شوق پا برهنه (به جای گفت و شنود)
در آستانه اربعین حسینی(ع) و در حالی که این روز با بزرگترین راهپیمایی تاریخ جهان به حماسهای بزرگ و شگفتانگیز تبدیل شده است این ستون را به سروده زیبایی از شاعر جوان و متعهد کشورمان آقای میثم داودی اختصاص میدهیم؛
ای شوق پا برهنه که نامت مسافر است
این تاول است در کف پا، یا جواهر است؟
راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش
دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است
دلهای شستوشو شده و پاک بیشمار
چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است
سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش
در این مسیر سفرۀ افطار حاضر است
وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود
پا گیر جاده میشود آن دل که عابر است
با آب و تاب سینهزنان گرم قلقل است
کتری آب جوش که در اصل شاعر است
فنجان لبطلا پر و خالی که میشود
هر بار گفتهام نکند چای آخر است