kayhan.ir

کد خبر: ۹۸۸۵۳
تاریخ انتشار : ۰۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۶
نگاهی به سریال «آرام می‌گیریم»

آرامش در سایه قهرمان زنده


آرش فهیم
«آرام می‌گیریم» به عنوان نخستین سریال یک کارگردان جوان، اثری غافل گیر‌کننده و امیدبخش است و خبر از ورود یک استعداد جدید در این عرصه می‌دهد. روح الله سهرابی که پیش از این فقط یک فیلم سینمایی با نام «خاکستر و برف» را کارگردانی کرده بود، در اولین تجربه سریال سازی، جسارت کرده و یک ملودرام با داستانی گسترده و چند خطی و پر از شخصیت و ماجراها و مضامین متعدد را به تصویر کشیده است. برخلاف بسیاری از فیلمسازهای جوان که در اولین آثار خود برای خودنمایی و جلوه فروشی، اسیر ساختارشکنی و فرم زدگی می‌شوند، اما کارگردان نوخاسته این سریال، حد نگه داشته و اسیر فرم نشده و قالبی روان و ساده را به نمایش درآورده است.
تعدد موضوعی و تکثر روایی در یک سریال، عموما یک نقطه ضعف حساب می‌شود. بینندگان این نوع آثار اگر فرصت دنبال کردن همه قسمت‌ها را پیدا نکنند، در تقاطع قصه‌ها سرگردان می‌شوند. این ایراد در «آرام می‌گیریم» هم تا حدودی دیده می‌شود. به ویژه اینکه بعضی از داستان‌های فرعی و کاراکترهای سریال، در بخش زیادی از زمان، گم می‌شوند. به طور مثال، همسر سردار مبشر (لعیا زنگنه) و آسایشگاهی که وی در آن کار می‌کرد، از اواسط پخش سریال، ناپدید شدند! اما انبوه داستان و موضوع، این مزیت را هم دارد که هر یک از بینندگان می‌توانند موقعیت مشابه خویش را پیدا کنند و به درک تازه‌ای از زندگی برسند. ترسیم شبکه پیچیده روابط انسانی و همچنین حوادثی که هر یک دارای جنس خاصی هستند، شکل و شمایلی منحصر به فرد به این سریال بخشیده است. عشق زمینی در کنار عشق آسمانی، فریب و ریا در کنار حماسه و شهادت، ایثار و ازخودگذشتگی در برابر حرص و طمع و کثرت و تفرقه همراه با وحدت و یکدلی و... همه جلوه‌های متفاوت زندگی فردی و اجتماعی را می‌توان در این سریال دید.  
شاخصه اصلی سریال «آرام می‌گیریم» همراهی جذابیت با محتواست. کمتر کسی است که بتواند انکار کند، سریال‌های تلویزیونی تولید شده توسط کمپانی‌ها و سازمان‌های رسانه‌ای بزرگ جهان فراتر از تفریح و سرگرمی، بسته‌هایی ایدئولوژیک برای ترویج سبک زندگی و تفکری خاص هستند. تقریبا همه سریال‌های روز شبکه‌های تلویزیونی در مشرق و مغرب عالم چنین کارکردی دارند. «آرام می‌گیریم» نیز بر همین اصل شکل گرفته و از معدود تلاش‌هایی است که ضمن توجه به عنصر جاذبه، پی گیر آرمان‌های فرهنگی و اجتماعی هم هست. هر چند که روش اصلی جلب توجه مخاطب توسط این سریال، کشمکش‌های رمانتیک است و نشانه‌اش هم پررنگ بودن ماجراهای عاشقانه است. چیزی که با ذائقه عام تناسب دارد اما کمی ساده و ابتدایی به نظر می‌رسد. ضمن اینکه این حجم از خواستگاری و وصال و هجران نیز برای یک سریال زیاد به نظر می‌رسد. اما علاوه بر این، عوامل دیگری چون گیرایی داستان، حضور گسترده بازیگران چهره و شناخته شده نیز به کمک این جذابیت آمده‌اند.
قهرمان پردازی با الهام از شخصیت‌های واقعی و زنده هم رویکرد درست این سریال است. سردار عباس مبشر سریال «آرام می‌گیریم» با بازی خوب و باورپذیر آتیلا پسیانی، نمونه‌ای از سرداران گمنام اما فدایی مردم در این سرزمین است. یکی از مردانی است که در روزگار جنگ، تن خود را حصار قرار دادند و امروز هم راه‌های نفوذ به این سرزمین را بسته‌اند. متأسفانه هم سینما و هم جریان سریال سازی ما کمتر سراغ چنین اسوه‌هایی رفته‌اند. معدود قهرمان پردازی‌های سینما و تلویزیون ما هم به شخصیت‌های اسطوره‌ای و دست نیافتنی، یا درگذشتگان و شهدا محدود بوده است. این درحالی است که همین امروز هم قهرمان‌های زنده‌ای در بین ما زندگی می‌کنند که همچون دوران دفاع مقدس، خود را فدای مردم می‌کنند. سردار سریال «آرام می‌گیریم» هم به عنوان یکی از مسئولان امنیت مرزها، نماد چنین افرادی است. عباس مبشر، ازقضا مردی‌ است شبیه به مردم و از جنس آدم‌های همین دوره و زمانه. او نیز مثل سایر مردم درگیر مسائل خانوادگی اش هست و گاهی هم فرزندان نوجوانش، دردسرهایی را برای او درست می‌کنند. حتی با برادرش نیز مشکلاتی دارد و سر موضوعات قدیمی با او قهر و دشمن است. همین شباهت زندگی سردار، باعث می‌شود تا مردم بهتر بتوانند با چنین شخصیتی همراه و همذات شوند.
نویسندگان فیلمنامه «آرام می‌گیریم» می‌توانستند با الهام از واقعیات، به قهرمان این سریال ابعاد دیگری هم ببخشند. به طور مثال، یکی از استراتژی‌های برخی از سرداران برای ایجاد امنیت و اتحاد در مناطق مرزی، تلاش برای محرومیت زدایی و برقراری عدالت در چنین مناطقی بوده است. سردار شهید شوشتری، نمونه چنین مردانی بود. اگر سردار مبشر این سریال چنین رنگی پیدا می‌کرد، ضمن بازتاب بخشی از واقعیات، همراهی و علاقه مخاطب هم با سریال افزایش می‌یافت.
ساختار سریال «آرام می‌گیریم» تابع محتوای آن است. ما با محتوایی سهل و ممتنع مواجه هستیم. یعنی در عین صمیمیت و سادگی، ماجراهایی ملتهب و پیچیده به نمایش در می‌آید. ساختار دراماتیک سریال نیز بر همین اساس شکل گرفته است. یعنی از یک سو ما با طوفانی از حوادث و ماجراها درگیر می‌شویم؛ تقابل بین آدم‌ها زیاد است و گاه، حجم اتفاقات تلخ و تکان دهنده بالا می‌رود. اما فضای کلی این ساختار - به ویژه میزانسن‌ها و حرکت دوربین و دکوپاژ- آرام و اطمینان بخش است.