بیش از صد سال از پایان جنگ جهانی اول میگذرد، جنگی که یکی از مهمترین رویدادهای تاثیرگذار قرن بیستم بود، قربانیان فراوانی گرفت، ویرانیهای گستردهای بر جای گذاشت، نظم جهان را تغییر داد، مرزهای جغرافیایی جدید بر جای گذاشت و اقتصاد دنیای به اصطلاح مدرن را دگرگون کرد. از این جنگ که به توهم، جنگی برای پایان جنگها خوانده میشد، چندان نگذشته بود که جنگ جهانی دوم شروع شد تا خیلی چیزها را برای همیشه تغییر دهد؛ یکی از آن چیزها «اقتصاد جهانی» بود.
بشری که حالا خود را مدرن مینامد، از آن زمان تاکنون چندان بر سر عقل نیامده و هنوز مشغول کارهای گذشته خود است، اما دیگر درگیر جنگ جهانی نشده بود تا اینکه ویروس کرونای جدید یا کووید-19، از راه رسید. این بار دنیای مدرن وارد یک جنگ جهانی با کرونا شده که نتایج سوء آن در شئون مختلف بشر هنوز چندان روشن نیست؛ در یادداشت پیش رو کوشش شده تا با دادههای در دست و آنچه کارشناسان پیشبینی کردهاند تا جای ممکن پرده از آیندۀ احتمالا تاریکِ اقتصادِ جهانِ پسا-کرونا کنار زنیم.
صندوق بینالمللی پول چندی پیش اعلام کرد که جهان وارد رکودی شده که بسیار بدتر از بحران اقتصادی سالهای 2008 و ۲۰۰۹ است. در آن بحران، اقتصاد جهانی حدود «یکدهم درصد» کوچکتر شده بود، اما اکنون گفته میشود که اقتصاد جهانی در سال ۲۰۲۰ در بهترین حالت ممکنش حدود «1/5 درصد» کوچکتر میشود که همین پیشبینی به حد کافی شوکهکننده است.
چین در دو ماهه ابتدایی سال جاری در حالی که درگیر بحران کرونا بود، با رشد اقتصادی منفی 6/7 درصدی مواجه شد. که فاجعهبار بودن این مسئله وقتی خوب درک میشود که بدانیم چین طی سه دهه گذشته، به استثنای سال ۱۹۹۰ که رشد اقتصادی ۴ درصدی داشت، رشدی بالای ۵ درصد داشته و در این مدت حتی چندین سال متوالی رشد بالای ۱۰ درصدی را تجربه کرده است.
البته به نظر میرسد که گسترش کرونا در این کشور به خاطر تدابیر سختگیرانه فروکش کرده است و در ماههای پیشِ رو رشد اقتصادی چین دوباره مثبت خواهد شد و انتظار میرود که تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ۲۰۲۰ حدود 2/8 درصد باشد.
اما این چیزی نیست که تنها چین را درگیر خود کرده باشد. از نیمه فوریه (بهمن 98) تا نیمه ماه مارس (اسفند 98) ویروس کرونا زیانی ۱۶ تریلیون دلاری به بازارهای جهانی سهام تحمیل کرد. دولتهای آمریکا و اروپا بیش از 3 تریلیون دلار برای مهار آسیبهای کرونا بر اقتصاد و شهروندانشان تخصیص دادهاند که البته با ادامه وضع مسئله فرق خواهد کرد. همچنین بنابر ارزیابی سازمان ملل، کشورهای در حال توسعه نیز نیاز به 2/5 تریلیون دلار دارند و در این میان کشورهای فقیرتر با کمبودهای شدید مالی مواجه هستند.
صندوق بینالمللی پول اعلام کرده بود، ۸۱ کشور از این نهاد درخواست کمک کردهاند. این صندوق پیشتر نیز گفته بود که آماده اعطای ۴۰ میلیارد دلار وام با بهره پایین و ۱۰ میلیارد دلار وام بدون بهره به کشورهای محتاج است -البته بگذریم که ملاک انتخاب کشورهایی که کمک دریافت خواهند کرد، چیست.
بدهیهای شهروندان به بانکها در جهان به ۴۷ تریلیون دلار رسیده است که این رقم معادل ۶۰ درصد از کل تولید ناخالص داخلی جهان در سال پیش است. نکته جالب اینکه، نسبت بدهیهای مالی شهروندان به کل اقتصاد کشور در جوامع در حال توسعه طی ۲۰ سال گذشته از ۵۵درصد به نزدیک ۸۰ درصد رسیده است و شهروندان این کشورها ۲۰تریلیون دلار بدهکارند.
تمام این اعداد و ارقام و اطلاعات خشک، هشداری است که اگر اوضاع به همین شکل ادامه یابد، وضع بدتری در پیش خواهد بود، وضع اقتصادی بغرنجی که مشخص نیست چه نتایج سیاسی، اجتماعی و... خواهد داشت. البته هیچ کورسویی از یک اجماع در جهانِ پُرنخوتِ سیاستمدارانِ مدرن دیده نمیشود که قصدش تنها سرکوبی سریع این مرض باشد، نه ماهیگیریِ سیاسی؛ در واقع جنگ جهانی با پدیدهای میکروسکوپی در جریان است و سیاستمداران بسیاری بیالتفات به ابعاد فاجعهبار آن هستند. با این حساب، آنچه ما گفتیم تنها از «نتایج سحر» است و باید منتظر رسیدن «صبح دولت» ماند.
امینالاسلام تهرانی