اخبار ویژه
معاون اتاق بازرگانی: دولت اعتقادی به بخش خصوصی ندارد
نایب رئیس اتاق بازرگانی گفت بعد از 4 سال، بخش خصوصی نتوانسته یک بار بیواسطه با رئیس جمهور گفتوگوی مستقیم داشته باشد.
حسین سلاحورزی در گفتوگو با خبر آنلاین تصریح کرد: بعد از توافق برجام شرکتهای خارجی بسیاری به ایران آمدند و حرف زدند و شنیدند و رفتند. این رفتوآمدها در میان شهروندان و حتی در میان کارشناسان و فعالان اقتصادی انتظارات قابل اعتنایی به وجود آورد که حجمی از مراودات تجاری و اقتصادی آغاز شود. اما این اتفاق نیفتاد.
یکی از دلایل این بود که این شرکتها به نوعی برای ارزیابی به ایران آمده بودند. جایی به طنز گفتم، آنها آمده بودند یک زنبیلی بگذارند و بروند! در واقع برای ارزیابی وضعیت بازار ایران آمده بودند. از طرفی دستگاههای دولتی هم به نوعی دستپاچه شده بودند و حتی در مقاطعی اجازه نمیدادند این هیئتها با شرکتهای بخش خصوصی مذاکره و مراوده داشته باشند و این هیئتها را به سمت شرکتهای دولتی هدایت میکردند.
وی همچنین با اشاره به مشکلات انتقال پول گفته است: یکی از مسائل ما این است که رئیسجمهور به صورت مستقیم با بخش خصوصی نشست نداشته است. تنها نشستی که با بخش خصوصی دارد، مراسم افطاری است که هر سال در ماه مبارک رمضان انجام میشود. آنهم تعداد محدودی از نمایندگان بخش خصوصی حضور پیدا میکنند. به خاطر ندارم رئیسجمهور محترم در چهار سال گذشته یک بار بیواسطه با بخش خصوصی واقعی گفتوگوی مستقیم داشته است.
این موضوع را به صورت گلایه به معاون اول رئیسجمهور هم مطرح کردهایم. سال گذشته هیئتهای خارجی بسیاری که به اتاق ایران آمدند و با نمایندگان اتاق ملاقات داشتند؛ از نخستوزیر کرهجنوبی گرفته تا بلندپایهترین مقامات سیاسی کشورهای دیگر. آنها به همراه هیئتهای تجاریشان به اتاق آمدند و مذاکره کردند. حتی رئیس محترم قوه قضائیه و رئیس مجلس هم به اتاق آمدهاند، اما رئیسجمهور محترم ملاقات حضوری با اعضای اتاق نداشته است.
این مطالبه اعضای اتاق ایران است که گفتوگویی بدون واسطه با ایشان داشته باشد. زیرا ما در عمل ندیدهایم که اعتقاد و باور دولت به بخش خصوصی به صورت مستمر در وزارتخانهها جاری باشد. دلایل متعددی هم میتوان برای این موضوع متصور شد. معتقدم که امروز چالش اصلی دولت در حوزه اقتصاد عدم اعتقاد به بخش خصوصی است.
معاون اتاق بازرگانی در ادامه این گفتوگو خاطرنشان کرد: در سالهای گذشته متأسفانه دولت به جای آنکه اشتغال را از طریق بخش خصوصی ایجاد کند، به این بخش بیتوجه بوده است. در حالی که میتوانست زمینه را برای سرمایهگذاری بیشتر و اشتغال در این حوزه فراهم کند.
امروز بودجه دولت بحرانی شده است؛ علت این است که به جای واگذاری تصدیهای دولتی به بخش خصوصی و لاغر کردن بدنه دولت بودجه دولت سال به سال بزرگ و بزرگتر شده است. از طرفی بخش خصوصی هم کوچک نگه داشته شده است. همانطور که شما اشاره کردید، متأسفانه نه تنها دولت در مذاکرات خارجی از نظر مشورتی بخش خصوصی و تشکلهای بخش خصوصی استفاده نمیکند، بلکه حتی مهمانانی که به ایران میآیند را هم به سمت شرکتهای دولتی و مذاکره با آنها هدایت میکند. در حالی که این موضوع زیبنده دولت تدبیر و امید نیست.
نفوذ ایران بزرگتر از آن است که توسط آمریکا مهار شود
یک خبرگزاری آمریکایی تأکید کرد تحریمهای واشنگتن نمیتواند نفوذ منطقهای ایران را محدود کند.
بلومبرگ نوشت: ممکن نیست تحریمهای آمریکا علیه ایران بتواند با نفوذ این کشور در خاورمیانه (غرب آسیا) مقابله کند. ایران اکنون یکی از قدرتمندترین بازیگران در خاورمیانه است. ایران نقشی سرنوشتساز در سوریه، لبنان و عراق دارد و نفوذش یمن و افغانستان را نیز در بر میگیرد. مقابله با قدرت ایران میتواند به معنای رویارویی با نیروهای ایرانی در کشورهایی باشد که ایران با توسل به گروههای شبه نظامی بومی در آنها ریشه دوانده و یا توسط حکومتهای این کشورها به حضور در آنها دعوت شده است.
افزون بر این ایران در صحنه جهانی مطرود نیست. این کشور با روسیه در سوریه مشارکت میکند و منافع مشترک آن با ترکیه در مواردی چون جداییطلبی کردستان (عراق) و تقویت دولت مرکزی در بغداد روز به روز بیشتر میشود. هم ترکیه و هم ایران هر دو در کشمکشهای میان قطر با عربستان سعودی و امارات متحده عربی، از دوحه حمایت میکنند. این کشمکشها فرصتی را در اختیار ایران قرار داده است تا خود را به عنوان نیرویی برای برقراری ثبات در خاورمیانه به قدرتهای عمده ای چون هند و چین نشان دهد.
با توجه به شکافهای عمیق در دنیای عرب و شورای همکاریهای خلیج (فارس)، تلاشهای آمریکا برای منزوی کردن ایران در برابر تلاشهای چین و روسیه در ترغیب ایران به ایفای نقش منطقهای سازندهای که متناسب با وضعیت این کشور به عنوان قدرتی نوظهور باشد، قرار میگیرد.
تلاشهای آمریکا برای از بین بردن توافق هستهای به احتمال زیاد مهرههای دیگر جهانی را به حمایت از ایران ترغیب خواهد کرد.
چین ایران را به عنوان جزئی اصلی از ابتکار عمل اقتصادی خود در پروژه «یک کمربند، یک جاده» میداند که به دنبال اتصال پکن به خاورمیانه و اروپا است.
ژاپن، کره جنوبی و هند نیز به ایران به عنوان بازاری بکر و ارزشمند نگاه میکنند که ارزش ریسک برای سود اقتصادی آینده را دارد. تمامی این کشورها اکنون خریداران مواد خام و تولیدات پتروشیمی ایران هستند و همگی به دنبال سرمایهگذاریهای فراوان در اقتصاد این کشور هستند.
در ادامه این گزارش آمده است: ممکن نیست تحریمهای آمریکا علیه ایران با نفوذ این کشور در خاورمیانه مقابله کند. دولت سوریه شدیداً به ایران وابسته است و دولت عراق آن را شریک خود در نبرد با تروریستها و جداییطلبان میداند.
تداوم اهریمننمایی ایران از سوی آمریکا برای تمامی آسیبهای موجود در خاورمیانه، زیانبار بوده و تنها به بالا رفتن تنشها منجر خواهدشد. این راهبرد در زمان ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش به کار گرفته شد و با پیامدهای فاجعهباری همراه بود.
دولت ترامپ باید بار دیگر تماسی که در زمان ریاست جمهوری پیشین آمریکا با ایران وجود داشت را برقرار کرده و مقیاس همکاریهای دیپلماتیک خود با این کشور را تا حد در بر گرفتن مسائل امنیتی منطقه، ارتقا دهد.
این اتفاق باید در سطح وزارتی و با همکاری جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا، روی دهد.
سیاستگذاران آمریکا نباید گمان کنند که میتوانند رویه موجود از 15 سال قبل تاکنون را تغییر دهند.
تجاوز به عراق نشان داد که چگونه برنامهریزی ضعیف و گمانهزنیهای اشتباه میتواند نتیجه عکس دهد.
در آن زمان دولت بوش به اشتباه پیشبینی کرد که آزاد کردن عراق از دست صدام حسین، جنبشهای دموکراتیک را در منطقه به راه خواهد انداخته و نفوذ ایران را از میان خواهد برد. به طور مشابه، ممکن است گمانه زنیهای اشتباه در مورد ایران به محو شدن قدرت آمریکا در خاورمیانهای که روز به روز غیرقابل پیشبینیتر میشود، منجر شود.
احتمالا به زودی تندیس سرلشکر سلیمانی را در عراق و سوریه و یمن میبینیم
یک روزنامه عرب زبان فرامنطقهای تصریح کرد احتمالا به زودی تندیس سرلشکر سلیمانی را در سوریه، عراق و حتی یمن خواهیم دید.
القدسالعربی در تحلیلی نوشت: میتوان معادله درگیری منطقهای بین ایران و عربستان را از این منظر نگاه کرد؛ عربستان میزبان نشست معارضان سوریه بود که نتایج به شدت بیفایدهای داشت، درمقابل، رئیسجمهور ایران در نشست سوچی به اتفاق اردوغان و پوتین شرکت کرد که به تفاهم بر سر راهحلی برای آینده سوریه منتهی شد، تفاهمی که اعتراضات مخالفان و نظام سوریه هر دو را مدنظر دارد.
انتظار میرفت سفر پادشاه عربستان به مسکو در ماه گذشته، موجب نزدیکی ریاض به طرح روسیه در سوریه شود، بهویژه پس از انقلابهای ریشهای که در گزینههای عربستان در مورد سرنوشت بشار اسد اتفاق افتاده بود. میتوان گفت با وجود درخواست عربستان برای منسوب شدن به باشگاهی که توسط روسیه اداره میشد، این حکومت نتوانست جایگاهی شبیه ایران و ترکیه در خصوص بحران سوریه برای خود کسب کند.
شکی نیست که عربستان نتوانست به مانند ایران، روسیه و ترکیه، موجودیتی نظامی در سوریه داشته باشد.
درمقابل باید گفت این احتمال وجود دارد که تندیس سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای قدس سپاه را بزودی در سوریه، عراق و حتی یمن، ببینیم! این سردار ایرانی در کرملین مورد استقبال گرمی قرار گرفت.
علاوهبر موفقیت نشست سوچی با حضور ایران و بیثمری نشست ریاض، عناصر زیادی وجود دارد که باعث میشود کفه ترازوی برتری ایران نسبت به عربستان سعودی سنگینتر باشد.
دیروز حمایت از داعش امروز در به در باج دادن به کدخدا!
یک روزنامه اجارهای نوشت چک جنگ سوریه را باید با مذاکره و نزد کدخدا(آمریکا) نقد کرد!
روزنامه جامعه فردا- که سعی میکند خود را شبیه روزنامه توقیف شده جامعه نشان بدهد- مدعی شد: «باید برای موشکها مذاکره کرد؛ چون پیروزی بر داعش و امنیت عراق و سوریه، دست ایران را پر کرده است.
این روزنامه همچنین در مطلب دیگری نوشت: بالاترین غنیمتی که پس از پیروزی در یک جنگ میتوان گرفت، شانس مذاکره از موضع بالاست. هنگامی که در عرصه نظامی دست بالا را پیدا میکنیم، زمان به کار انداختن دیپلماسی فرا رسیده است. اما چرا ظریف اینقدر بیتحرک است؟
علت واقعی آن را باید در تلقی اشتباهی یافت که در ما وجود دارد؛ چون جنگها و نبردها را نظامیان به فرجام نیک میرسانند، حق آنهاست که ادامه روند را نیز در کنترل خود بگیرند. اما این اشتباه است. نظامیان نمیتوانند نتیجه نبرد سوریه را به اروپاییها و آمریکاییها بفروشند.
این روزنامه زنجیرهای افزود: «به هرحال مذاکره را، حتی اگر برای موشک باشد باید به دست غیرنظامیان سپرد. در منطقه پرآشوب خاورمیانه، پس از فروکش کردن نسبی درگیریهای مسلحانه و تا قبل از روشن شدن آتشی تازه، باید آنچه را در کف است نقد کرد. رقبا باید تاوان باخت در سوریه را، در موضع دیگری بدهند و امتیاز مناسبی از آنها گرفته شود.
خطای باصره خواهد بود اگر سوچی را محل و موقعیت گرفتن امتیاز از این ماجرا بدانیم. چک سوریه را باید نزد کدخدای دیگری نقد کرد.»
این روزنامه توضیح نمیدهد که مذاکره بر سر اقتدار یعنی چه؟! یعنی مثلا مانند قصه مذاکرات هستهای، توانمندی بومی خود را بدهیم و مشتی وعده به علاوه تهدید و اتهام بگیریم؟! یا مثلا سر حقوق ملت سوریه و عراق، مانند کاری که مدعیان اصلاحطلبی در ماجرای همکاری با آمریکا برای اشغال افغانستان کردند، به مار افسرده آمریکا جان بدهیم و بعدا اتهام «محور شرارت» و تهدید به حمله نظامی را به عنوان دستخوش! دریافت نماییم؟!
جالب اینکه همین طیف روزنامهها، تا قبل از نابودی داعش، نقشآفرینی ایران در جنگ را تخطئه و محکوم میکردند اما حالا مدعی غنیمت هستند. برخی از این محافل مطبوعاتی علنا از داعش جانبداری و مدافعان حرم را تخطئه کردند.
یادآور میشود معارضه آمریکا با ملت ایران و انقلاب اسلامی معارضه هویتی و موجودیتی است چنانکه برخی مقامات آمریکایی تصریح کردهاند «باید ریشه ملت ایران را سوزاند».
این نکته هم شایان ذکر است که جمهوری اسلامی، نه آمریکا نه هیچ دولت دیگری را کدخدا نمیشمارد. و آنها که آمریکا را میشناختند، همانهایی بودند که مجبور شدند خود را رعیت بپندارند و امتیاز نقد بدهند و وعده نسیه بگیرند.