بررسی مجموعههای نمایشی صداوسیما - بخش دوم
جایگاه انقلاب اسلامی در سریالهای رسانه ملی
تحولات تاریخی همواره از موضوعات جذاب و مهم در تولید آثار سینمایی و تلویزیونی محسوب میشود. انتقال وقایع و حوادث گذشته از نسلی به نسل دیگر بیش از آنکه توسط متون تاریخی صورت بگیرد، به وسیله آثار ادبی و هنری، ازجمله سینما و تلویزیون صورت میگیرد.بسیاری از مردم جهان، تصوری که از مقاومت الجزایر در برابر استعمار فرانسه در ذهن دارند، شبیه به تصویری است که فیلم «نبرد الجزایر» از این مقاومت نمایش داده است. در کشور ما نیز هر سال آثاری درباره وقایع تاریخی معاصر ساخته و به نمایش در میآید. با این حال، از بین تعداد قابل توجهی سریال تلویزیونی، سهم بسیار اندکی به بزرگترین واقعه تاریخ ما یعنی انقلاب اسلامی اختصاص مییابد.
این درحالی است که جریانهای مخالف این انقلاب به شدت درحال تلاش برای تحریف و تغییر تاریخ انقلاب و دوران قبل از انقلاب هستند. امسال در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب قرار داریم. مسئولان سیما وعدههایی درباره تولید و نمایش آثاری به این مناسبت دادهاند. در این گزارش و در گفت وگو با دو هنرمند کارشناس، به بررسی اهمیت این نوع سریالها و همچنین الزامات و تهدیدات تولید سریال درباره انقلاب اسلامی میپردازیم.
انفعال در برابر سیل شبهه
محمدحسین نیرومند، کارشناس فرهنگی در گفت وگو با گزارشگر کیهان میگوید: «40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و مسئولان صداوسیما باید آماری بدهند که در این دوران چند کار بزرگ و در شأن انقلاب اسلامی تولید شده است؟ اگر چنین آماری گردآوری شود، قطعا به آثار بسیار معدودی میرسیم.»
وی تصریح میکند: «چرا برخی از مردم و جوانان ما تصور دقیقی از انقلاب اسلامی ندارند؟ چون عظمت این انقلاب را توسط رسانه در قالبهای مختلف مطرح نکردهایم. تعداد اندک سریالهای ساخته شده درباره این موضوع نیز نتوانستهاند حتی بخشی از عظمت انقلاب اسلامی که تاریخ را متحول کرد به نمایش بگذارند.اشکال کار این است که اصولا رسانه ملی ظاهرا متوجه عظمت انقلاب اسلامی نیست که اگر باشد به این انقلاب به گونهای دیگر نگاه میکند. توجه داشته باشید که وقتی موضوعی مهم و بزرگ را در یک کار کوچک ارائه میدهیم، نتیجهاش کوچک جلوه یافتن آن موضوع است. وقتی موضوع سریالهای تلویزیونی ما درباره انقلاب به یک ساواکی یا افسر بدجنس تقلیل پیدا میکند، یعنی تلویزیون قدر چنین موضوعی را نمیداند!»
سعید مستغاثی، رئیس پیشین انجمن منتقدان نیز درباره سریالهایی که طی سالهای اخیر با موضوع انقلاب اسلامی ساخته شدهاند به گزارشگر کیهان میگوید: «در بیشتر سریالها یک عده مبارز و در مقابل آنها یک سری ساواکی و افسر رژیم شاه را میبینیم. اما مشکل این است که اغلب مبارزان در سریالهای ما هویتی ندارند. به بیان صریح تر، در غالب سریالهایی که با موضوع انقلاب ساخته شده است هویت حقیقی انقلاب اسلامی دیده نمیشود. یعنی در کمتر سریالی ما میبینیم که انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی(ره) و هدایت روحانیت مبارز و حضور گسترده مردم به نمایش در بیاید؛ به جای چنین واقعیتی، این سریالها به نمایش گروهکهایی جدای از مردم و با مشی چریکی و تفکر چپ تقلیل پیدا کرده است. سریالهایی که برای نسل امروز روشنگر و آگاهی بخش باشند و شبهاتی که راجع به رضاشاه و محمدرضاشاه مطرح میشود را پاسخ دهند ساخته نمیشود. به طور خیلی دست و پاشکسته فقط سریال «معمای شاه» ساخته شد که آن هم سریال دراماتیک به معنای واقعی نبود، بلکه درواقع فتوتاریخ بود.»
وی تصریح میکند: «شاید هیچ انقلاب بزرگی به اندازه انقلاب اسلامی ایران از اسنادی که هویت آن را به روشنی نشان میدهد برخوردار نباشد. خیلی عجیب است که چرا فیلمسازهای ما از این هویت بری هستند و نمیخواهند آن را نشان دهند. درصورتی که در فیلم و سریالهای غربی ، خیلی علنی به حوادث و شخصیتهای خود هویت میبخشند. اما در فیلم و سریالهایی که در کشور ما مرتبط با انقلاب اسلامی ساخته میشود، شاخصهای اصلی هویت انقلاب اسلامی شامل مبارزات مردمی، رهبری امام خمینی(ره)، نقش محوری روحانیت و... دیده نمیشود. حتی در این سریالها از شخصیتهای حقیقی که نقش قهرمانان انقلاب را داشتند هم کمتر حرفی زده میشود. 40 سال ، زمان کمی نیست اما در این مدت درباره اندرزگوها ، بخاراییها و... که شخصیتهای موثر در تاریخ انقلاب اسلامی بودند هیچ سریالی ساخته نشده است.»
نویسنده کتاب «حکایت سینماتوگراف» ادامه میدهد: «صداوسیما هر سال بودجه هنگفتی را برای این همه سریال خنثی و کم خاصیت که اغلب آنها نیز موضوعات و داستانهای تکراری دارند صرف میکند و در مقابل حجم انبوه شبهاتی که علیه انقلاب مطرح میشود منفعل است. آیا خود مسئولین سیما از این همه تکرار خسته نمیشوند؟ بعد گفته میشود که چرا برخی از جوانها دچار مسئله و شبهه هستند! آن طرف منتظر نمیماند تا آقایان دست به کار شوند، بلکه کار خودشان را میکنند و از خلأ فیلم و سریالهای آگاهی بخش درباره انقلاب و دوران پهلوی، سوءاستفاده میکنند و آثاری در تحریف تاریخ تولید میکنند. شبکههای معاند هر بار درباره یک شخصیت یا یک واقعه مستندی مطابق میل خودشان میسازند و از دوران ستمشاهی و ظلم و بیعدالتی آن دوران، یک بهشت تصویر میکنند! خب، وظیفه چه کسی است که حقایق را درباره آن دوران بازگو کند؟»
چه باید کرد؟
اما مسئولان صداوسیما وعده دادهاند که امسال به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی توجه ویژهای به این مناسبت خواهد شد. ازجمله اینکه مرتضی میرباقری، معاون سیما در نشست خبری اعلام برنامههای نوروز 97 گفته بود که امسال 17 سریال به ریشههای انقلاب اسلامی خواهند پرداخت.» اما در ساخت این سریالها چه مسائلی را باید در نظر گرفت تا تأثیرگذاری آنها افزایش یابد؟
نیرومند در این باره میگوید: «نمیتوان در یک سال برای ساخت سریال درباره انقلاب اسلامی کار کرد، بلکه این برنامهریزی به یک پروسه چهار پنج ساله نیاز دارد. اول باید کار تحقیق و پژوهش توسط یک عده کارشناس خبره انجام شود و پس از آن یک گروه نویسنده قوی براساس این تحقیقات فیلمنامههایی را بنویسند و در نهایت هم پروداکشن عظیمی فراهم شود تا تا سریالی در خور انقلاب اسلامی به نتیجه برسد. اما با توجه به اینکه چنین پروسهای معمولا در تولید سریالهای مربوط به انقلاب در سیما طی نمیشود، من بعید میدانم که سریالهایی را هم که امسال تولید خواهد شد فراتر از سالهای قبل باشد.»
سعید مستغاثی هم میگوید: «متأسفانه قشر اهل اندیشه و محققین ما از سریال سازها دور هستند و خوراکی به آنها نمیدهند. برنامه سازها هم اطلاعات و معلومات چندانی ندارند و حداکثر این است که به چند کتاب مراجعه میکنند و دست و پا شکسته ماجراهایی را به تصویر میکشند. نتیجهاش این میشود که مثلا در یک سریال درباره ماجرای آتش سوزی سینمارکس آبادان همان مطالبی گفته میشود که توسط ضدانقلاب بیان شده است.» نیاز هست که صداوسیما سراغ پژوهشگرها برود و با توجه به اینکه در مراکز مختلف افرادی سالهای سال کار کردهاند از نظرات آنها استفاده شود و فیلمنامهها باید براساس تحقیقات پژوهشگران و محققین نوشته شود. همچنین کار نظارت بر سریالها نیز باید توسط محققان صورت بگیرد.»
وی ادامه میدهد: «نکته دیگر این است که باید اولویتها را در نظر بگیریم. درباره دوران پهلوی و انقلاب اسلامی مطالب ناگفته بسیار زیادی باقی مانده است. اما متأسفانه همان طور که عرض کردم، سریال سازهای ما عمدتا حول چند محور ثابت مثل ساواک و گروهکها کار میکنند. در کتابها و اسنادی که راجع به انقلاب و شاه نوشته شده میتوان به سوژههای بسیار زیادی دست یافت. من فکر نمیکنم، تلویزیون ما تا صدها سال میتواند ماجراها و سوژههای جدیدی را درباره انقلاب اسلامی نمایش دهد.»
چند پیشنهاد برای تولید سریال انقلابی
کارشناسان، موضوعات قابل توجهی را برای ساخت سریالهای انقلابی پیشنهاد میدهند.
نیرومند درباره موضوعاتی که از پرداختن به آنها در سریالهای تلویزیونی غفلت شده توضیح میدهد: «جای سؤال است که چند سریال داریم که نشان دهد تمام مقدرات ایرانیان، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار آمریکا بود؟ بسیاری از مردم ما اصلا نمیدانند که قبل از انقلاب، آمریکاییها یک پایگاه هوایی درتهران داشتند که بدون اجازه شاه به ایران رفت و آمد میکردند و مستشاران آنها به اینجا میآمدند و میرفتند! کدام کشوری را سراغ دارید که خارجیها این گونه آنها را تحقیر کنند؟ آن دوران 45 هزار مستشار آمریکایی مبلغی در حدود سه برابر بودجه آموزش و پرورش از ایران حقوق دریافت میکردند تا به اصطلاح از منافع ایران در مقابل شوروی دفاع کنند. کدام یک از سریالهای ما این واقعیتهای تلخ را به جوانان نشان دادهاند؟»
مستغاثی نیز درباره محورهایی که در سریالهای انقلابی باید به آنها پرداخته شود میگوید: «باید به خلأها پرداخت و کماطلاعی نسل امروز از آن دوران را هدف قرار داد. باید به این پرسش پاسخ داده شود که اصلا چرا انقلاب شد؟ چه اتفاقی در آن دوران افتاده بود که انقلاب رخ داد؟ این گونه پرسشها باید توسط همین سریالها پاسخ داده شود.»
وی به چند موضوع که باید در سریالها به آنها توجه شود این گونهاشاره میکند: «درباره رضاشان این همه سند و مدرک موجود است اما با این همه اسناد راجع به خیانتهای این فرد با کمال شگفتی میبینیم که در جامعه هنری و شبه روشنفکری ما مسئله رضاشاه هنوز حل نشده است! فقط یک مورد این خیانتها فروش زمینهای ایران به کشورهای دیگر در پیمان سعدآباد بود. بسیاری از مردم نمیدانند که رضاشاه در قرارداد سعدآباد به دستور انگلیسیها قسمتهایی از ایران را، ازجمله بخشی از سیستان و بلوچستان، کوههای آرارات، اروندرود و... را به بیگانگان واگذار کرد. کمتر کسی میداند که رضاشاه موقع خروج از ایران حدود 200 میلیون دلار از اموال مردم ایران که در آن زمان مبلغ بسیار هنگفتی میشد را سرقت کرد و به حسابهایش در آمریکا سپرد. راجع به کشتارهای گسترده رضاشاه و اینکه حدود 40 هزار نفر از مردم در آن دوران مفقود شدند حرفی زده نمیشود و... اتفاقاتی که برای هر ایرانی دردناک است. اما درباره چنین موضوعاتی در سریالهای ما حرفی زده نمیشود. همچنین درباره دوران محمدرضا پهلوی هم نکات بسیار زیادی وجود دارد. مثلا درباره هویدا شبهاتی مبنی بر اینکه در آن دوران هیچ چیز گران نشده بود بین مردم شایع است. درحالی که در آن دوران گرانی سیستماتیک بود. وضعیت رقت بار فساد و عقبماندگی و فقر و محرومیت مردم در آن دوران در هیچ کدام از سریالهای تلویزیونی ما بازگو نشده است. این درحالی است در آن سوی مرزها هر سال تعداد زیادی فیلم مستند در ستایش از پهلوی ساخته میشود.»