kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۱۳۴۷
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۳۹۸ - ۲۲:۲۲

اخبار ویژه

 نیویورک تایمز: ترامپ در مقابل ایران درمانده شده است
روزنامه نیویورک تایمز، ترامپ را ناتوان و گرفتار در مخمصه خود ساخته مقابل ایران توصیف کرد.
این روزنامه نوشت: رئیس‌جمهور «ترامپ» جنگ با ایران را نمی‌خواهد. این؛ بهترین تسلای خاطر در این وانفسای کشمکش میان ایران و آمریکاست. خیالمان راحت شد؛ در بحران جاری که آمریکا در آن ناخواسته ضعیف و غیرقابل اعتماد ظاهر شده است، سعی می‌کند به هر نحو ممکن از جنگ طفره برود.
اما به اشتباه نیفتیم. این سطور چیزی از اهمیت قضیه که رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم خطرناک است، کم نمی‌کند.
اینها همه واقعیت‌های تهدیدآمیز بر روی زمین است. اما پرسش مهم در این محور این است؛ چه کنیم که یک چنین رژیمی را مهار کنیم بدون آنکه مجبور به جنگیدن بشویم؟ این؛ همان ماموریت محوری سیاست خارجی آمریکا و کانون اهداف توافق هسته‌ای ایران است. «برجام»؛ یک مدل خاص از تلفیق دیپلماسی با ائتلاف‌سازی بود.
ترامپ حتی از همان ابتدای اعمال کارزار فشار حداکثری هم همواره اصرار داشت که توافق باید محکم بشود و به یک موفقیت واقعی دیپلماتیک برسد. اما ترامپ خودش این پتانسیل پیروزی را تخریب کرد. فقط به این خاطر که می‌خواست هرآنچه که «اوباما» ساخته است را خراب کند. ترامپ فکر می‌کرد می‌تواند از منظر یک معامله با ایران به توافقی بهتر برسد و مطالبات زیاده‌طلبانه‌اش را از تهران بدست بیاورد. اما، این فقط باخت به خود بود. ترامپ از توافق خارج شد و «فشار حداکثری» را پیاده کرد فقط به این امید که رژیم حاکم بر ایران مجبور شود خودش بیاید و التماس کند یک توافق دیگر امضا بشود. ترامپ آنقدر خوش‌باور بود که دوست داشت در حاشیه اجلاس سازمان ملل با «حسن روحانی» رئیس‌جمهور ایران دیدار کند. رئیس‌جمهور قبلاً هم با رهبران سایر دشمنان آمریکا رو در رو ملاقات کرده است.
اما جمهوری اسلامی به فکر افتاد دست به ضد حمله بزند. بعد از خروج ترامپ از توافق، کاملا به میل خود به مدت یک سال به توافق عمل کرد به امید آنکه اروپا توافق را زنده نگه ‌دارد. اما از آن به بعد تهران شروع کرد به تدریج از محدودیت‌هایش در تولید ماده هسته‌ای عبور کند. جمهوری اسلامی، حملاتش در منطقه را از سر گرفت. کشتی‌های نفتکش در «خلیج عمان» و در «تنگه هرمز» را زد. یک خط لوله را در سعودی زد. یک پهپاد آمریکایی را به زمین انداخت. در اوج همه این جنگجویی‌ها، رژیم حاکم بر ایران دو هفته پیش به یک تاسیسات نفتی در عربستان حمله موشکی کرد. رژیم؛ گزارش‌ها حاکی از اینکه او پشت حمله بوده را انکار می‌کند. اگر هم این ادعای تهران را باور کنیم، اما یک حقیقت را هرگز نمی‌توان انکار کرد. اگر هم فرض بگیریم حمله به تاسیسات نفتی عربستان با تحریک جمهوری اسلامی صورت نگرفته است، اما حتما این حمله با اجازه این رژیم انجام گرفته است. اما پاسخی که ترامپ به این جنگ‌افروزی تازه رژیم داد؛ تهران را جسورتر کرد و جمهوری اسلامی پیش خودش این‌طور محاسبه کرد که ترامپ می‌ترسد مبادا این هارت و پورت کلامی‌اش با نیروی زور تلفیق بشود. اینچنین شد که دولت ترامپ یکه و تنها ماند و الان هیچ گزینه خوبی پیش رو ندارد. ایران به برنامه هسته‌ای بازگشته است. اگر پاسخ آمریکا به این تحریکات، اقدام نظامی باشد؛ یقیناً جمهوری اسلامی بدتر عمل خواهد کرد. اگر آمریکا دست به هیچ کاری نزند، تندروهای ایران جری‌تر خواهند شد و هم در داخل و هم در خارج از مرزهای کشور با دستانی هرچه بازتر عمل خواهند کرد و دست به تحریکات بیشتری خواهند زد. آن موقع، آنها یک الگو ایده‌آل برای تحریک‌کنندگان جهانی خواهند بود اعم از: کره شمالی، روسیه و چین. مخمصه‌ای ایجاد شده است و متحدان آمریکا ترامپ را مسئول به وجود آمدن آن می‌دانند و آن حس را هم ندارند که وثیقه بگذارند و ترامپ را از مخمصه بیرون بیاورند. عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس سر در گم مانده‌اند و نمی‌دانند آیا می‌توانند بر روی پشتیبانی آمریکا حساب کنند یا نه خلاصه آنکه؛ ترامپ بدجوری خودش را در مخمصه انداخته است. ترامپ جنگ را نمی‌خواهد. اما او با اقداماتی که انجام داده، التهابات را بالا برده است.

یک سال عهدشکنی آمریکا و اروپا رفتار ایران را تهاجمی کرده است
یک تحلیلگر فرانسوی گفت: مقامات ایران دنبال مهندسی توازن قدرت در منطقه هستند و نه جنگ.
تیه‌ری کوویل مدیر مؤسسه روابط بین‌المللی و راهبردی در گفت‌وگو با شبکه «ال‌ث‌ایی» و درباره اینکه «تنش‌ها و حملات ایران در منطقه افزایش یافته، مقامات ایرانی دنبال چه هستند؟» اظهار داشت: من تغییری راهبردی را در رفتار ایران می‌بینم. آنها یک سال منتظر ماندند تا ببینند آیا اروپا به توافق هسته‌ای پایبند باقی خواهد ماند یا خیر. نتیجه این بود که ایران تنها بود. در حالی که آمریکا سرگرم اخلال علیه  اقتصاد ایران بود. اروپاییان حاضر نشدند ریسک بپذیرند. به گمانم، در مورد اینکه چه پاسخی باید داده شود، بحث‌های داغی در درون حاکمیت ایران درگرفت. آنها راهی جز راه مذاکره را در پیش گرفته‌اند.
این کارشناس مسائل ایران افزود: ایران به دنبال آن است تا توازن قدرتی در منطقه ایجاد کند که قبلا وجود نداشت. ایران این حس را دارد که تنها طرفی که به توافق هسته‌ای پایبند مانده است. به یاد بیاوریم که آمریکا بارها تاکید کرد که نباید حتی یک قطره نفت از ایران صادر شود.
جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا از تغییر رژیم سخن می‌گفت. تمام اینها نظام ایران را به اتخاذ موضعی تهاجمی‌تر سوق داد.
کوویل در ادامه خاطرنشان کرد: آنچه که همگان بر آن واقف هستند این است که ایران روال گذشته را دیگر نمی‌توانست ادامه دهد اینک تلاش می‌کند تا به موضعی قدرتمندتر در منطقه دست یابد. آنها نمی‌خواهند وارد جنگی جدید شوند اما در نظر دارند توازن قدرت در منطقه را به نفع خود مهندسی کنند. می‌خواهند بفهمانند که اگر بخواهند می‌توانند اختلال ایجاد کنند.

رد گم‌کنی اصلاح‌طلبان با دروغ گل درشت بهزاد نبوی
سخنان عضو مرکزیت حزب منحله سازمان مجاهدین (انقلاب)، دروغی بزرگ بود که کسی آن را باور نکرد.
روزنامه جوان نوشت: مشکلات به وجود آمده در حوزه اقتصادی به خصوص در دو سال اخیر اعم از گرانی و توسعه فسادهای مرتبط با بدنه دولت طیف اصلاح‌طلبان را بر آن داشته تا از یک سو به تدریج فاصله خود را از دولت بیشتر کنند و از سوی دیگر با طفره رفتن، مسئولیت کم‌کاری و اهمال کاری‌شان را با حمله به نهادهایی که کارنامه بهتری در خدمت‌رسانی به مردم و به ویژه محرومان داشته‌اند، پنهان کنند.
زیر سؤال بردن قوه قضائیه در برخورد پرقدرت با پدیده فساد اولین گام آنها بود و سپس به نهادهایی که کارشان خدمت‌رسانی به محرومان یا افزایش تاب‌آوری اقتصاد در مقابل تحریم‌ها است، تاختند.
در سال‌های اخیر خاتم‌الانبیا نه‌تنها گام‌های بلندی در حوزه‌های عمرانی برداشته است، بلکه توانسته است با تکمیل پروژه ستاره خلیج فارس کشور را از یک واردکننده عمده بنزین به صادرکننده آن بدل کند. این نهاد که عمده فعالیتش اتمام پروژه‌های عظیم و واگذاری آن به دولت‌ها است، همواره مورد انتقاد بدخواهان انقلاب بوده و هست. همچنین آستان قدس و بنیاد مستضعفان اقدامات عمده‌ای در حمایت از محرومان و محرومیت‌زدایی در سراسر کشور انجام داده‌اند که وظیفه ذاتی دولت‌ها بوده است. در این میان بهزاد نبوی به دروغ گوبلزی روی آورد و مدعی شد که 60 درصد از دارایی‌های ملی تنها در اختیار چهار نهاد ستاد اجرایی فرمان امام، قرارگاه خاتم، آستان قدس و بنیاد مستضعفان است و نتیجه گرفت که اختیارات دولت حدود 10 الی 20 درصد کل اختیارات اداره کشور است و باید در همین حد از دولت انتظار داشت.
این اظهارات در صورتی رخ می‌دهد که معمولا در هنگام انتخابات خود را به هر آب و آتشی می‌زنند تا بر اریکه قدرت تکیه بزند و به تعبیر نویسنده مشرق نیوز در راستای پروژه طراحی شده در ستاد جریان خاص برای مقصر جلوه دادن نهادهای منتسب به رهبری (با هدفی نه چندان پنهان) در اوضاع موجود کشور و تطهیر جریان ناکارآمد خود هستند. ادعایی مثلا در بحث گرانی نه با واقعیت و نه با عقلانیت عجین است. چه طور ممکن است که دولت با اینکه صاحب تمام اجرائیات و درآمدهای کشور است و تنها براساس آمار سال 1396 میزان دارایی‌های غیرمنقول احصا شده‌اش بیش از 1800 میلیارد تومان اعلام شده است تنها 40 درصد درآمدهای ملی را در اختیار داشته باشد، در حالی که براساس برآوردهای اولیه کارشناسان تنها در حوزه دارایی‌ها بیش از 10 برابر اموال تمام نهادهای عمومی غیردولتی دارایی دارد. این به غیر از درآمدهایی از قبیل صادرات نفت، مالیات و درآمد حاصل از بخشی از صادرات غیرنفتی و صنایع بزرگ است که مدیریت تمامی آنها در ید و حیطه دولت به شمار می‌رود.
در مجموع می‌توان گفت کل دارایی‌های  پنج نهاد غیردولتی بزرگ کشور کمتر از 1/6 هزار هزار میلیارد تومان خواهد بود؛ بنابراین با احتساب تقریب‌های گسترده و محاسبه دیگر نهادها، مجموع دارایی‌های همه نهادهای عمومی غیردولتی کمتر از یک دهم دارایی‌های کل دولت است.

سخنرانی روحانی در سازمان ملل امید آمریکایی‌ها را ناامید کرد
کارشناسان آمریکایی از سخنرانی ضدآمریکایی روحانی در سازمان ملل ابراز ناخرسندی می‌کنند. روحانی آمریکا را راهزن بین‌المللی خواند و تصریح کرد پاسخ ایران به مذاکره با وجود تحریم‌ها «نه» است.
تارنمای شورای روابط خارجی آمریکا در تحلیلی به قلم ری تکیه نوشت: انتظارات و حتی امیدهای بسیاری همزمان با ورود روحانی به نیویورک برای شرکت در نشست‌های مجمع عمومی امسال پدید آمد. حملات اخیر به تاسیسات نفتی عربستان که آمریکا و متحدانش، ایران را به انجام آن متهم می‌کنند، همه را نگران کرد و انگیزه تلاش‌های دیپلماتیک را برای جلوگیری از جنگ ایجاد کرد. شاید یکی از فعال‌ترین‌ها در این عرصه «امانوئل مکرون» رئیس جمهور فرانسه بود که نسخه خاص خود را اجرا کرد. اما سخنرانی خشونت‌آمیز روحانی به همه گمانه‌زنی‌ها درباره برگزاری چنین نشستی پایان داد.
روحانی، سخنرانی خود را با رد هرگونه صحبت از مذاکره با آمریکا در سطح سران آغاز و تاکید کرد که ایران وقتی با مذاکره با آمریکا موافقت می‌کند که تحریم‌ها برداشته شوند. سخنان روحانی در سازمان ملل، موضعی آشنا را تقویت کرد؛ لغو تحریم‌ها پیش‌شرط لاینفک هرگونه مذاکره با واشنگتن است.
روحانی، سخنانش در سازمان ملل را با پیامی درباره چگونگی ایجاد ثبات درمنطقه خلیج فارس ادامه داد. او گفت نیروهای آمریکایی باید منطقه را ترک کنند و کشورهای منطقه باید مسئولیت حفاظت از امنیت آبراه‌های راهبردی این منطقه را برعهده بگیرند.
اما با توجه به وسعت و قدرت ایران، این امر الزاماً هژمونی این کشور بر این منطقه حساس جغرافیایی را تضمین خواهد کرد. حکایت روحانی از این داستان قدیمی، دعوت به یک ترتیبات منطقه‌ای موسوم به «ائتلاف صلح» بود که به نظر می‌رسد در مقابل درخواست آمریکا برای تشکیل ائتلافی منطقی علیه سیاست‌های تهاجمی ایران قرار دارد. شدیدترین اتهامات روحانی علیه عربستان مطرح شد و او گفت: حملات به تاسیسات نفتی عربستان فقط از سوی حوثی‌ها یمن انجام شده است. این موضع جدیدی نیست و حوثی‌های اکنون مسئولیت این حمله را برعهده گرفته‌اند. موضوع جدید در سخنرانی روحانی این بود که به نظر می‌رسد وی این اقدام را توجیه می‌کرد. روحانی با اشاره به ائتلاف سعودی در یمن گفت کسی که بر طبل جنگ می‌کوبد باید مجازات شود نه این که اتهاماتی علیه افراد بی‌گناه مطرح شود.
در همین حال تارنمای بنیاد دفاع از دموکراسی نیز با انتقاد از سخنان روحانی می‌نویسد: سخنان روحانی در سازمان ملل بازتاب افزایش سیاست تندروانه این کشور بود. از مه سال 2019 (اردیبهشت سالجاری)، ما شاهد نقض تعهدات هسته‌ای تهران و حمله‌اش به تاسیسات نفتی و حمل و نقل تجاری برای اقتصاد بین‌المللی هستیم.
روحانی در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل تهدید کرد: «صبر ایران محدود است.» روحانی ایالات متحده را به زورگویی متهم کرد و اروپایی‌ها را فاقد قدرت خواند. او خاطرنشان ساخت کشورهای عرب منطقه در نهایت توسط ایالات متحده رها می‌شوند و نباید به دنبال تضمین‌های امنیت خارجی باشد.
روحانی که پیش از این لقب «شیخ دیپلمات» را از آن خود کرده بود، اکنون سیاست تندروانه‌تری در پیش گرفته و حتی ترامپ را لایق عکس گرفتن هم ندانست.
بنابراین در شرایط کنونی، روحانی به همان نسخه رهبر عالی متوسل شده است؛ همان کسی که سیاست خارجی و امنیتی کشور را تنظیم می‌کند و بدون بازگشت به توافق هسته‌ای، هرگونه مذاکرات با ایالات متحده را رد کرده است.

اعتراف دردناکی است اما ایران بر منطقه حاکم شده است
یک نشریه وابسته به ارتجاع عرب نوشت: ایران بر خاورمیانه حاکم شده است. اعتراف به این حقیقت دشوار است اما برای درک چگونگی تعامل با این واقعیت، چاره‌ای جز اعتراف نداریم.
العربی‌الجدید می‌نویسد: ایران دستاوردهای سیاسی زیادی در منطقه داشته است؛ چه در مورد پایتخت‌هایی که بر آن نفوذ دارد و چه نسبت به دشمنانش و حتی سیاست‌های دولت‌های بزرگ.
عوامل مختلفی در افزایش تأثیر ایران در منطقه سهیم بوده است که عبارتند از:
- استفاده از خلأ: ایران نفوذ خود را در محیط‌هایی افزایش داده است که از خلأ سیاسی رنج می‌برد. البته این کشور، همواره هدف خود از گسترش دایره تأثیراتش را حفظ موجودیت دولت‌ها معرفی می‌کند.
- بهره‌برداری از جنگ‌های سخت: قدرت ایران، با توانایی‌اش برای سازگاری با شرایط، متمایز شده است، همان‌طور که این کشور از قدرت زیادی در منطقه برخوردار است که با کمک نیروهای نیابتی و استفاده از تکنولوژی‌های جدید و سلاح‌های پیشرفته، آن را افزایش داده است.
- ایران بر محیط‌هایی تمرکز می‌کند، که همواره در طول تاریخ اسلام مظلوم واقع شده‌اند؛ بنابراین، این کشور حاضر است برای بازپس گرفتن حق آنان، هر هزینه‌ای را پرداخته و تبعات آن را تحمل کند.
- بازی با درگیری‌های بین‌المللی: ایران می‌داند چگونه برخی طرف‌های بین‌المللی را در برابر دشمنان خود قرار دهد؛ همچنان‌که در مورد روسیه و چین و دشمنی آن‌ها با آمریکا، موفق عمل کرد.
به گزارش «انتخاب» در  ادامه این تحلیل آمده است: سیاستمداران ایرانی به خوبی می‌توانند نقاط ضعف و قدرت دشمنانشان را کشف کنند؛ در زمان اوباما، ایران دریافت که رئیس‌جمهور آمریکا تمایل زیادی به امضای توافق هسته‌ای دارد، تا در مقابل، از برخی سیاست‌های منطقه‌ای ایران چشم‌پوشی کند؛ در دوره ترامپ نیز تهران از نقطه ضعف دولت آمریکا آگاه است و می‌داند این دولت تمایلی به ورود به جنگ‌های خارجی نداشته و خاورمیانه از اهمیت کمتری برایش برخوردار است؛ همین مسئله، فرصت مناسبی در اختیار ایران گذاشت تا نفوذ خود در این منطقه را افزایش دهد.
ایران در درگیری با آمریکا، طرفی است که تأثیر بیشتری در منطقه دارد و بر دو اصل تکیه می‌کند: استفاده از نیروهای نیابتی در منطقه و دوری از حملات مستقیم، ضربه‌زدن به دشمنانش در منطقه و انجام اقدامات بازدارنده در برابر آنها.
در مقابل این قدرت عظیم ایران و سیطره مطلق آن، دولت‌های عربی یک موضع واحد و یکپارچه ندارند و به‌نظر نمی‌رسد بتوانند راه خروجی برای تنگنایی که در آن قرار دارند، بیابند؛ علاوه بر اینکه حساب‌کردن آنها روی قدرت‌های خارجی برای مقابله با ایران، تنها باعث خسارت بیشتر برای خود و تحقق منافع گسترده‌تری برای ایران می‌شود.