اجرای اصل 9 و153 قانون اساسی پاسخی درخور گستاخی اروپا(مقاله وارده)
دکتر محسن عامری
8 شهریور 1404
اروپا با فعال کردن مکانیسم ماشه، برای چندمین بار نشان داد که برجام چیزی جز یک تله برای ایران نبود. اکنون، در پایان یک دهه تجربه تلخ، مجلس شورای اسلامی با سیلی سخت تصویب طرح سه فوریتی خروج از NPT نشان خواهد داد که دیگر حاضر نیست پذیرای این نمایشهای مضحک باشد. این تصمیم، نهتنها پاسخی به گستاخی اروپا و آمریکا است، بلکه اجرای منطوق صریح اصل نهم و یکصد وپنجاه و سوم قانون اساسی و پیامی روشن از جانب ملت ایران است که عزت، استقلال کشور قابل معامله نیست. راهی که مجلس در پیش گرفته است، مسیر حفظ استقلال، اقتدار و بازدارندگی است.
حدود 55 سال از پیوستن ایران به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای NPT میگذرد. در این مدت، ایران همیشه به تعهدات خود پایبند بوده، اما کوچکترین دستاوردی از این پیمان نصیبش نشده است. نهتنها هیچ حمایتی از سوی آژانس و کشورهای غربی دریافت نکرده، بلکه همین عضویت ما به ابزاری برای فشار و محدودسازی توان هستهای کشور بدل شده است. این در حالی است که اساس NPT بر پایه دو اصل بنا شده است: 1- تعهد قدرتهای هستهای به کنترل تسلیحات و 2- حق کشورهای عضو برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای. هیچکدام از این دو اصل برای ایران محقق نشده است. نه قدرتهای هستهای به سمت کنترل و خلع سلاح هستهای حرکت کردند، نه از هستهای شدن بازیگران غیر عضو مثل رژیم صهیونیست ممانعت بهعمل آمد و نه ایران از مواهب این پیمان برای استفاده آزادانه از حقوق خود بهرهمند شد. مطابق اصل نهم قانون اساسی استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقام دولتی حق ندارد به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشهای وارد کند. ادامه حضور ایران در پیمان NPT پس از نیم قرن تجربه تلخ، معنایی جز دهنکجی به استقلال ملی و اهانت به ملت ایران ندارد. ملتی که با خون شهیدان و مقاومت و حماسه بینظیر خود هزینه سنگین برای دستیابی به حقوق هستهای خود داده است، چرا باید همچنان در قید و بند آژانسی باقی بماند که کوچکترین حق او را نادیده گرفته و با گزارشهای مغرضانه و جهتدار جنگ را بر او تحمیل کرده است؟ واقعیت این است که NPT برای ایران نه سند همکاری و تعامل، بلکه عملا سند اسارت بوده که استقلال سیاسی ما را به نحو بارزی از بین برده است. آژانس انرژی اتمی، که باید نقش حامی و ناظر بیطرف را ایفا کند، عملاً در تمام این سالها به بازوی فشار قدرتهای غربی بدل شده و با گزارشهای سیاسی و مغرضانه، به جای دفاع از حقوق ملت ایران، علیه او اقدام کرده است. از اینرو، ادامه ماندن در این پیمان، نهتنها هیچ نفعی ندارد، بلکه تداوم یک تحقیر تاریخی است. مطابق ماده ۱۰ معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای، هر کشوری حق دارد در اجرای حاکمیت ملی خود در صورتی که احساس کند به طور فوقالعادهای در رابطه با موضوعات این پیمان، منافع حیاتی کشورش را به مخاطره افتاده است، از پیمان خارج شود. با توجه به حضور پر حجم و فزاینده بازرسین آژانس و افشای موارد بازرسی چند ساله به رژیم خبیث صهیونی منجر به بمباران مراکز هستهای همچنین عدم برخورداری از منافع الحاق به این معاهده، به نظر میرسد ادامه عضویت در این معاهده، موجب سلطه دشمنان و به مخاطره افتادن منافع حیاتی و امنیت کشور بوده و بر خلاف نص صریح اصل ١۵٣ قانون اساسی است که مقرر میدارد: «هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد، ممنوع است» میباشد. خروج از NPT به معنای خروج از انفعال و اعلام صریح این پیام است که ایران دیگرحاضر نیست عزت و استقلال خود را قربانی اغراض سیاسی غرب کند. حضور در این پیمان، آن هم پس از ۵۵ سال نقض آشکار حقوق ملت ایران، عملا رسمیت دادن به سلطهجویی قدرتهای هستهای و پذیرش داوطلبانه زنجیرههای تحمیلی آنان و از بین رفتن استقلال کشور بوده که ملت ایران سزاوار چنین اهانتی نیست.
خروج ایران از پیمان NPT نه تنها یک اقدام حقوقی و فنی است، بلکه به معنای اجرای نص صریح اصل نهم و یکصد و پنجاه و سوم قانون اساسی خواهد بود. غرب و بهویژه آمریکا و اروپا، طی پنج دهه گذشته، استقلال سیاسی، علمی و اقتصادی ایران را در چارچوب این پیمان مخدوش کرده و با ابزارهایی همچون آژانس انرژی اتمی، تحریمها و محدودیتهای هستهای، آشکارا استقلال کشور را هدف قرار دادهاند. اما وقتی ایران مقتدر تصمیم میگیرد از این قید و بند رها شود، این معادله بهطور کامل تغییر میکند.