کد خبر: ۳۱۷۶۹۴
تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۴

شرایط ویژه مدیریت ویژه می‌خواهد(یادداشت روز)

1- دیروز برای خرید به یکی از فروشگاه‌های زنجیره‌ای کشور در جنوب شهر رجوع کردم. بر اساس محاسبات ذهنی که از خرید قبل داشتم وارد شده و کمتر از یک سبد خرید چرخدار کالاهای معمولی و مصرفی مثل رب گوجه فرنگی، روغن، ماکارونی، شامپو و... خریدم. وقتی صندوقدار رقم کل صورتحساب را برایم خواند، در جا خشکم زد. یک سبد کالای معمولی و مصرفی روزانه که مثلا اگر سال گذشته خریداری کرده بودم، می‌شد چیزی حدود یک یا حداکثر یک میلیون و پانصد هزار تومان شد، چهار میلیون و سیصد هزار تومان! کمی میوه مثل سیب و هندوانه و لیمو ترش برای مصرف کمتر از یک هفته‌ام هم شد حدود یک میلیون تومان! وقتی با حالت اعتراض گفتم «آقا چه خبره؟»، صندوقدار که گویا به دلیل تکرار این نوع واکنش‌ها، خود را آماده کرده بود گفت «برای هر کس رقم صورتحساب را می‌خوانم، مثل شما اعتراض می‌کند. به خدا من بی‌تقصیرم. من فقط یک کارمند هستم و قیمت‌ها به من ربطی ندارد و...»
2- بعد از جنگ تحمیلی دوازده روزه، اهمیت توان نظامی و اتحاد بیش از هر زمانی برای همه ما اثبات و معلوم شد با مذاکره، بسیاری از این مشکلات را نمی‌توان حل کرد؛ چرا که دشمن وسط همین مذاکره حمله و 1100 تن از هموطنانمان را به شهادت رساند. اگرچه، سیلی محکمی هم خورد که اگر نخورده بود، درخواست آتش‌بس نمی‌داد. بعد از این جنگ اما، یک خطای ذهنی - که طبیعی هم هست - ذهن بسیاری از مردم و چه بسا حتی برخی مسئولین ما را به خود مشغول کرده است. خطا این است که، باید صرفا به لحاظ نظامی در حال آماده‌باش بود چون هر لحظه ممکن است این جنگ دوباره آغاز شود. بدون کمترین تردیدی باید به لحاظ نظامی در حال آماده‌باش بود ولی نباید و نمی‌توان از مسائل ضروری دیگر غفلت کرد. در شرایط «بحران»، خطاهای این‌چنینی می‌تواند تبعات جبران‌ناپذیری داشته باشد.
3- دیگر همه می‌دانیم که جنگ، یک شکل و یک روش ندارد و کشورها وقتی درگیر جنگ می‌شوند، از جهات مختلف به این امر ورود می‌کنند. مثلا وقتی کشورهای اروپایی بعد از همین جنگ می‌گویند مکانیزم ماشه را فعال می‌کنند، و بلافاصله بعد از این خبر قیمت‌ها افزایش می‌یابد یعنی، در کنار جنگ سخت و نظامی، جنگ اقتصادی را هم به کار گرفته‌اند. یا در حالی که مشکلات اقتصادی و تورم کمر مردم را شکسته عده‌ای در حالی که «وفاق ملی وفاق ملی» لحظه‌ای از دهانشان نمی‌افتد ناگهان، به جای اقتصاد دوباره کنسرت را مسئله اول کشور می‌کنند، یعنی می‌خواهند در حوزه اجتماعی و فرهنگی نیز کشور را وارد جنگ کنند. هیچ وقت فراموش نکنید که دشمن در 23 خرداد، زمانی حمله کرد که عده‌ای مهم‌ترین مسئله کشور را قتل یک دختر توسط راننده مسافر‌کش کرده بودند. یعنی وقتی ذهن و حواس و انرژی یک کشور را به یک خبر حادثه‌ای درگیر کرده بودند، دشمن مشغول طراحی تجاوز به کشور عزیزمان بود!
4- شرایط کشور «عادی» نیست و ممکن است هر لحظه جنگ سخت به جنگ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اضافه شود. اداره امور در «شرایط ویژه و غیرعادی»، باید ویژه باشد. «کشورِ در شرایط غیرعادی» را نمی‌توان با همان روشی که «کشور در شرایط عادی» است، اداره کرد. به عنوان مثال وقتی رژیم صهیونیستی درگیر جنگ جاری شد، در کنار کابینه همیشگی، یک «کابینه جنگ» تشکیل داد چرا که شرایط جنگی، کابینه جنگی می‌خواهد. در شرایط جنگی، طبیعی است، برخی قوانین نیز تغییر کند. مثلا اگر سربازی در شرایط عادی فرار کند، اضافه خدمت می‌خورد یا چند روزی ممکن است زندانی شود اما در شرایط جنگی و در بسیاری از کشورهای دنیا اگر همین سرباز فرار کند، حکم او اعدام است! می‌خواهیم بگوییم، روشی که دولت محترم در حال اداره امور با آن است، اولویت‌های دولت، دغدغه‌های دولت و... به هیچ وجه با شرایط امروز همخوان نیست. هنوز دغدغه دولت برگزاری کنسرت است! هنوز روشش برای حل مشکلات، «مذاکره» است. دولت حتی در «عذرخواهی کردن» هم - که یک سنت حسنه و فرهنگ زیباست - اولویت‌ها را نمی‌شناسد. دولتی که ظرف یک سال قیمت دلار را دو برابر کرده، مدیری هنوز نتوانسته است، یک جدول خاموشی تنظیم کند، پیش از اینکه از یک سلبریتی عذرخواهی کند، نباید از مردم عذرخواهی کند؟ اولویت امروز کشور مهار تورم، حل مشکل ناترازی، حفظ انسجام و اتحاد کشور است و این «جابه‌جایی غلط اولویت‌ها» می‌تواند باعث ایجاد دوقطبی‌های کاذب شود و نباید فراموش کرد مهم‌ترین عامل پیروزی کشورمان در جنگ 12 روزه مقابل ناتو و رژیم صهیونیستی، پس از الطاف الهی و توان بالای نظامی، همین اتحاد و انسجام ملی بود. مخاطب این نقدها، فقط قوه مجریه نیست؛ سایر قوا هم هستند.
5- «یورگن ‌‌هابرماس»، جامعه‌شناس و فیلسوف آلمانی اصطلاحی دارد با عنوان Validity Claim که ترجمه فارسی آن می‌شود «اعتبار ادعا». خلاصه آن به زبان خیلی ساده این می‌شود که، در هر جامعه‌ای ارزش‌های معتبر شده‌ای وجود دارند که بنا به دلایلی برای مردم «معتبر» شده‌اند. در این بین شاید افرادی از آن جامعه هم باشند که اعتقادی به این «ارزش معتبر» نداشته باشند اما چون فضا برایشان مناسب نیست، کاری با آن ندارند و مخالفت علنی هم نمی‌کنند اما همواره زمینه لازم برای مخالفت علنی را دارند. مثلا «روزه» یا «حجاب» یا «شادی» در یک جامعه دینی را در نظر بگیرید. حالا تصور کنید فردی مخالف و دشمن دین با استفاده از تریبون رسانه، اعلام ‌کند، روزه گرفتن باعث ایجاد سنگ کلیه و بیماری می‌شود! اصلا نیازی به توضیح علمی هم نمی‌بیند. با یک‌سری کلیات ابوالبقا و طی حکمی عمومی و کلی مدعی ضرر داشتن روزه یا مضر بودن حجاب می‌شود.‌ یا در ایام عزاداری برای اباعبدالله الحسین(ع) می‌گوید‌گریه باعث افسردگی و پژمردگی روح می‌شود و اگر می‌خواهید مردم در این شرایط بد اقتصادی خوشحال و شاد باشند، رقص و کنسرت را آزاد کنید! «هابرماس» می‌گوید، اینجا همین یک موضعِ خلاف - سوای از این که درست است یا غلط، مغرضانه است یا نیست- به «اعتبار ادعا» خدشه وارد می‌کند. یعنی آن افرادی که به هر دلیلی مخالف روزه بودند اما فرصت و امکان مخالفت علنی با آن را نداشتند، با شنیدن این موضع فرصت را مغتنم شمرده و از سکوت خارج می‌شوند؛ آن ادعا را می‌پذیرند و بدین‌ترتیب به آن ارزش و اعتبار، خدشه وارد شود. خدشه وارد شدن به این اعتبارها یعنی، بروز شکاف و شکسته شدن آن انسجام اجتماعی. نظام سلطه تا دلتان بخواهد از این ترفندهای شیطانی، برای به هم ریختن جوامع، راه انداختن انقلاب‌های رنگی و...تجاوز نظامی استفاده کرده است. حال تصور کنید روی یک مسئله مهم در یک جامعه - مثل لزوم حل مشکلات معیشتی و کنترل تورم و گرانی - اتفاق نظر وجود دارد و این انسجام و اتحاد هم به‌شدت ضروری است منتهی یک رسانه، فرد یا دشمن، با هدف شکستن این اتحاد و اعتبار، نظری خلاف آن مسئله معتبر شده برای مردم می‌دهد و می‌گوید با برگزاری کنسرت‌های خیابانی مردم خوشحال‌تر می‌شوند تا حل مشکلات اقتصادی! (باور بفرمایید چنین موضع‌گیری‌هایی در این کشور شده است) و به کمک رسانه‌ها این امر را پمپاژ می‌کنند. اینجا، هم به آن Validity Claim خدشه واد می‌شود و هم شاهد دوقطبی و بروز شکاف اجتماعی خواهیم بود و به جای اینکه توجهات به حل مشکلات معیشتی مردم و به جنگ ترکیبی باشد که علیه کشور به راه افتاده - و هیچ چیزی مثل حل آنها مردم را خوشحال نمی‌کند - صرف برگزار شدن یا نشدن کنسرت می‌شود. یک عده می‌گویند کنسرت در میدان آزادی برگزار شود، یک عده می‌گویند اصلا برگزار نشود. عده‌ای به شهرداری یورش می‌برند، عده‌ای به دولت و....همه اینها در حالی است که همه می‌دانیم به احتمال زیاد دشمن در حال طراحی تجاوزی دیگر است.... به‌خاطر اهمیت موضوع یک‌بار دیگر تکرار می‌کنیم: مهم‌ترین دلیل شکست دشمن در جنگ 12 روزه
 - پس از الطاف الهی - همین اتحاد و انسجامی است که عده‌ای با شعار 
«وفاق ملی» و «مسئله‌سازی» در حال حمله به آن هستند!

جعفر بلوری