مشاوری که برای چند لایک روحانی را بدنام میکند
یک روزنامه اصلاحطلب خطاب به مشاور روحانی نوشت اگر یار نیستی، بار هم نباش.
سردبیر آفتاب یزد مینویسد: با صراحت تمام باید به برخی از نزدیکان رئیسجمهور گفت اگر «یار» نیستید «بار» هم نباشید. حسامالدین آشنا جزو همین نزدیکان است. ادا و اطوارهای وی «بار»ی شده برای شیخ دیپلمات.پوزش میخواهم که از اصطلاح «ادا و اطوار» سود میبرم. هرچقدر فکر کردم جایگزین بهتری نیافتم تا «همه فهم» باشد. بهرحال برخلاف جناب آشنا که تمایل دارد پیچیده و چند پهلو سخن بگوید من تمایلی ندارم به این گونه نوشتن! اتفاقا همین ادا و اطوارها است که خوبیهای آقای مشاور را نیز زائل میکند.
جناب آشنا در حال «ادا بازی» است.گویی وی تصور میبرد هرچقدر معماگونه و پیچیده توئیت کند عوامالناس او را بیشتر دوست میدارند و پیش خود میگویند: «به به چه مشاور خوبی... اصلا نمیفهمیم چه میگوید/می نویسد!».خیر.آقای مشاور در این فقره حداقل، دچار کجفهمی و چه بسا لافهمی هستند.
در مورد اخیر، توئیت ایشان مصداق بارز عرایض بنده است. آقای آشنا پس از حادثه تروریستی در سیستان و بلوچستان نوشت: «مرزبانان ما به شهادت رسیدند. اما ما در دام چرخه خونین و باطل انتقام نخواهیم افتاد. مسئولیت بر عهده آمران و دیه بر عهده عاقله است.» این توئیت حتما شائبه برانگیز و به نوعی کار دست روحانی داده است. پدر و مادرانمان بارها و بارها گفتهاند: «سری که درد نمیکند دستمال نمیبندند».حال حکایت جناب مشاور همین مَثل پرکاربرد است. باور بفرمایید شأن نزول چنین توئیتی آن هم در چنین شرایطی مشخص و محرز نیست.
خلاصه آنکه گویا ما در کنار شاخهای اینستاگرامی، مدتی است شاخهای توئیتری نیز داریم که برای جلب توجه از آن سوی بام افتادهاند. شاخهای اینستاگرامی غذاهای عجیب میخورند، لباسهای عجیب میپوشند، رفتار عجیب میکنند، حرفهای عجیب میزنند و... تا فالوور جذب کنند و سپس وارد وادی تبلیغات شوند اما شاخهای توئیتری بیش از اندازه خود را عقل کل میپندارند و بیخود و بیجهت هزینه درست میکنند. برخی از این شاخها در پاستور نشستهاند و گویا برای لایک بیشتر حاضرند دولت روحانی را زیر ضرب مخالفان ببرند. آقای رئیسجمهور مراقب باشند برای چند لایک بیشتر دولت شان خدای نکرده بدنام نشود.
فرمان رهبری برای اصلاح ساختار بودجه مورد حمایت کارشناسان اقتصادی است
یک کارشناس اقتصادی تصریح کرد فرمانی که رهبر انقلاب درخصوص اصلاح ساختار بودجه متناسب با شرایط تحریم دادند سالهای سال است که مورد تاکید کارشناسان و جامعه دانشگاهی است.
ابوالقاسم حکیمیپور در روزنامه جام جم نوشت: همیشه این نقد وجود داشته که هیچ وقت بودجهریزی ما عملیاتی نیست؛ یعنی هر سال بودجه را مانند سنوات قبل تدوین میکنند و مثلا نسبت به تورم 10 درصد میزان آن را افزایش میدهند یا به استانها یا وزارتخانهها میگویند بودجه شما سال قبل چقدر است و 10 درصد در سال بعد آن را افزایش میدهند. بنابراین هرگز در جریان بودجهریزی کشور، یک طرح کلی توسعهای پیشبینی نمیشود که مثلا به استانها بگوییم برنامه توسعهای شما برای سال آینده چیست و بر مبنای آن بودجهریزی شود.
از طرف دیگر مبنای بودجهریزی ما این بوده که هزینهها را نگاه میکنند و بر مبنای آن درآمدها را اختصاص میدهند؛ در حالی که در تمام کشورهای توسعهیافته عکس این اتفاق رخ میدهد.
متاسفانه از بس بودجهریزی در کشور روال سکون و غیرتوسعهای دارد همیشه انحراف از بودجه نیز وجود داشته است که حدود 60 درصد است. این مورد نشاندهنده این مطلب است که بودجهریزی ما عملیاتی نبوده و مبتنی بر واقعیتها نیست. مثلا رهبر معظم انقلاب در مورد درآمدهای نفتی گفتند باید 30 درصد درآمدش به صندوق توسعه ملی واریز میشد اما دولت در لایحه بودجه سال 98 سهم صندوق را 10 درصد دیده بود که بعداً با تذکر رهبری آن را به 20 درصد افزایش دادند.
متاسفانه دولت به عنوان قلک از صندوق توسعه ملی استفاده کرده و برای هر امری از آن استفاده میکند. علاوه بر این به نظر باید ساختار سازمان برنامه و بودجه تغییر اساسی کند و خون تازهای در آن دمیده شود.
مدیران در اتاقی در بسته و به صورت کلیشهای تصمیمات اساسی میگیرند در حالی که به واقعیات کشور توجهی ندارند، راهکاری برای اقتصاد مقاومتی نمیبینند در حالی که حتی کشورهای نئولیبرالیسم در شرایط بحرانی به اقتصاد مقاومتی و منابع داخلی تکیه میکنند، اما متاسفانه ما در بودجهریزی عملیاتیمان به آن فکر نمیکنیم.
بسیاری از نهادهای کشور در حال حاضر بودجههای کلانی میگیرند و موازی هم کار میکنند و یا کارایی ندارند. مثلا مرکز بررسیهای راهبردی ریاست جمهوری چند میلیارد تومان بودجه میگیرد که به نظر من باید این هزینههای زائد از بودجه برداشته و حذف شود.
پالس عضو حلقه انحرافی به سلطنت طلبان فسیل
عضو حلقه انحرافی از رضا ربع پهلوی دعوت کرد عضو حلقه بهار شود!
«عبدالرضا-د» که آقای دوربینی حلقه انحرافی محسوب میشود، در توئیتی نوشت: «رضا پهلوی هم اگر به خداگونگی انسان باور داشته باشد و برای توانمند شدن انسانها تلاش کند و با هر شیوهای که برای انسانها حقارت و ذلت میخواهد، مبارزه کند حتماً بهاری است. اصولاً نهضت بسوی بهار، حزب و تشکیلات نیست، جریانی انسانی است که مرز مذهبی و سیاسی و نژادی و جغرافیایی ندارد».
گویا عضو حلقه انحرافی فراموش کرده که ربع پهلوی و مادرش -به همراه پدر مقبور- اموال ملت ایران را غارت کردند و به خارج از کشور بردند و بخشی از همان پولها را علیه ملت ایران هزینه کردند. با این وصف، احتمالاً بشود نتانیاهو و ترامپ و اوباما را هم بهاری حساب کرد.
بلانسبت بهاری، حلقههای ماسونی و بهایی و صهیونیستی نیز با وجود نگرش فرقهای، مدعیاند مرز مذهبی و سیاسی ندارند و همه مسئلهشان، «انسان» است. برخی از اعضای حلقه انحرافی چند سال قبل در واکنش به این که چرا به جای مکتب اسلام، از مکتب ایرانی نام میبرید و به کمتر از اسلام دم میزنید، مدعی شده بودند «چون میخواهیم مخاطبان همه 7 میلیارد جمعیت زمین باشد». حالا به تدریج سران نهضت آزادی و سلطنتطلبان و... مصادیق حرکت فرا اسلامی و ضد انقلابی حلقه بهاری محسوب میشوند.
آلمان، مدیر اینستکس یا امربر سفیر آمریکا در برلین؟!
دولت آلمان در حالی تظاهر به مدیریت سازوکار مالی موسوم به INSTEX میکند که سفارت آمریکا در برلین باسکوت دولت مرکل، مشغول تهدید شرکتهای آلمانی طرف همکاری با ایران است!!
دولت آلمان پس از شکست در جنگ جهانی دوم، در قبال آمریکا کاملا تسلیم و منفعل عمل میکند.
سایت فرارو از سایتهای حامی دولت دراینباره نوشت سفارت آمریکا در آلمان در رأس تلاشهای کاخ سفید برای قطع روابط تجاری ایران و اروپا قرار دارد. پس از اقدام اخیر اروپا در تسهیل دادوستد با ایران، کار این سفارت به جایی رسیده است که حتی روسای شرکتهای آلمانی را هم تهدید و ارعاب میکند.
شاید بتوان ریچارد گرنل سفیر آمریکا در برلین را سرسختترین سفیر دولت ترامپ در برابر ایران دانست. او بطور بیوقفه برای پیشبرد تحریمهای آمریکا علیه ایران و دور کردن شرکتهای اروپایی از ایران کوشش میکند. گرنل در روزنامهها و رسانههای آلمانی و آمریکایی علیه ایران یادداشت مینویسد، در توئیتر به شرکتهای آلمانی دستور میدهد که از ایران خارج شوند، و تحریم هواپیمایی ماهان توسط آلمان را اقدامی قاطع توصیف میکند.
حضور گرنل در آلمان، به عنوان اقتصاد بزرگ اروپا، دردسرهایی برای شرکتهای آلمانی که با ایران دادوستد میکنند، درست کرده است. به طوری که برخی مقامات تجاری آلمان از تمایل آمریکا به ایجاد دردسر برای شرکتهای آلمانی سخن میگویند. مایکل توکوس، رئیساتاق بازرگانی ایران و آلمان، میگوید: «دوستان آمریکاییماناشتیاق بیشتری به ایجاد مشکلات دارند.»
به گفته توکوس، این مشکلات از فشار مستقیم مقامات آمریکایی بر شرکتهای اروپایی ناشی میشود. توکوس گفت: «این ارعاب است، آنها با ترس زندگی میکنند.» این مقام آلمانی در ادامه تصریح کرده که مقامات آمریکایی حداقل به ۲۰ بازرگان آلمانی مراجعه کرده و آنها را به قطع تجارت با ایران ترغیب کردهاند. آمریکاییها با برخی شرکتها با لحنی دوستانه و با برخی دیگر با زبان تهدید و تحریم سخن گفتهاند.
او گفت: «فکر نمیکنم تهدید کردن یک شرکت وظیفه هیچ دیپلماتی باشد. آنها نباید با شرکتهای کشور میزبانشان به این شکل رفتار کنند.».
اما این رفتار در سفارت آمریکا در برلین، با افتخار به عنوان «کارزار فشار حداکثری اقتصادی» توصیف شده است. این سفارت در کل اروپا، بخصوص آلمان، که کانون اقتصادی اروپاست، تلاشهایی علیه ایران انجام میدهد.
گرنل، کارش در آلمان را با یک توئیت جنجالی آغاز کرد. او با لحنی تحکمآمیز به شرکتهای آلمانی، که با ایران دادوستد میکنند، دستور داد که فورا روابطشان با ایران را قطع کنند. این توئیت با انتقاد تند مقامات آلمانی و تحلیلگران مواجه شد. اما گرنل به کارزار خود ادامه داد. او جلساتش با شرکتهای آلمانی را علنی کرد و پس از خروج هر شرکت از ایران، با هشتگ «تحریمها کارآمد است» جشن میگرفت.
در پاییز گذشته، شعبه هامبورگ بانک ملی، از شرکت مخابراتی دویچه تلکوم، نامهای درباره قطع همه تلفنها و خدمات دریافت کرد. شرکت آلمانی گفته بود که به دلیل تحریمهای آمریکایی، بانک ملی دیگر نمیتواند قبوض خود را پرداخت کند. توماس ولفینگ، وکیل بانک ملی، گفته که این اقدام دویچه تلکوم حتما در اثر فشار آمریکاییها اتخاذ شده است.
پس از مطرح شدن ماجرای بانک ملی، سفارت آمریکا در برلین در توئیتی مدعی شد که این بانک گروههای تروریستی را تامین مالی میکند.
در ماجرای تحریم شرکت هواپیمایی ماهان توسط آلمان هم ردپای گرنل به وضوح قابل مشاهده است. پس از اینکه آلمان اعلام کرد حقوق فرود هواپیماهای شرکت ماهان را تعطیل کرده است، گرنل، طی یادداشتی در وبگاه شبکه فاکس نیوز، ضمن استقبال از این تحریم، اقدام آلمان را یک «گام بزرگ» و «تصمیم قاطعانه» ارزیابی کرد.
یادآور میشود قرار شده فرانسه میزبان اینستکس باشد و آلمان آن را مدیریت کند!
جوابیه آقای علی مطهری و پاسخ کیهان
علی مطهری نماینده مجلس در واکنش به خبر ویژه «ارادت شهید مطهری به امام(ره) و پسری که خاندان را گم کرده است»، جوابیهای به این شرح ارسال کرد:
«جناب آقای شریعتمداری
مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان
با اهداء سلام، در مطلبی تحت عنوان «ارادت شهید مطهری به امام(ره) و پسری که خاندان را گم کرده است» در بخش خبر ویژه آن روزنامه در روز شنبه 27 بهمن با ادب کیهانی آمده است: «علی مطهری بسیار بیجا و غلط میکند که تعیین تکلیف میکند امام چه باید مینوشته و چه نمینوشته یا نامه ایشان از سر دلخوری و شرایط جسمی بوده است.»
این نگاه کیهان که ولایتفقیه را به معنی تعطیل عقل و عدم اظهارنظر و جمود به الفاظ میداند آفتی است که متاسفانه دامنگیر انقلاب اسلامی شده و نه با نظر امام خمینی(ره) مطابق است و نه با نظر مقام رهبری. این طرز فکر، انسان را به یاد تنگنظری و کجفهمی خوارج و به یاد جمود اشعریگری در میان اهل سنت و جمود اخباریگری در میان شیعه میاندازد و از آن بالاتر به یاد حنابله میاندازد که اساسا بحث و استدلال درباره اصول دین را حرام میدانستند و اخلافشان امروز در قالب داعش و القاعده به خیال خود در راه اسلام فعالیت میکنند.
جمود فکری اخباریها به حدی بود که چون امام صادق علیهالسلام در فوت فرزندش روی تابوت او نوشته بود «اسماعیل یشهد أنلاالهالاالله...» آنها هم برای میت خود مینوشتند «اسماعیل یشهد...» غافل از این که نام میت چیز دیگری بود.
این که گفتهام سخنان امام و هر بزرگی باید با توجه به شرایط زمان و مکان آن سخن فهمیده شود همانطور که درباره معصوم چنین عمل میکنیم چنان ذهن جامد و اخباری کیهان را به هم ریخته که به توهین و حرفهای بیربط روی آورده است.
استاد شهید مطهری در سخنرانی که بعد از رحلت آیتالله بروجردی کردهاند میگویند «اخیرا از بعضی مردم که در جستوجوی مرجع تقلید هستند گاهی این کلمه را میشنوم که میگویند میگردیم کسی را پیدا کنیم که آنجا سربسپاریم. میخواهم بگویم تقلیدی که در اسلام دستور رسیده سرسپردن نیست، چشم باز کردن و چشم باز داشتن است. تقلید اگر شکل سرسپردن پیدا کرد هزارها مفاسد پیدا میکند.»
بهترین نمونه برای درک درست اصل ولایتفقیه، نوع رفتاری است که آیتالله مطهری با امام خمینی داشتهاند. همه میدانیم هیچکس از شهید مطهری نزدیکتر و علاقهمندتر به امام(ره) نبود و امام نیز هیچ کس را به اندازه استاد مطهری عزیز نمیداشت تا آنجا که او را پاره تن خود نامید.
اما همین شهید مطهری ارادت و علاقه کورکورانه به امام نداشت و مطیع چشم بسته امام خمینی نبود و چند بار نظر امام عزیز را تغییر داد. یک نمونه آن داستان تعیین فرمانده کمیتههای انقلاب اسلامی است که امام خمینی حکم فرماندهی را برای مرحوم حجتالاسلام لاهوتی نوشته بودند و مرقومه امام به روایتی در راه صدا و سیما بود که شهید مطهری به امام میگوید آقای لاهوتی در دو سال آخر زندان گرایش به مجاهدین خلق پیدا کرده است و اگر رئیس کمیتهها شود کمیتهها به دست مجاهدین خلق میافتد، آنگاه مرحوم آیتالله مهدویکنی را معرفی میکند و امام میپذیرند. مرحوم آقای مهدویکنی چندبار این خاطره را نقل کردند و میگفتند من اکنون حکم خودم به ریاست کمیتههای انقلاب اسلامی را به خط شهید مطهری و امضای امام دارم.
بنابراین اصل ولایتفقیه به معنی تعطیل عقل و اطاعت کورکورانه نیست، همچنان که رهبر گرامی انقلاب تاکنون چندبار فرمودهاند «ممکن است کسی نظری خلاف نظر من داشته باشد، باید بتواند نظرش را بیان کند.» البته این حرف به مذاق کیهان خوش نمیآید چون کاسه داغتر از آش است.
امیدوارم کیهان نگاه جامد و بسته خود را به مقولاتی مثل آزادیبیان، ولایتفقیه، حفظ نظام و نوع برخورد با منتقدان و مخالفان اصلاح کند و به نگاه اسلام نزدیک شود. شاید کوتاهترین راه، مطالعه کتاب «آینده انقلاب اسلامی ایران» اثر استاد شهید مطهری توسط سردمداران کیهان است.
مستدعی است متن فوق مطابق قانون مطبوعات در پاسخ به مقاله فوقالذکر و مقاله چهارشنبه 24 بهمن در بخش خبر ویژه آن روزنامه عینا و در همان محل درج گردد. قبلا سپاسگزارم.
با تقدیم احترام
علی مطهری
کیهان: 1- آقای مطهری مدتهاست از صداقت و اخلاق فاصله گرفته است. در همین جوابیه دقت کنید؛ چنان وانمود میکند که صاحب رأی و نقد درباره امام خمینی(ره) است! و بحث هم در همین زمینه است. و حال آن که او اخیراً چندینبار با بیاخلاقی، سخنانی را عنوان کرد که به مفهوم جعلی و غیرواقعی بودن دو نامه حضرت امام(ره)، یکی درباره نهضت آزادی (خطاب به آقای محتشمیپور وزیرکشور در بهمن 66) و یکی خطاب به آقای منتظری در تاریخ 6 فروردین 67 بود».
این اقدام غیراخلاقی، تکرار تهمت دروغین باند مهدی هاشمی معدوم و گروهک آمریکایی نهضت آزادی بود که از یک طرف، قصد جسارت و تهمت به امام عظیمالشأن و القای تأثیرپذیری او از سوی اطرافیان را داشتند و از طرف دیگر کینه و انتقام خود از امام را از مرحوم حاج سید احمد خمینی میکشیدند و حاج سید احمد را متهم به جعل سند و هدایت امام(!!) مینمودند.
با شکایت مرحوم حاج سید احمد خمینی، ابراهیم یزدی محاکمه و محکوم شد. اکنون پس از سالها علی مطهری به جای اینکه پاسخگوی بزک کردن و تصویب برجام و سپس مالهکشی به سوء مدیریت برخی مدیران اقتصادی باشد که معیشت را بر مردم تنگ کرده و بر تهدیدهای ضد امنیتی دشمن افزوده اما حاشیه میساخت و تهمتهای نهضت آزادی و باند مهدی هاشمی را بازگو میکرد.
اما اعتراض محافل حوزوی و دانشگاهی و واکنش مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) موجب شد علی مطهری به روش نان به نرخ روزخورها، حرف خود را عوض کند و این بار با گستاخی ادعا کند «دو نامه امام، تند بوده»، «در اثر شرایط سخت روحی و جسمی حضرت امام در آن دوره صادر شده»، «و نباید زیاد روی آنها تکیه کنیم»! این جسارت، دقیقاً شبیه ادبیات همان صحابه منحرفی بود که ضمن جسارت به پیامبر اعظم(ص)، مانع از آوردن قلم و کاغذ و کتابت وصیت مهم رسولخدا(ص) شد؛ اتفاقاً او هم بعدها با محدود کردن ثبت روایات، اقدام به بدعت و اجتهادهای خودساخته کرد.
امام راحل عظیمالشان که کمر طاغوت و ابرقدرتها را با هم شکست، آن قدر عظمت دارد که اگر یک طفل تازه پای میدان سیاست (و مشهور شده به صرف انتساب به یکی از نظریهپردازان والامقام انقلاب) در تخطئه آن حضرت سخن بگوید، فاقد کمترین اهمیت برای اعتنا و پاسخگویی باشد.
اما اولاً شرط نمایندگی مجلس، التزام عملی به جمهوری اسلامی و امام و رهبری است و کسی که مبانی سیره امام - آن هم درباره سران نفاق و عناد و خیانت- را رد میکند، حق ندارد در مجلس شورای اسلامی حضور داشته باشد؛ چه اینکه تقلب و گندم نمایی و جو فروشی کرده است.
ثانیاً موضع امام را نفهمیدن -یا خود را به نادانی و نفهمی زدن- یک حرف است و اهانت به امام و تهمت به اطرافیان او زدن، حرفی دیگر و اقدامی مجرمانه و تحریفگرانه است. و در اینجا باید به دهان تحریفگر و بهتان زننده زد. ثالثاً علی مطهری هر جا به عنوان مهره اجارهای دشمنان، مرتکب حرمتشکنی و تحریف میشود، خود را به استاد شهید مطهری که دیگر هیچ نسبتی فکری با آن شهید ندارد الصاق میکند و از موضع سخنگوی آن استاد فرزانه، اباطیل خودرا بازگو میکند! در اینجا کیهان پرسیده است نگاه توأم با مودت و ادب و ارادت استاد مطهری به حضرت امام(ره) که در آثار او هویداست، کجا، و تهمتپراکنی و تحریف و بیادبی و جفای شما کجا؟!
علی مطهری در همین جوابیه، کیهان را به خوارج الصاق میکند. شیوه استدلال خوبی است. خوارج در نسبت زاویه پیدا کردن با امام جامعه، شناخته میشوند. شما که ابایی از توهم معارض نهایی با امام و رهبری ندارید را به تخطئه خوارج و خارجیگری چه کار؟!
و بالاخره مجدداً این فراز از بیانات استاد شهید مطهری درباره امام خمینی را به فرزند نااهل استاد یادآور میشویم که فرمود؛ «و اما آن سفر کرده که صدها قافله دل همره اوست، نام او، شنیدن سخنان او، روح گرم و پرخروش او، اراده و عزم آهنین او، استقامت و روشنبینی او، ایمان دوستان او که زبانزد عام و خاص است، یعنی جان جانان، قهرمان قهرمانان، نورچشم و عزیز روح ملت ایران، استاد عالی قدر و بزرگوار ما حضرت آیتالله العظمی خمینی- ادام الله ظله- حسنهای است که خداوند به قرن ما و روزگار ما عنایت فرموده است... قلم بیتابی میکند که به پاس دوازده سال فیضگیری از محضر آن استاد بزرگوار و به شکرانه بهرههای حصری که از برکت نزدیک بودن به آن منبع فضیلت مکرمت کسب کردهام، اندکی از بسیار را بازگو کنم... آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس میکند و در راه خدا قدم برمیدارد...».