kayhan.ir

کد خبر: ۶۷۸۰
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۸:۵۰

استراتژهای فرهنگی یک نیاز اساسی!

آیا سینمای ایران از عمق نفوذ استراتژیک برخوردار است؟!
پژمان کریمی
آیا سینمای ایران از عمق نفوذ استراتژیک برخوردار است؟!
عمق استراتژیک  را به زبان ساده می توان  به  قلمرو  دربرگیری مخاطب وگستره حجم تاثیر گذاری و میزان مقبولیت آرمانهای کلان تعیین کننده یک  اندیشه یا یک ملت یا یک حکومت، تعبیر کرد.
این واژه دارای مصارف نظامی است اما امروزه به‌واسطه واقعیت پررنگ و  کاربست جدی جنگ نرم، می تواند در حوزه رسانه و فرهنگ وسیاست نیز قابل طرح و  بررسی و کاربرد تلقی شود.
در میان هنرها  و نیز رسانه ها،بیشتر سینما ست که  به سبب جذابیت، راه هموار تری برای نفوذ تاثیر گذار و بلکه مانا ،در میان و پهنه اذهان می‌یابد.از همین رو،سینما در کشورهای توسعه یافته ،حامل فرهنگ (مهاجم) و مجهز به نگره ها و پیا م های سیاسی است.
امروزه سینمایی موفق تر ارزیابی می شود که محتوایی تدقیق شده را با ساختار یا به تعبیری رنگ و لعابی درست و پذیرنده را به مخاطبان کلان به شیوه ای کارگر انتقال دهد.این جاست که عمق نفوذ استراتژیک معنا می یابد.
تردید نکنیم؛اینک یکی از راه های تامین و تضمین امنیت و منافع ملی ،گستراندن عمق نفوذ استراتژیک برای یارگیری و بستن مجاری و مبادی ورود فرهنگ های مهاجم و دور کردن خط مقدم اجرای توطئه های رسانه ای و فرهنگی  و سیاسی است.
  هالیوود با تولید سالانه 700تا یک هزار  فیلم و دارای بیش از یک و نیم میلیارد مخاطب ، بیشترین عمق استراتژیک را در سطح جهان از آن خود کرده است.
ممکن است برخی بگویند سینمای هند با تولید سالانه  بیش از یک هزار فیلم و داشتن بیش از  دو میلیارد و نیم مخاطب در مرتبه پیش از هالیوود قرار دارد، اما فراموش نکنیم که بالیوود یا همان سینمای هند، غیر سیاسی و به دور از اهداف و غایات فرهنگی است و بیشتر دارای مخاطب یا مصرف داخلی است.برعکس هالیوود که با عرضه محتوای سیاسی و افق های فرهنگی (لیبرالی)پیش از مخاطب داخلی دریافتگر خارجی را نشانه گرفته است.  سینمای ایران اما هنوز دارای عمق نفوذ استراتژیک نیست.این یک واقعیت مسلم و روشن است.
شاید منتقدین و برخی از اهالی سینما با پیش کشیدن نام بعضی از آثار تحسین شده در محافل فرهنگی و در واقع سیاسی – فرهنگی غرب ،محبوبیت و شهرت سینمای ایران را به رخ بیاورند و از آن به عنوان مصادیق عمق استراتژیک سینمای ایران یاد کنند . با این وصف ،آیا نمی توان پرسید کدام فیلم تحسین شده در محافل بین المللی حامل سیاستهای آرمانی و کلان  کشورمان است؟
کدام یک مخاطبان کلان دارند؟
کدام یک سبب ساز تغییر نگرش مخاطب فرامرزی شده است؟
کدام یک اقتدارفرهنگی و سیاسی ایران را به رخ کشیده است؟
کدام یک بر گستره ی مخاطب سینمای ایران افزوده است ؟
کدام یک واتاب افتخارات ایرانی است؟
کدام یک...؟
نمایش و تحسین چند فیلم که صرفا بر پایه چرک نویسی از واقعیت ایران و ایرانی ،در فرامرزها نامبردار شده است،نه تنها افتخار نیست و عمق استراتژیک سینمای ایران را رقم نمی زند بلکه سینمای ایران را در دایره ی سترونی و دوری از ارزشهای ملی و دینی مهار می کند. برای داشتن سینمای استراتژیک به استراتژیست‌های فرهنگی یا برنامه ریزان و در عین حال مجریان مبارز فرهنگی نیاز داریم.