برکت امروز یا برکات خدا
محمدمهدی رشادتی
نقصها و بدیها، محصول عملکرد خود انسان
براساس تعالیم دینی همه حسنات و خوبیها مانند عافیت، امنیت، آسایش، نعمتهای مادی و معنوی و ... از ناحیه خدای مهربان است و درمقابل، همه سیئات و بدیها مانند مرض، ناامنی، ناراحتی، ذلت، فقر، فتنه و ... تماما منشأش خود انسانها هستند. (المیزان، ج5، ص9)
به تعبیر یکی از علما، زمین که دور خود و خورشید میگردد، قسمتی که رو به خورشید است، روز و روشن است و اگر یک طرف تاریک است، چون پشت به خورشید کرده وگرنه خورشید همواره نور میدهد و زمین هم هرچه نور دارد از خورشید است. کمالات انسان نیز همه از خداست و نقصهایش از خود اوست. (تفسیر نور، ج 2، ص 384).
در قرآن کریم نیز داریم که آنچه از خوبیها به تو میرسد ازسوی خدا بوده و آنچه از بدیها سراغت میآید از خود تو است.(نساء، 79) بنابراین در کلام نورانی امام جواد(ع) به دو نکته باید خوب توجه کرد. نکته اول اینکه: تعبیر «برکت امروز» که ابوهاشم به کار برد، حداقل دو اشکال دارد. 1) سرچشمه اصلی و حقیقی برکت که خدا باشد، معرفی نشده است. بلکه آن را به امروز نسبت داده است و این درواقع نوعی شرک و غفلت از توحید ربوی است. و امام(ع) آن را با عبارت «برکات خدا» اصلاح فرمودند. 2) تعبیر «برکت امروز» درحقیقت غفلت از نعمتهای بیشمار الهی است. زیرا به شکل منفرد به کار رفته است و حضرت آن را با عبارت جمع «برکات» تصحیح کردند. اما نکته دوم اینکه: امام(ع) درپاسخ ابوهاشم که پرسید امروز چه بگویم؟ فرمود: از خیر و خوبی سخن بگو. جهان هستی بر مدار حق و خیر میگردد. زاویه دید امام، نگاه مثبت و عارفانه به عالم است. لذا توصیه میفرمایند که ما انسانها باید این چنین نگاهی به جهان و رخدادها داشته باشیم و قطعا امید و نشاط، خیر، کمال، آرامش از نتایج آنچنان نگاهی خواهد بود.
توصیه به فال نیک زدن
آیتالله جوادیآملی مینویسد: امروزه فال و فالگیری یک نوع پیشگویی و غیبگویی است که در اسلام برای افراد عادی حرام است. اما تفال (فال نیک زدن) دربرابر تطیر(فال بد زدن) در اسلام پذیرفته شده است. پیامبر(ص) درباره کارها فال نیک را میپسندید و فال بد نمیزد. مثلا در واقعه حدیبیه نام سهیل بن عمرو را که شنید، به مناسبت همخانواده بودن دو واژه سهیل و سهل (آسان) آن را به فال نیک گرفت و به صلح حدیبیه و پایان نیک آن انجامید. زمان و مکان از آن جهت که ظرف رخدادهای مادیاند، نمیتوان سعد و نحس امور را به آن نسبت داد. (مفاتیحالحیاهًْ، ص 758) داستان زیر نشانگر بیتاثیری زمان نسبت به سعد و نحس است.
یکی از اصحاب میگوید: خدمت امام هادی(ع) رسیدم، درحالیکه در مسیر راه انگشتم مجروح شده بود و همان موقع سواری از کنارم گذشت و شانهام نیز صدمه دید و درمیان جمعیتی گرفتار شدم و لباسهایم نیز پاره شد. آن روز را به فال بد گرفتم و گفتم: ای روز بد، خدا مرا از شر تو حفظ کند. عجب روز شومی هستی!
امام سخنم را شنید و فرمود: تو باما ارتباط داری و چنین سخنی میگویی؟ روز که گناهی ندارد. چرا آن را گناهکار میشماری؟ از شنیدن این سخن به خود آمدم و گفتم: مولای من، از خدا طلب آمرزش میکنم. فرمود: هنگامیکه کیفر اعمال شما و نتایج آن در این روزها دامانتان را میگیرد، روزها چه گناهی دارند که آن را شوم قلمداد میکنید. برو تخلف نکن و برای روزگار هیچ تاثیر در حکم خدا مقرر مکن. (تحفالعقول، صص 501-500)
بهطورکلی انسان باید بداند که خدا پاداش و کیفر را روی یک حساب معین یعنی براساس اعمال و افکار و عقاید درست یا نادرست و نیز اخلاق نیک یا بد میدهد و نه نحسی و شومی فلان روز یا عدد یا صدای فلان حیوان. (پانزده گفتار، ص 154)