kayhan.ir

کد خبر: ۵۴۹۲۴
تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۷
بررسی دلایل الزامی بودن حجاب در جامعه اسلامی

حجاب؛ تکلیف شخصی یا الزام اجتماعی؟

احمدرضا دردشتی
 در مطلب حاضر به علل آزاد نبودن حجاب در جامعه اسلامی و دلایل لزوم رعایت آن و فواید و مضرات پوشش و عدم پوشش اجتماعی پرداخته شده است. گفتنی است این مقاله از مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم ارسال شده است.
 انسان موجود نیازمند است. انواع نیازهای زیستی، روان‌شناختی، اجتماعی و معنوی موجب می‌شود که همه کوشش‌های انسان به سوی رفع نیاز و رسیدن به تعادل و آرامش جهت‌گیری شود. انسان‌ها اگر به حال خود رها شوند و نظم و انضباطی بر جامعه انسانی حاکم نباشد، با شرایطی به مراتب آشفته‌تر و آزاردهنده‌تر از گروه‌های حیوانی خواهند زیست. زیرا عامل نظم بخشیدن به زندگی حیوانات، غریزه و برای انسان، عقل و انتخاب اوست. انسان‌ها از همان آغاز زیستن بر روی زمین، به کمک فطرت و عقل خود و راهنمایی پیامبران الهی، دریافتند که رفع تنش‌ها و تامین نیازهایشان مستلزم زندگی اجتماعی است و زندگی اجتماعی، متوقف بر وجود سازمان و سازوکاری است که منابع را به صورت عادلانه در میانشان توزیع کند. عدالت اجتماعی اولین و مهمترین مفهومی است که بشر در زندگی اجتماعی درک می‌کند و تحقق عدالت اجتماعی هم جز از طریق وجود الگوهای تنظیم رفتار، روابط اجتماعی را سامان نمی‌دهد. پس از نیاز به آب و غذا و هوا، که عناصر اصلی بقای نباتی انسان است، مهمترین نیاز آدمی، نیاز جنسی است. به جرات می‌توان گفت که بشر در همه ادوار زندگی خویش، در حوزه روابط زن و مرد، قواعد و سازوکارهایی را پذیرفته است و ایده کمون اولیه‌ای، که مارکسیست‌ها مطرح می‌کرده‌اند، ایده‌ای بی‌پایه و تخیلی است.
از این‌رو تمام ادیان الهی به این موضوع توجه کرده و به فراخور شرایط و ملزومات زمانی و مکانی، مدلی را برای تنظیم روابط زن و مرد ارائه کرده و پایبندی به آن را از پیروان خود خواسته‌اند. پس از انقلاب صنعتی و نیاز جهان سرمایه‌داری به حضور زنان در فعالیت‌های اقتصادی، به عنوان کارگرانی کم‌خرج و کم‌توقع، موضوع حجاب نیز از تیررس چالش‌ها در امان نماند و از آن زمان به این‌سو همواره به شیوه‌ها و شگردهای گوناگون مورد هجوم جریان سرمایه‌داری قرار گرفته است. یکی از شیوه‌های متداول این چالش، بخصوص در جوامع اسلامی، زیر سوال بردن مبانی و ریشه‌های دینی حکم حجاب، از طریق نظریه‌پردازی‌ها و القای شبهات است.
یکی از شبهاتی که مطرح می‌شود اینکه چرا در کشور ما حجاب، اجباری و با الزام حکومتی همراه است؟ مگر در سایر کشورهای مسلمان، دین اسلام رواج ندارد؟! آیا حجاب، شیعه و سنی دارد؟! اگر حجاب اجباری نبود، شاید وضع از این بهتر بود و تازه آن حساسیت به موی زنان هم از بین می‌رفت و خیلی عادی می‌شد و اصلا باعث زیبایی زنان می‌شد و دخترهایی که زیبایی خاصی ندارند، به این شکل بهتر جلوه می‌کردند و زودتر به خانه بخت می‌رفتند! صحت احادیثی که می‌گوید در برزخ و قیامت، زنان بی‌حجاب را با موی خودشان دار می‌زنند، چقدر است؟! اصلا باورکردنی نیست! اگر این احادیث درست باشد، تقریبا 99 درصد زنان دنیا باید به جهنم بروند!!!
از منظر جامعه‌شناسی فرهنگی، هنجارهای قانونی و اخلاقی در هر جامعه، مبتنی بر مبانی فکری و نظام ارزشی آن جامعه است. هنجارها به تدریج و با طی کردن فرآیندی درازمدت در لایه‌های گوناگون جامعه شکل می‌گیرد و در الگوهای رفتاری و تعامل‌های مختلف اجتماعی، خود را نشان می‌دهد؛ از این‌رو هرگونه شبیه‌سازی و الگوبرداری فرهنگی از کشورها و جوامع دیگر، بدون در نظر گرفتن ضابطه‌های ضروری، مفاسد و آسیب‌های فراوانی را به سلامت روانی، اخلاقی و معنوی جامعه تحمیل خواهد کرد. این آسیب‌ها اگرچه ممکن است به سهولت و سرعت زیادی پدید آید و کل جامعه یا بخش‌های خاصی از آن را گرفتار کند، اما ترمیم و اصلاح آن یقینا با دشواری فراوانی روبه‌رو خواهد بود و گاهی دامنه آن تا نسل‌های متمادی کشیده می‌شود؛ نمونه عینی این آسیب را می‌توان در مدرنیزه کردن کشور ایران در دوران فلاکت‌بار حکومت پهلوی اول و دوم مشاهده کرد؛ هرچند عموم مردم می‌توانند جلوه‌های کمی از این آسیب فراگیر را بشناسند (موضوع کشف حجاب)، اما صاحب‌نظران می‌دانند که مدرنیزاسیون پهلوی همه ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ما را دچار آسیب‌ها و ویرانی‌های گسترده و عمیقی کرد که شاید تا قرن‌ها نتوانیم آن را ترمیم و اصلاح کنیم. (1) بنابراین ضروری است که هرگونه الگوبرداری از کشورهای دیگر با نهایت احتیاط و مراقبت انجام گیرد تا به آشفتگی هنجارها و بروز تعارض‌های شدید و عمیق اجتماعی و تحولات فرهنگی منفی منتهی نشود، از آنجا که کشور ما، کشوری اسلامی است و اکثریت قریب به اتفاق مردم آن را مسلمانان و پیروان مذاهب تشیع اثنی‌عشری تشکیل می‌دهند، ضرورتا معیار هنجارسازی و هنجاریابی در این کشور آموزه‌ها، قوانین و احکام فقهی مکتب اهل بیت علیهم‌السلام است.
مشروعیت حجاب از منظر اسلام
اصل وجوب پوشش شرعی (حجاب) برای زن و اینکه باید اعضای بدن و از جمله موها را از نامحرم بپوشاند، حکمی مسلم و از ضروریات دینی به شمار می‌آید. آیات و روایات فراوانی، صراحتا بر وجوب پوشش خاصی برای زنان دلالت دارند. فقیهان شیعی با استناد به برخی از آیات قرآن کریم و روایات پرشمار پیامبر و امامان اهل بیت علیهم‌السلام، پوشش همه بدن، جز گردی صورت و دست‌ها تا مچ را برای زنان واجب می‌دانند.
خداوند می‌فرماید: ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و به زنان مومن بگو پاره‌ای از مقنعه‌های خود را بر خود نزدیک‌تر کنند (تا گردن و سینه‌های آنها آشکار نشود!)؛ در تفاسیر بزرگی چون مجمع‌البیان، المیزان فی تفسیر القرآن، تفسیر نمونه و... در شأن نزول آیه چنین آمده است: آیه بالا از آن رو نازل شد که زنان عرب در صدر اسلام، معمولا پیراهن‌هایی می‌پوشیدند که گریبانش باز بود و روسری‌های خود را طوری می‌بستند که دور گردن و سینه را نمی‌پوشانید؛ آیه فرمان می‌دهد که زنان روسری‌ها را به گونه‌ای ببندند که گردن و سینه‌ها، پوشیده شود! (ر.ک: تفسیر سوره نور و احزاب)
در آیه 31 سوره نور چنین فرمان داده است که: و به زنان مومن بگو چشمانشان را فروپوشند و از اندام‌های جنسی خود (نسبت به دیده شدن و زنا) مراقبت کنند و زیبایی‌هاشان را، جز آنچه خود آشکار است (مانند زیبایی‌های صورت، دست‌ها تا مچ و احیانا زیبایی‌های لباس‌های روئین)، آشکار نکنند و روسرهای‌شان را بر سینه‌هاشان اندازند ( تا سینه‌ها پوشیده‌ ماند) و ... دلایل و شواهد روایی در این خصوص بسیار فراوان است و طالبان آن باید به کتاب‌های مبسوط فقهی مراجعه کنند.
مبنای اجباری بودن حجاب از طرف حکومت
اجمالا روشن شد که پوشش شرعی، با حدودی که بیان کردیم، مبنای محکم شرعی دارد و بی‌اعتنایی به آن، گناه و موجب عذاب اخروی است؛ حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا حکومت اسلامی، می‌تواند مانع حضور زنان فاقد پوشش در مجامع عمومی شده و حداقل پوشش شرعی را برای زنان، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، در عرصه اجتماع، قانونی اجباری و لازم الاتباع قرار دهد؟
ممکن است چنین تلقی شود که پوشش شرعی، رفتاری شخصی و به اراده و خواست فرد وابسته است و از این رو هرگونه الزامی در محدود و مقیدکردن آن به شرایط و قیود خاص، مبنای درستی نداشته باشد؛ ولی با دقت در کارکرد‌ها، آثار و آسیب‌های اجتماعی بی‌پوششی یا بدپوشی، روشن می‌شود که پوشش، رفتاری اجتماعی است؛ اساسا انسان هنگام حضور در مناظر عمومی اقدام به پوشاندن برخی از قسمت‌های بدن خود می‌کند و در خلوت بازهم خود را در برابر خود می‌پوشاند، اما چنان الزامی که در مناظر عمومی وجود دارد، مطرح نیست؛ بنابر این رفتار پوشش و از جمله پوشش شرعی، رفتاری کاملا اجتماعی است و بنابر مصالح و حکومت‌هایی که وجود دارد، می‌تواند مبنای احکام و قوانین اجتماعی قرار گیرد؛ پوشش نامناسب زنان، پیامد‌های منفی فردی و اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اخلاقی و معنوی فراوانی به همراه دارد؛ همچنانکه رعایت حجاب و پوشش شرعی، موجب تقویت اخلاق، عفت عمومی، آرامش روانی جامعه، محدود شدن لذت‌جویی جنسی به چارچوب خانواده، جلوگیری از آزارهای جنسی زنان و ده‌ها اثر مثبت دیگر است که در اینجا امکان پرداختن به آنها به صورت تحلیلی و مبسوط وجود ندارد؛ دولت اسلامی حق تجسس و تفتیش در امور شخصی و دخالت در حریم خصوصی مردم را ندارد (مگر در مواردی که رفتارهای فرد در حریم خصوصی، منجر به آسیب‌های جدی به دیگران شود که ورود و دخالت در آن با حکم قضایی مجاز است.) و همه مردم در محیط خصوصی خودشان آزادی عمل دارند و می‌توانند هر رفتاری را انجام دهند، حتی اگر آن رفتار به خودی خود گناه باشد، مادام که به افراد دیگر آسیب نزند؛ ولی رفتاری که به محیط جامعه کشیده شود و بالقوه یا بالفعل بر روابط و مناسبات اجتماعی تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد، اقتضای جعل قانون برای الزام به فعل یا ترک آن وجود دارد.
به عنوان مثال در قانون مجازات اسلامی، تظاهر به روزه خواری جرم تلقی شده و مجازاتی برای آن در نظر گرفته شده است؛ هر چند روزه‌داری و روزه‌خواری هر دو از امور شخصی به شمار می‌روند؛ این شیوه قانون‌گذاری، در حقیقت شیوه‌ای عقلائی است؛ در تمامی نظام‌های حقوقی، دولت می‌تواند نسبت به رفتارهایی که به خودی خود از امور شخصی محسوب می‌شوند، ولی در بازه زمانی شرایط خاصی، آثار اجتماعی مهمی دارند، قوانینی وضع کند که دامنه اختیارات و آزادی‌های فردی را به سود منافع اجتماعی، تنگ‌تر کند؛ در این خصوص می‌توانیم به انواع رفتارهایی که ماهیتا فردی هستند: ولی در کشورهای گوناگون، با آن‌ها به صورت امور اجتماعی برخورد شده است، اشاره کنیم؛ خرید و فروش جزئی و مصرف موادمخدر، ابتداعا اموری فردی هستند که در اکثر کشورهای دنیا ممنوع شده و جرم تلقی می‌شود؛ به سبب آن‌چه گفته شد، در قانون مجازات اسلامی، ماده 638، ظاهر شدن در مناظر عمومی، بدون پوشش تعریف شده شرعی، جرم تلقی شده و مجازات‌هایی برای آن در نظر گرفته شده است؛ این شیوه عقلایی البته از جانب شرع مقدس تائید شده است؛ توضیح اجمالی مطلب این است که حتی رفتارهایی که براساس حکم اولی اسلام، مباح و انجام آن‌ها جایز است، اگر به سبب تغییر عنوان یا مصالحی که حاکم عادل و حکومت اسلامی تشخیص می‌دهد، اقتضای الزام به ترک یا فعل پیدا کند، قانون‌گذار می‌تواند آن را موقتا و تا زمانی که مصالح جامعه منوط به انجام یا ترک آن است، لازم العمل یا ممنوع اعلام کند؛ این در حالی است که رعایت نکردن پوشش شرعی به خودی خود هم گناه و ممنوع است! (2)
حدیث معراج پیامبر(ص)
 و حقیقت پاداش‌ها و عقابهای اخروی
واقعه معراج پیامبر(ص) واقعه‌ای تاریخی و قطعی است که در چند سوره قرآن (از جمله نجم واسرا) به اصل ماجرا و چند و چون آن تصریح شده است؛ در کتاب‌های روایی ما حدیثی با عنوان حدیث معراج وجود دارد که در واقع، گزارش مفصل پیامبر از رویدادها و حقایقی است که در آن شب شگفت‌انگیز؛ مشاهد کرده است (3) در بخشی از این حدیث بلند، پیامبر به گوشه‌هایی از مشاهدات خود از جهنم و گروه‌هایی از امت خود، که به سبب گناهان خاصی، گرفتار کیفرهای گوناگونی بوده‌اند، اشاره می‌کند؛ یکی از گرو‌ههایی که به تفصیل درباره عذاب آن سخن رفته است، زنان بی‌حجاب و غیر عفیفند هر چند ماهیت و حقیقت پاداش‌ها و کیفرهای اخروی برای ما روشن و مشخص نیست و تا در شرایط عالم قیامت قرار نگیریم، عظمت آن را درک نخواهیم کرد، اما به طور مسلم عذاب‌ها و پاداش‌های اخروی متناسب با رفتارهای فرد در دنیاست؛ بلکه باید بگوئیم که پاداش یا کیفر فرد همان عمل اوست! (4) به عبارت دیگر هر رفتار و گفتار و حتی نیتی که بر قلب فرد می‌گذرد، صورتی ملکی و صورتی ملکوتی دارد: صورت ملکی همان رفتار قابل مشاهده است که پیامد‌های طبیعی و وضعی خاصی را ایجاد می‌کند؛ صورت ملکی عمل از بین می‌رود، اما صورت ملکوتی آن در نزد خداوند محفوظ می‌ماند؛ آنچه در عالم برزخ و قیامت آشکار شده و جهنم یا بهشت فرد را رقم می‌زند، همان صورت ملکوتی عمل است؛ (5) ماهیت و حقیقت پاداش‌ها و کیفرهای اخروی با ذهنیت‌ها و میزان‌های دنیایی و ذهن‌های خوکرده به محسوسات و مادیات ما، قابل سنجش و فهم نیست و ممکن است نوع توصیفاتی که در آیات و روایات، از کیفر و پاداش آمده است، بیانی سمبولیک از حقایقی بسیار فراتر از تصور ما باشد؛ نکته دیگری که باید بیفزائیم این است که در عالم قیامت، اعمال هر کس متناسب با انگیزه‌‌ها، ظرفیت عقلی، میزان شناخت و معرفت، میزان آزادی عمل و قدرت انتخاب، عمق و گستره آثار و پیامدهای عمل و... سنجیده می‌شود و از این رو هر کس به اندازه عمل خویش، کم یا زیاد، پاداش و کیفر می‌بیند!(6)
عقوبت دنیایی و آخرتی بی‌حجابی!
ممکن است این سوال پیش آید که اگر گناهانی مانند بی‌پوششی یا بدپوششی آن اندازه که تصویر می‌شود، ناپسند و قبیح بود، چرا خداوند و پیامبر برای آن مجازاتی را مقرر نکرده‌اند؟
در این خصوص گفتنی است: اولا همه گناهانی که به عنوان اولی، برای کیفر خاصی مقرر نشده است، هنگامی که از حریم خصوصی فرد خارج شده و جنبه اجتماعی پیدا کنند، عنوان جدیدی یافته، مشمول جرائم تعزیری شده و قاعده التعزیر لکل محرم(7) آن را در بر‌می‌گیرد؛ ثانیا ممکن است مقرر نشدن کیفر دنیایی مشخصی برای بی‌حجابی، به این سبب باشد که این رفتار از لحاظ انگیزه‌های فردی، بروز بیرونی، شدت و گستره آثار فردی و اجتماعی و... در همه افراد، زمان‌ها و مکان‌ها از الگوی یکسانی پیروی نمی‌‌کند و همین امر موجب دشواری تعیین مجازات دائمی برای آن می‌شود؛ از این رو جعل قانون برای آن به نظر حاکم و حکومت اسلامی واگذار شده تا با در نظر گرفتن مختصات زمانی، مکانی و شخصی، مجازات‌های مناسب و متناسب را وضع کنند، درست به همین سبب است که زشتی و عقوبت گناهی مانند غیبت، از گناهی مانند زنا، بیشتر و شدیدتر معرفی شده است؛ زیرا عاملیت و تاثیر غیبت در گسست جامعه ایمانی وایجاد کینه و دشمنی در میان اهل ایمان، از زنا افزون‌تر است؛ اما همه می‌دانیم برای گناه کبیره‌ای مانند غیبت، عقوبت دنیایی معینی مقرر نشده و کیفر آن به روز قیامت  موکول شده است؛ گناه رعایت نکردن پوشش شرعی در عالم  آخرت، تکه همه اعمال و انگیزه‌ها با میزان دقیق و شگرف الهی سنجیده می‌شود و هر کس به هر اندازه گناهی مرتکب شده باشد، به همان اندازه عقوبت می‌بیند، کیفری معین در نزد خداوند خوهد داشت.
بی‌حجابی و شعله‌های آزمندی جنسی
برخلاف تصور عوامانه و ساده‌اندیشانه، بی‌حجابی و بدپوششی مردان و زنان در فضای عمومی جامعه نه تنها موجب عادی شدن جاذبه‌های زنانه و جلوه‌های جنسی نمی‌شود، بلکه به شدت گرفتن و گسترده‌تر شدن امیال و خواهش‌های جنسی منتهی می‌گردد!  با تامل در مسائلی که امروز دنیای غرب را به خود گرفتار کرده، به خوبی قابل مشاهده است که آزادی روابط جنسی و نفی حجاب زنان، علاوه بر پدید آوردن معضلات و بلکه بحران‌های اجتماعی، مانند: فروپاشی نهاد خانواده، افزایش طلاق، آزارها و تجاوزهای جنسی، قتل‌های جنسی، پدیده افسارگسیخته فرزندان نامشروع، بارداری‌های زودرس، انواع بیماری‌های مقاربتی خطرناک و... هرگز به عادی شدن مسئله سکس و تحریک‌های جنسی نینجامیده است؛ جامعه غربی امروزه به‌گونه مهار ناشده، به تنوع‌خواهی جنسی بی‌حد و حصر روی آورده است؛ البته تبیین این حقیقت ظریف و مهم ضروری است که اسلام هرگز با عادی شدن جاذبه‌ها و امیال جنسی موافق نیست و حتی با این امر شدیدا مخالف است؛ اساسا یکی از مهم‌ترین کارکردها و حکمت‌های حجاب، زنده ماندن و پویایی و نشاط امیال جنسی در جامعه است؛ عامل مهمی که در پیوند خوردن مرد و زن به یکدیگر، تشکیل خانواده سالم و موفق و تحقق جامعه‌ای پویا و بالنده، نقشی بی‌بدیل بازی می‌کند!
وقتی در جامعه کالای جنسی فراوان در دسترس قرار گرفت و مردان در کوچه و بازار و در هر لحظه که بخواهند بتوانند دستکم، لذت دیداری جنسی را تجربه کنند،‌ چه رسد به روابط آزاد و وجود پدیده روسپیگری قانونی، دیگر علاقه و انگیزه‌ای برای تشکیل خانواده و به دوش گرفتن بار سنگین مسئولیت آن نخواهند داشت و این یعنی مرگ تدریجی خانواده! از طرف دیگر با وفور کالای جنسی و فراوانی جاذبه‌های متنوع و متکثر زنانه در محیط اجتماعی، رغبت و دلبستگی مردان متاهل به همسران خود شدیدا کاهش یافته و همین امر سبب کاهش زیان‌بار روابط صمیمی میان همسران می شود؛  کاهش روابط عاطفی و تحلیل رفتن عشق و محبت میان زوجین از عوامل و بلکه عامل اصلی جدایی‌ها، طلاق‌ها و متاسفانه روابط موازی نامشروع زنان و مردان متاهل است که خود حدیث جانسوز و تکان‌دهنده جامعه امروز ماست؛ البته فرصت آن نیست که به همه ابعاد آسیب زننده بی‌حجابی و آثار و کارکردهای مثبت و بی‌بدیل حجاب اسلامی اشاره کنیم اما یقینا توجه به این مسائل به خوبی اثبات می‌کند که تاکید و حساسیت نظام جمهوری اسلامی و همه دلسوزان و مصلحان جامعه بر ترویج و تحکیم پوشش اسلامی و نبرد بی‌امان فرهنگی با پدیده مهاجم بی‌حجابی، راهبردی حکیمانه و خردمندانه است؛ از این رو آزاد بودن و بی‌اعتنایی به فریضه مهم حجاب، در دیگر کشورهای مسلمان، مجوز روا بودن بی‌حجابی در کشور ما نیست؛ همچنانکه در دیگر کشورهای مسلمان، فحشا، شرب خمر و دیگر گناهان نیز وجود دارد و اگر بخواهیم عمل آنها را ملاک عمل خودمان قرار دهیم، باید درهای جامعه را به روی بسیاری از آسیب‌های اجتماعی بگشاییم!
 نتیجه سخن
 حکم وجوب  حجاب برای زنان و مردان مسلمان، حکمی ریشه‌دار در قرآن و سنت معصومان علیهم‌السلام است و در طول تاریخ اسلام همواره مورد توجه و مراقبت مسلمانان بوده است. بی‌اعتنایی و بی‌قیدی برخی از زنان و مردان در اکثر کشورهای اسلامی هرگز مجوز رهاسازی حجاب و واگذاری آن به سلیقه شخصی افراد نیست. حکومت اسلامی، همچنانکه موظف است نیازهای مردم را در حوزه‌های اقتصادی تامین کند، مکلف است که با تمهید قوانین و ساز و کارهای مناسب و متناسب، از فرهنگ اسلامی پاسداری کرده و زمینه‌های لازم را برای تسهیل دینداری و عمل به وظایف شرعی برای شهروندان مهیا کند.
_____________________
1- رک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات سپهبد سابق، حسین فردوست)، تنظیم و نگارش عبدالله شهبازی، موسسه مطالعات و پژوهش‌های تاریخ معاصر؛ همچنین: جستارهایی در تاریخ معاصر ایران، عبدالله شهبازی.
2- رک: محمدجواد ارسطا، مبانی تحلیلی نظام جمهوری اسلامی ایران، قم، بوستان کتاب، 1389 و رضا اسلامی، اصول فقه حکومتی، مجموعه‌ مقالات، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1387
3- محمد تقی مصباح یزدی، راهیان کوی دوست: شرح حدیث معراج، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1384
4- تحریم/7
5- جاثیه/ 29
6- انبیاء - 47
7- محمدرضا کدخدایی، بررسی قاعده التعزیر لکم محرم، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، موسسه امام‌خمینی.