریت و حل و فصل مسائل اداری را به بستر اجتماعی کشانده تا با هوچی‌گری از عواقب کوتاهی‌ها بگریزد. 
اخیرا، لغو کنسرت همایون شجریان که بر اثر بی‌تدبیری معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رخ داد، زمینه بهره‌برداری سیاسی و دوقطبی‌سازی جامعه را برای مدعیان اصلاحات فراهم کرد.
فرار از عواقب با هوچی‌گری 
پیروان این فرقه سیاسی سابقه قشربندی، تجزیه و تقسیم جامعه را به انحاء مختلف در کارنامه خود ثبت کرده‌اند؛ انتشار مطالبی چون «تغییر پارادایم» و بیانیه‌‌های حاشیه‌ساز نمونه‌ای از این دست به حساب می‌آید؛ مدعیان اصلاحات در سطح کلان ترفند «politics distraction» را به عنوان راه‌گریز در نظر دارند، بدین شرح که با انحراف افکار عمومی، ایجاد حاشیه و دوقطبی‌سازی جامعه، سیاست‌های کلان خود را در اختفا، سکوت، سکون خبری و بدون مزاحمت عملی می‌کنند؛ به عنوان نمونه قطعی برق، کمبود آب، افزایش قیمت‌ها و کوتاهی دولت در ساماندهی معیشت مردم با خبر «لغو کنسرت شجریان» به حاشیه رفت. 
به هر ترتیب، این طیف سیاسی که درماندگی و عجز مدیران را با هوچی‌‎گری جبران و جامعه را به هر بهانه‌ای ملتهب و سرخورده می‌کند؛ اخیراً با تمسک به «لغو کنسرت شجریان» افکار عمومی را متشنج و ماموریت دوقطبی‌سازی جامعه را عملی کرد، تا از این رهگذر ضمن بهره‌برداری از احساسات عمومی علیه منتقدین دولت، بر کوتاهی‌های خود سرپوش بگذارد و یک رویداد فرهنگی را به صحنه مجادله و نبرد سیاسی تبدیل کند. 
در همین راستا، روزنامه‌های اصلاح‌طلب همچون گذشته با دادن آدرس غلط همپالگی‌های خود را «معصوم» و مبرا از خطا معرفی و با اصرار بر مقصرجویی، «لغو کنسرت» را از یک مسئله دست چندم به مسئله اصلی تبدیل کردند. 
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت با واکنش به لغو کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی تهران با انتشار پیامی در فضای مجازی نوشت: موضع دولت از زمان اعطای مجوز به فرزند خلف خسروآواز ایران روشن است؛ برگزاری کنسرت با حضور میلیونی مردم که تقویت‌کننده اتحاد ملی است. تجربه جشن‌های ده‌کیلومتری پس از جنگ نشان داد که این خواسته‌ها شدنی است. اگر همه نهادها دست به دست هم بدهند. 
همچنین، علی احمدنیا، رئیس امور اطلاع‌رسانی دولت در حساب کاربری خود در فضای مجازی ابراز داشت: به اطلاع شهروندان محترم می‌رساند، هیئت دولت در جلسه امروز با اجماع کامل از برگزاری کنسرت استاد همایون شجریان حمایت کرد. اولویت برگزاری این رویداد میدان آزادی است و در صورت عدم امکان تأمین شرایط لازم توسط نهادهای مسئول، ورزشگاه یکصد هزار نفری آزادی به‌عنوان محل جایگزین تعیین شد. 
اولویت‌سازی به‌جای اولویت‌بندی
فارغ از کشمکش‌های سیاسی موجود بر سر یک مسئله فرهنگی، بحث اولویت‌بندی و اولویت‌سازی در رابطه با لغو کنسرت شجریان مطرح است.
اینکه طیف مدعی وفاق تا چه اندازه انسجام جامعه و بنیه اقتصادی مردم را در شرایط کنونی به عنوان اولویت در نظر دارد، مسئله‌ای‌ است که با نظر به عملکرد دستگاه اجرائی و حاشیه‌سازی 
هر روزه اطرافیان رئیس‌جمهور بدون پاسخ باقی مانده 
است.
به نظر می‌رسد مسائل معیشتی و انسجام عمومی نه‌ تنها در برنامه و سیاست‌های مدعیان اصلاحات و جریان غربگرا جای ندارد بلکه با دوقطبی‌سازی جامعه و ایجاد شکاف‌های جدید و تعمیق گسست‌ها اتحاد مردم را هدف قرار داده است.  از طرفی معیشت مردم و گره‌گشایی در امور اقتصادی مشروط و معطوف به سیاست خارجی شده و ظرفیت‌های داخلی نادیده گرفته می‌شود. 
به عبارت دیگر، مدعیان اصلاحات با ایجاد جو کاذب و ضمن تکیه بر عباراتی چون «مظلومیت هنر» و «سرکوب هنر»، مطالبه‌گری در امر معاش را به حاشیه برده‌اند.
 نزاع سیاسی به واسطه مسئله فرهنگی
بدون شک هر جامعه‌ای نیازمند نشاط و برنامه‌های فرهنگی است؛ اما تبدیل یک موضوع فرهنگی به ابزار نزاع سیاسی نه تنها کمکی به هنر نمی‌کند، بلکه آن را در معرض بی‌اعتمادی و سوءاستفاده قرار می‌دهد. سیاست‌زدگی فرهنگ، همان آفتی است که می‌تواند هنرمندان را نیز در بازی‌های جناحی قربانی کند. 
به هر ترتیب، در شرایطی که مردم از بی‌ثباتی قیمت‌ها، کاهش ارزش پول ملی و مشکلات معیشتی رنج می‌برند، استفاده ابزاری از واژه‌هایی چون «مظلومیت هنر» بیشتر به نوعی فرار رو به جلو شباهت دارد؛ آنچه امروز نیاز جامعه است، انسجام و تمرکز بر حل مسائل اساسی و پرهیز از دامن زدن به اختلافات و دوقطبی‌سازی 
است. 
چنانچه جریان مدعی اصلاحات حتی به ظاهر دغدغه وفاق ملی دارد، باید حول محور همبستگی ملی و معیشت مردم برنامه‌ریزی کند نه اینکه با بهره‌برداری از یک رویداد فرهنگی، مقاصد جناحی را دنبال کند؛ لازم به ذکر است که ادامه این روند و سیاست، به بی‌اعتمادی عمومی و افزایش شکاف‌های اجتماعی منجر خواهد شد. 
در مجموع باید اذعان داشت که دوقطبی‌سازی یک روش مقطعی و کوتاه‌مدت برای پوشاندن نقصان و ضعف‌ مدیریت است؛ تجربه‌ گذشته نیز نشان داده که این رویکرد در نهایت موجب سرخوردگی عمومی، عدم باور به سیاست‌های کلان و ناامیدی میان آحاد ملت خواهد شد. 
به بیانی دیگر، افکار عمومی وقتی متوجه می‌شود مسائل اصلی مانند گرانی، مسکن، اشتغال و خدمات اجتماعی در پس پرده به حاشیه‌ رفته و با ایجاد جوّ خبری پنهان شده است، بیش از پیش نسبت به کارآمدی جریان مدعی اصلاحات دچار تردید خواهند شد؛ منتها این عملکرد ضعیف هربار با شعارهای بزک شده و عبارت پرطمطراق جبران می‌شود. 
گفتنی است، این جریان سیاسی در حالی خود را مدافع آزادی و هنر معرفی می‌کند که در عمل به جای دفاع از حقوق واقعی مردم، به دنبال کسب پایگاه اجتماعی و سرمایه سیاسی از هر رخداد فرهنگی است. تأکید بیش از اندازه بر لغو یک کنسرت، آن هم در شرایطی که سفره مردم کوچک‌تر از هر زمان شده، نشانه روشنی از اولویت‌سازی غلط و غفلت از اولویت‌های واقعی جامعه است.