به بهانه اعتراضات علیه تبعیض نژادی و بیعدالتی در آمریکا
نژادپرستی رنگی در ایالات متحده
اشاره:
نقض حقوق بشر در آمریکا؛ روایتی که بیشتر بهجای اینکه در فضای تئوریک، مبهم و کلی مورد بررسی قرار گیرد، بایستی در قالب ارائه آمار و اسناد مورد بررسی قرار گیرد تا اولاً نگاهها نسبت به آمریکا به صورت دقیق و همهجانبه مورد بررسی قرار گیرد و ثانیاً استدلالهای کافی برای دفاع از نقض بنیادین و فاحش حقوق بشر در کشوری که پوستهای از دموکراسی را به خود پیچیده بیشتر فراهم شود.در این نوشتار سعی خواهد شد تا در حد امکان به آماری اشاره شود که مؤسسات آمریکایی ابراز داشتهاند و در واقع به وقایع و رویدادهایی ارجاع شود که رسانههای ایالات متحده خود بدان اذعان دارند. در این مقاله همچنین تلاش خواهیم کرد به دو مورد از نقض حقوق بشر در قالب «نقض آزادی مذهب و رواج نژادپرستی دینی» و «نقض آزادی نژاد و رواج نژادپرستی رنگی» اشاره کنیم.
الف) نقض آزادی مذهب و رواج نژادپرستی دینی
دریک نگاه کلی، میتوان ابراز داشت که مردم آمریکا مردمانی بسیار مذهبی هستند، بیش از 95 درصد شهروندان آمریکایی خود را با هویّت مذهبی میشناسند و تنها کمتر از 5 درصد آنان بیدین و بدون هویّت دینی هستند و این کشور با پلورالیسم مذهبی روبهرو بوده و هست. امّا فارغ از درصد دینداران در این کشور، مطلبی که اهمیت دارد و درخور توجه است اینکه بیشاز 60درصد مردم آمریکا معتقدند دین و مذهب نقش اساسی در زندگیشان ایفا میکند. البته بایستی این نکته را هم لحاظ داشت که در دو دهه گذشته از میزان تعهدات دینی و مذهبی شهروندان ایالات متحده بهشدت کاسته شده است.
بعد از استقلال آمریکا از انگلیس، روند تبعیض مذهبی نه تنها خاتمه نیافت بلکه در لفّافههایی با سرعت بیشتر ادامه یافت. همانطور که میدانیم، نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا بر ایدئولوژی لیبرالیسم مبتنی است. با وجود اینکه لیبرالیسم مکتبی فردگراست و در اصول و مبانی خود به مسائل و دغدغههای فردی توجه زیادی دارد و با وجود آنکه مطابق بامتمم قانون اساسی این کشور، آمریکا نظامی است که برتری دینی در آن ذکر نشده است و کنگره حق ندارد قانونی تصویب نماید که مانع انجام مناسک مذهبی شهروندان آمریکایی شود، ولی در عمل شاهد آنیم که مذهب و عقاید دینی، که مهمترین دغدغه 60 درصد مردم ایالات متحده است، در این کشور بهطور چشمگیری نادیده گرفته میشود.
در متمم و اصلاحیه قانون اساسی ایالات متحده آمده است: «کنگره در خصوص رسمیت بخشیدن به یک دین، یا منع پیروی آزادانه از آن یا محدود ساختن آزادی بیان یا مطبوعات یا حق مردم برای برپایی اجتماعات آرام و دادخواهی از حکومت برای جبران خسارت، هیچ قانونی را وضع نمیکند.» از ابتدای بنیانگذاری ایالات متحده، مردم آمریکا به صورت گسترده شاهد نژادپرستی دینی بودهاند، در زیر به برخی از این وقایع اشاره مینماییم:
1. محاکمهی جادوگران زن شهر «سِیلم»
اولین واقعه خونین مذهبی در آمریکا به قبل از استقلال از انگلستان بازمیگردد. این واقعه همان محاکمه جادوگران زن در ماساچوست است، که به محاکمه جادوگران زن سِیلم (شهری در ماساچوست) شهرت یافت. شاهد عینی ماجرا مینویسد که یکی از 28 نفری که در مجموعه این محاکمات محکوم شدند به مجازات وحشتناک مرگ (در اثر له شدن) محکوم شد. وی ادامه میدهد که بسیاری از متهمان از مسیحیان متدین بودند. جالب اینجاست که این محاکمات تا زمانی ادامه مییابد که همسر فرماندار ماساچوست به جادوگری متهم میشود و در اینجاست که فرماندار مذکور برای نخستینبار بهطور رسمی خود وارد ماجرا میشود و پرونده اینگونه محاکمات را برای همیشه میبندد. البته از این دست اقدامات خصوصاً علیه سرخپوستان و سیاهان در ایالات متحده بسیار به وقوع پیوسته است که مجال ذکر همه آنان وجود ندارد.
2. تبعیض میان مذاهب و سیر صعودی اهانت به مسلمانان
از سال 2001 میلادی و با انفجار در برجهای تجارت جهانی و پنتاگون، موج تبلیغات منفی علیه مسلمانان و اسلام در رسانههای آمریکایی به راه افتاد؛ به طوری که برخی آن را پروژه اسلامهراسی غرب معرفی میکنند.
از زمان وقوع این حوادث، میزان پیامهای منفی که پیرامون اسلام و مسلمانان انتشار مییابد، بسیار بیشتر از نکات مثبت است و بحث و تبادل نظر پیرامون عقیده و ایمان مرتباً بالا میگیرد و هرگونه تجمعات و اعتراضات علیه مسلمانان بهسرعت به تیتر اول رسانهها مبدل میشود و این خود روندی در جهت اسلامهراسی و تخریب چهره مسلمانان بوده است. برای نمونه، به برخی از این دست اقدامات اشاره میکنیم:
1-2. سوزاندن قرآن؛ کتاب مقدس مسلمانان
در برخی کلیساهای ایالات متحده، در مراسم عمومی قرآن، کتاب مقدس مسلمانان سوزانده میشود و دولتمردان در مقابل آن سکوت میکنند و دخالت در این امر را مقابله با دموکراسی و آزادی بیان مینامند.
در نهمین سالگرد حادثهی سال 2001 میلادی، زمانی که تری جونز ،کشیش ایالت فلوریدا، در سال 2010 میلادی، قول داد که به منظور همدردی با خانوادههای قربانیان میزبان روز بینالمللی سوزاندن قرآن کریم باشد. این خبر تبدیل به تیتر اول اخبار گشت. رسانههای آمریکا به جای مخالفت و انعکاس منفی این واقعه با اقدامات خود عملاً از آن حمایت کردند و شبکهی خبریCNN حتی برنامهای را با تری جونز ترتیب داد.
در فوریه 2012 میلادی نیز، باراک اوباما در اظهار نظر در مورد کشیشی که خواستار آتش زدن قرآن بود، گفت اگر او چنین کند جان سربازان آمریکایی مستقر در نقاط مختلف جهان از جمله افغانستان و عراق را به خطر میاندازد. در واقع باراک اوباما با چنین اظهار نظری بطور صریح بیان کرد که برای احساسات و ارزشهای مسلمانان ارزشی قائل نیست.
2-2- اهانت به پیامبر اکرم (ص)
در سپتامبر 2012 میلادی، یک کارگردان آمریکایی با ساخت فیلمی با موضوع اهانت به پیامبر اکرم(ص) و قرار دادن آن در محیط اینترنت، موجی از خشم و ناراحتی مسلمانان را در سراسر جهان برانگیخت.
3-2- اعتراض به احداث مسجد در منطقه «Ground Zero»
هزاران نفر از مردم نیویورک و چند شهر دیگر آمریکا به منظور اعتراض به احداث مسجدی که چندین ساختمان دورتر از منطقه «Ground Zero» بود به خیابانها آمدند و رسانههای این کشور در کوتاهترین زمان ممکن، این اعتراض را پوشش دادند و مسئله را به تیتر اول خود تبدیل نمودند. این رسانهها شروع به مطرح ساختن پرسشهایی مبنایی کردند که حتی در اصلاحیه قانون اساسی ایالات متحده به آنها پاسخ داده شده است، بطور مثال: آیا باید به مسلمانان اجازه داده شود تا در این منطقه مسجد بسازند؟ با وجود اینکه حق هر شهروند آمریکایی است که خانهای برای پرستش در هر جایی از ایالات متحده بسازد و همانطور که بیان شد، آزادی مذهبی در اصلاحیه اول قانون اساسی این کشور آمده است، اما به نظر مسلمانان آمریکا یک استثنا نسبت به ساختن مسجد برای خود محسوب میشدند.
4-2. اسلامهراسی در دستور کار رسانههای آمریکایی
از نمونه فشارها بر مسلمانان میتوان به فشارها علیه مسلمانان و پروژه اسلامهراسی که مدتهاست از سوی دولتمردان آمریکایی اجرا میشود و پس از واقعه یازدهم سپتامبر و حمله به برجهای تجارت جهانی قوت گرفت، اشاره کرد. همچنین نگاه مشکوک، دستگیریهای بیمورد، حملههای لفظی و گاهی فیزیکی از ثمرههای دموکراسی و آزادی آمریکایی برای مسلمانان است.
5-2. تبعیض شغلی علیه مسلمانان
با وجود آنکه مسلمانان تنها کمتر از یکسوم پیروان دین یهود در آمریکا، یعنی کمتر از 0.6 درصد جمعیت شهروندان آمریکایی را تشکیل میدهند، اما بیشتر از 14 درصد از پروندههای شکایت از رفتار نامناسب و تبعیض دینی و یکچهارم از پروندههای شکایت از تبعیض شغلی از سوی مسلمانان صورت میپذیرد.
6-2. زندانهای «واحد مدیریت ارتباطات»
وضعیت مسلمانان در زندانهای آمریکا نیز وخیم و بسیار ناگوار گزارش شده است. در چند سال اخیر، زندانهایی با نام «واحد مدیریت ارتباطات» به طور رسمی و علنی آغاز به کار کرده است. مطابق با گزارشهای غیررسمی، هدف از احداث اینگونه زندانها صرفاً تبعیض دینی و جداسازی مسلمانان از دیگر زندانیان است.
در این نوع زندانها، محدودیتهای ارتباطاتی شدیدی برای این زندانیان در نظر گرفته شده است؛ به طوری که هر زندانی تنها دوبار در ماه و هربار دو ساعت به صورت کاملاً امنیتی و در حضور زندانبانان میتواند با افراد ملاقات کند. تمامی مکالمات بایستی به زبان انگلیسی باشد. زندانیان واحدهای مدیریت ارتباطات از هرگونه ارتباطات فیزیکی و معاشرت با همسران، دوستان و بستگان خود و حتی از در آغوش گرفتن کودکان و نوزادان خود نیز منع شدهاند.
ب) نقض آزادی نژاد و رواج نژادپرستی رنگی
1. نژادپرستی علیه سیاهان
شهروندان آمریکا و بهویژه رنگینپوستان از زمان پیدایش این کشور تا کنون همواره با پدیده «نژادپرستی» و «نابرابری نژادی» و «نژاد برتر » مواجه بودهاند. در سال 1787 میلادی، قانون اساسی این کشور توسط پنجاهوپنج مرد سفیدپوست، که همگی صاحبان برده و تجّار ثروتمند بودند، نوشته شد و لذا قانون اساسی را به دفاع از منافع طبقاتی خود نگاشتند. مطابق با این قانون، سیاهپوستان آمریکا از حقوق مالکیت، مشارکت در امور اجتماعی مانند حق رأی و اجازه حمل سلاح محروم میشدند و بردهداری بطور عملی مجاز شمرده میشد.
1-1. امتناع از أخذ رأی از برخی سیاهپوستان
* در گزارش ویژهی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، به سبب نبود تضمین کامل حق رأی برای سیاهان ساکن این کشور، از ایالات متحده انتقاد شده است. در این گزارش، که موسوم به گزارش (Boston Review) است، اعلام شده است که بیش از دو میلیون آمریکاییآفریقایی دچار محدودیتهایی برای رأیدهی هستند.
2-1. تبعیض شغلی علیه سیاهان و گسترش فقر در این طبقه
* سیاهان آمریکایی همواره در یافتن شغل دچار مشکل میشوند و اعمال تبعیض در استخدام آنها نیز امری است عادی. نرخ بیکاری در مورد سیاهپوستان به 4/14 درصد رسیده است. چهره منفی، که رسانههای آمریکا از رنگینپوستان ارائه میکنند، باعث شده این گروهها همواره دچار مشکلات فراوانی در مسائل مربوط به یافتن شغل و برخورد با کارفرمای خود شوند و استخدام آنها با موانع و مشکلات فراوانی همراه باشد.
* علاوه بر این، مطالعات خیزش جریان آپارتاید در محل کار در ایالات متحده نشان میدهد؛ 19 پیشه از 58پیشهی مورد مطالعه قائل بر بازگشت دوبارهی تفکیک نژادی میان سیاهان و سفیدپوستان در محل کار هستند.
* مطابق گزارشهای آماری اداره آمار آمریکا، متوسط درآمد یک خانوار سیاهپوست در سال 2011 میلادی 32 هزار و 229 دلار بوده است و این میزان 60 درصد کمتر از یک خانوار سفیدپوست آمریکایی غیراسپانیایی است.
* مطابق با آمار وزارت کار فدرال، بیش از نیمی از سیاهپوستان غیراسپانیایی، که سنشان به اندازه کافی برای کار کردن بالاست، در سال گذشته (2012 میلادی) شغلی نداشتند و در نتیجه شاهد گسترش فقر در میان طبقه رنگینپوستان آمریکا هستیم.
3-1. شدت عمل در برخورد با سیاهپوستان
* رفتار نیروهای امنیتی آمریکا و پلیس این کشور را باید در صدر مسائلی دانست که حقوق مدنی شهروندان آمریکایی را تضییع میکند و بر تبعیض نژادی در این کشور دامن میزند. به گزارش رویترز، در سوم جولای 2012 میلادی، نیروهای پلیس نسبت به سفیدپوستان مدارای بیشتری دارند؛ بهطور مثال، بر طبق گزارشهای رسمی پلیس آمریکا، سالیانه در حدود یک میلیون نفر از مردم آمریکا بهویژه رنگینپوستان بدون جهت مورد ایست و بازرسی قرار میگیرند و عدهای از آنان به ادارههای پلیس منتقل میشوند و مدتی بدون تفهیم اتهام در بازداشتگاه میمانند و سپس با یک عذرخواهی ساده آزاد میشوند.
* رئیس پروژه حقوق مدنی تگزاس معتقد است تیراندازی که موجب مرگ سگی شود، بیشتر از تیراندازی که موجب مرگ یک سیاهپوست میشود مورد تحقیق و تفحص قرار میگیرد.
4-1. گرایشهای نژادپرستانه علیه سیاهان
* روابط نژادی شهروندان در ایالات متحده در حالت و وضعیت تنش قرار دارد و جنایات ناشی از کینهورزی و نفرت بطور معمول در این کشور اتفاق میافتد. آسوشیتد پرس، در تاریخ 28 اکتبر 2012 میلادی، با استناد به آخرین نظرسنجی اعلام کرد که 51 درصد آمریکاییها آشکارا گرایشهای نژادپرستانه و ضد نژاد سیاهان را ابراز میکنند؛ این آمار سه درصد از آمار سال 2008 میلادی بیشتر است.
5-1. تبعیض در نظام آموزشی
* مسئله تبعیض نژادی و نژادپرستی در آموزش ایالات متحده نیز رسوخ کرده است؛ به طوری که براساس گزارش دفتر آمار آمریکا، 33 درصد از سفیدپوستان آمریکایی دارای تحصیلات عالیه دانشگاهی هستند، این در حالی است که همین درصد در میان سیاهپوستان آمریکا 20 درصد است.
* بین سالهای 2003 تا 2012 میلادی، بیشاز 60 درصد از تقاضاهای تحصیلی سیاهپوستان برای ورود به دانشکدههای حقوق آمریکا پذیرفته نشده است و البته این آمار در خصوص متقاضیان سفیدپوست تنها 34 درصد است.
* درحالیکه سیاهپوستان تنها 17 درصد از جمعیت دانشآموزان آمریکایی را تشکیل میدهند، 32 درصد از اخراجهای صورتگرفته از مدارس و دانشگاهها به ایشان مربوط میشود.
2. نژادپرستی علیه سرخپوستان
بومیان آمریکا (سرخپوستان) هم به همان دلایل نژادپرستانه، بطور رسمی، از جامعه آمریکا مطرود شدهاند. به علاوه، با ظهور پدیده «داروینیسم اجتماعی» (مطابق این نظریه: قویترها ضعیفترها را حذف میکنند) این تبعیضات و نژادپرستیها و برتر دانستن نژاد سفید، که براساس معیارهای اقتصادی و اجتماعی بنا نهاده شده بود، بطور گستردهای توسعه یافت. هاوارد زین، استاد دانشگاه آمریکا، در کتاب رؤیای آمریکایی (تاریخ آمریکا برای نسل جوان) در باره تبعیض نژادی و کشتار گسترده بومیان و سرخپوستان آمریکا در کشورش میگوید: «از دوران ابتدایی تا دبیرستان، هیچ حرفی درباره این نبود که رسیدن کریستف کلمب به دنیای جدید، به معنی قتل عام کامل مردم بومی هیسپانیولا بوده است... به همه دانشآموزان آمریکایی، ماجرای کشتار بوستون را آموزش میدهند که کمی پیش از جنگ استقلال علیه تاج و تخت بریتانیا اتفاق افتاد. پنج آمریکایی در 1770 به دست سربازان انگلیسی کشته شدند، ولی چند شاگرد مدرسه میدانند که صدها خانواده سرخپوست، در کلرادو، در زمان جنگ داخلی، به دست سربازان آمریکایی سر به نیست شدند؟» موارد نقض آزادی دین و مذهب و همچنین تعدّی به آزادیهای نژادی در ایالات متحده فراوان است و به منظور امتناع از اطناب، به ذکر همین موارد بسنده کردیم و امید است که بیش از پیش پوشش ظاهری ایالات متحده در ساحت حقوق بشر کنار رفته باشد تا خوانندگان محترم با نمایی کلی از نقض حقوق بشر در کشوری که همواره خود را مهد دموکراسی و حقوق بشر میخواند، آشنا شوند. در این نوشتار، سعی شد تا در حد امکان، به آماری اشاره گردد که مؤسسات آمریکایی ابراز داشتهاند و در واقع به وقایع و رویدادهایی ارجاع شود که رسانههای ایالات متحده خود بدان اذعان داشتهاند. بیتردید، با چنین رویکردی که در این مقال اتخاذ شد، در حقیقت وضعیت از آنچه وصف شد، وخیمتر است.
منبع: برهان