kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۹۴۲
تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۴
ردپای 60 سال خیانت و جنایت - در خیانت آرتور اپهام پوپ آمریکایی به ميراث فرهنگي ايران

چو دزدی با چراغ آید (پاورقی)


Research@kayhan.ir
تالیف: اصغر حیدری
اشاره:
در سالیان گذشته پژوهش در پیرامون «شرق‌شناسی» گرچه یکی از دغدغه‌های محققان بوده است، اما آثاری که به نحو جامع به همه ابعاد این موضوع پیچیده بپردازد، کمتر منتشر شده است. در واقع، نگاه انتقادی به «شرق شناسی» (که از شاخه‌های علوم انسانی است) و بیوگرافی‌نویسی حرفه‌ای و منصفانه از «شرق‌شناسان» جای خود را به نگاه‌های افراطی و متعصبانه داده است. چهره‌های سکولار معمولاً پیشاهنگان و پرچم‌داران ترویج «شرق‌شناسی صهیونی-ماسونی» در ایران بوده‌اند و کتاب‌ها و مقالات بسیاری را برای تثبیت رویکرد خود در ستایش از افرادی مانند آرتور پوپ، ریچارد فرای، برنارد لوئیس، ادوارد براون و... روانه بازار نشر ایران کرده‌اند.
از هنگامی که حلقه انحرافی در دولت دهم از موضعی منفعلانه پا در جای دولت سازندگی و اصلاحات گذاشت و به ترویج «مکتب ایرانی» با قرائت ریچارد فرای پرداخت، بار دیگر با درج اخبار و مقالات انتقادی و روشنفکرانه پیرامون شرق‌شناسان و ایران‌شناسان به دغدغه پژوهشگران و محافل تحقیقاتی تبدیل شد. انتشار پاورقی «شاه کلید انگلیسی» نوشته پیام فضلی‌نژاد در روزنامه کیهان- که در سال 1392 در روزنامه کیهان چاپ شد یکی از آثاری است که به نحو روشمند زندگی «ریچارد فرای» را روایت کرده و با اتکاء به اسناد متقن و دست اول دانشگاه‌های آکسفورد، کمبریج و استانفورد و... پرده از ابعاد پنهان زندگی این ایران‌شناس سازمان سیا برداشته است. این پاورقی با استقبال محافل آکادمیک و فرهنگی مواجه شد (این تحقیق به زودی توسط دفتر پژوهشهای کیهان روانه بازار نشر خواهد شد) و پس از فوت ریچارد فرای و تلاش برای دفن وی در ایران، بارها در رسانه‌های مختلف بازنشر شد.
«دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان» اکنون پاورقی دیگری را درباره پیشاهنگان شرق‌شناسی در ایران یعنی «آرتور پوپ» (پیشکسوت و پدر معنوی ریچارد فرای در کنار زاینده‌رود اصفهان دفن شد) منتشر می‌کند. این پژوهش حاصل مطالعات آقای «اصغر حیدری» (کارشناس ارشد ایران‌شناسی) است که در آن از تولد تا مسافرتهای پوپ به ایران، تألیفات و خدمات وی به آمریکایی‌ها، نقش پوپ درغارت و قاچاق عتیقه و... مورد بررسی قرار گرفته و استنادات دقیق و استدلال‌های فراوان، پشتوانه نظری این پژوهش است. امید است که مخاطبان فرهیخته روزنامه کیهان با مشارکت خود و ارائه نظرات پیشنهادی و انتقادی، به غنای این پژوهش‌ها کمک کنند.
دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
تابستان 1393
***
موضوع دفن جسد ریچارد فرای در اصفهان در مقبره استادش آرتور اپهام پوپ مدت‌ها به یکی از مباحث جنجالی در رسانه‌ها تبدیل شده بود که دست اخر با سوزاندن جسد وی توسط خانواده‌اش در آمریکا ظاهرا این قضیه به پایان رسیده است. گرچه نمی توان  تلاش های افرادی مانند فرای در پژوهش تاریخ ایران و انتشار  تحقیقاتشان و در نتیجه معرفی بیشتر بخش های مهمی از تاریخ کشورمان به ویژه در محیط های علمی خارج کشور را نادیده گرفت، اما زوایای دیگر اقدامات شرق شناسان و ایران شناسانی چون او هر محققی را به نگرش چندباره و تأمل در خدمات و خیانت های آنان وامی دارد.
یکی از راه های شناخت بزرگان علم و دانش، پژوهش درباره اساتید آنها است تا مشخص شود که آنان در چه محیط و توسط چه کسانی و با چه افکار و اهدافی آموزش دیده اند. اپهام پوپ از اساتید اصلی فرای محسوب می شود  و به همین خاطر است که وصیت نموده پس از مرگ در مقبره پوپ دفن شود.
ایران شناسی و استادي دانشگاه با غارت و فروش ميراث فرهنگي يك ملت به دانشگاهها و موسسات، چندان تناسب ندارد، اما اگر رشته مطالعاتي و تخصص دانشگاهي فرد اساسا با رويكردي استعماري و چپاولگرانه سربرآورده باشد، موزه‌داري و باستان‌شناسي پيوند و نزديكي بيشتري با هم پيدا مي‌كنند و آنگاه «چو دزدي با چراغ آيد، گزيده‌تر برد كالا». حكايت آرتور اپهام پوپ، ايران‌شناس امريكايي كه مورد تفقد حكومت پهلوي هم قرار ‌گرفت، از همين نوع است. اگرچه بعضي تحقيقات و گردآوريهاي او در داخل ايران محفوظ ماند و در ارتقاي فرهنگي و هنري كشور سهيم شد اما با يك پژوهش مفصل و دقيق است كه مي‌توان ميزان خدمت و خيانت او را توزين كرد.
شرق‌شناسي
موضوع شرق‌شناسي، شرق است و شرق، مفهوم مقابل خود، يعني غرب را به‌خاطر مي‌آورد. تا انتهاي سده 19م واژه شرق علاوه‌بر خاور نزديك، ساير نواحي قلمرو تركان عثماني را نيز شامل مي‌شد و در نظر فرانسویها شمال آفريقا را هم دربر مي‌گرفت. تا زمان گسترش مسيحيت در منطقه شرق باستان، آن ناحيه خاور نزديك خوانده مي‌شد. پس از آنكه مسيحيت آنجا را فرا گرفت، ناحيه مذكور به شرق مسيحي موسوم شد و هنگامي كه مسلمانان بر آن تسلط يافتند شرق اسلامي نام یافت. طي سده 19 و اوايل سده 20م، مفهوم شرق توسعه يافت و همه مناطق آسيا را دربرگرفت. غربي‌ها اين مفهوم را در مورد فرهنگهاي غالبا ناشناخته محفوظ نگه‌داشتند و ادعا كردند كه درصدد آنند تا آنها را كشف كنند. شرق مورد نظر اروپا شرق اسلامي را دربر مي‌گيرد، حال آنكه شرق مطمع نظر آمريكا افزون بر آن، تا خاور دور يعني چين و ژاپن نيز بسط مي‌يابد.1
 در يك جمع‌بندي ميتوان  گفت مفهوم «شرق» اين مفاهيم گوناگون را دربر مي‌گيرد:
الف. مفهوم جغرافيايي: آسيا، خاور نزديك باستاني و جهان غير اروپايي.
ب. مفهوم ايدوئولوژيكی: شرق مسلمان در برابر غرب مسيحي.
ج. مفهوم سياسی: خطري كه جهان مسیحيت غربي و دنياي سرمايه‌داري را تهديد مي‌كند و اين خطر تنها در اسلام نهفته است. 2
در مجموع شرق‌شناسي به مطالعه شرق توسط غربيان اطلاق گرديد. شرق‌شناسي از ابتدا مدعي بود كه قصد دارد با روش عينيت علمي، موضوع خود (شرق) را مورد مطالعه قرار دهد و تنها غرب است كه مي‌تواند شرق را به‌عنوان موضوع مطالعه برگزيند، زيرا غرب است كه سلاح علم را در اختيار دارد و شرق از چنين امكاني بي‌بهره است. درواقع از اين‌رو است كه در نقطه مقابل شرق‌شناسي، غرب‌شناسي بروز نكرد.3
شرق‌شناسي يك دانش اروپايي و از لحاظ روش، ادامه كار باستان‌شناسي است. همان‌گونه ‌كه باستان‌شناسي با حفاري، بازمانده تمدنهاي ازميا ن‌رفته بشري را از زير خاك بيرون مي‌كشد و به موزه‌ها مي‌سپرد، شرق‌شناسي نيز به‌نحوي ‌ديگر با ميراثهاي برجاي‌مانده از فرهنگ هاي نيمه‌جان همين كار را كرده‌است. شرق‌شناسان هرچه را از هر جا جمع كردند، به موزه‌ها و كتابخانه‌هاي خود در اروپا بردند و به تعمير آنها پرداختند.
زماني‌كه بزرگان و علماي غرب با دنياي شرق و مسائل مذهبي و فرهنگي آن مواجه شدند، جهت شناخت و شناسايي بهتر و بيشتر شرق، رشته‌اي را تحت ‌عنوان شرق‌شناسي ايجاد كردند و در مورد هرآنچه در دنياي شرق براي آنان جالب و مهم به‌نظر مي‌رسيد، به تحقيق پرداختند. دامنه اين تحقيقات، مواردي چون نژاد، زبان (عبري، پهلوي، آشوري، بابلي، مغولي، چيني، برمه‌اي، بين‌النهريني، جاوه‌اي و...) ادبيات، فرهنگ، تاريخ، آثار باستاني، اشياي عتيقه و... را شامل مي‌شد.
در سرعت‌گرفتن رشته شرق‌شناسي توسط غربيان، جنگ هاي صليبي و ايجاد ارتباط نزديك مردم اروپا با مسلمين و نتايج و پيامدهاي اين جنگ ها از عوامل اصلي شمرده مي‌شود. عده‌اي عقيده دارند كه شرق‌شناسي در غرب مسيحي، از زمان تصميم شوراي كليساي وين در سال1312.م مبني بر ايجاد يك رشته كرسي هاي زبانهاي عربي، يوناني، عبراني و سرياني در دانشكده‌هاي پاريس، آكسفورد، بلونيا، آوينيون و سالامانكا شروع شده است.
از رویکردهای اصلی و خطرناک شرق شناسی انگيزه هاي تبشيري و ديني است. ادوارد سعید در کتاب خود از ماجرایی یاد می‌کند که در آن در اروپا بین سالهای 1450و 1460 و طی چهار کنفرانس قرار بود تا مسیحیان  بکوشند تمام مسلمانان را به مسیحیت بگروانند. برای اروپا اسلام مظهر وحشت، ویرانگری و شیطان صفتی نمایان شد و جماعت مسلمین همچون گله بربرهای منفور. در نظر آنان  اسلام عبارت بود از یک مایه دلهره و نگرانی دائم و بدین ترتیب شرق نماینده اسلام در برابر اروپا قرار می‌گرفت.4
علاوه بر تبلیغ مسحیت، مسيحيان از آغاز اسلام را مانع رشد مسيحيت مي‌دانستند و از اين‌رو، عالمان مسيحي و ارباب كليسا به انگيزه يافتن ضعف‌هاي اسلام و آسيب‌رساندن به آن، به فراگيري زبان عربي برای ارتباط نزدیک با مسلمانان و ترجمه متن‌هاي اسلامي به ويژه قرآن روي آوردند.
در دوران استعمار، غرب براي شناخت و استثمار هرچه‌بيشتر كشورهاي شرقي، شرق‌شناسي و شرق‌شناسان را به خدمت گرفت و به اين رشته و «حاملان» آن، بال و پر بيشتري داد. ازاين‌لحاظ، شرق‌شناسان خواه‌ناخواه به جاده‌صاف‌كن استعمار تبديل گرديدند. خاطرات مستر همفر، جاسوس چيره‌دست انگليسي، در اين زمينه قابل توجه است. او كه در سال1710.م به همراه ده نفر ديگر، از طرف وزارت مستعمرات بريتانيا برای بررسي و پژوهش درخصوص شئونات مختلف زندگي مسلمانان به كشورهاي اسلامي اعزام شده بود، در بازگشت از دور اول شرق‌شناسي خود، مي‌نويسد:
 «به دستور وزير مستعمرات، مرا به اتاقي بردند كه در آن ده نفر نشسته بودند. يكي در لباس سلطان عثماني بود و به تركي و انگليسي صحبت مي‌كرد. شخص دوم، به قيافه شيخ‌الاسلام سنّي‌ها، سومي در چهره پادشاه ايران و چهارمي در لباس عالم شيعي بود. اين چهارنفر با اين قيافه‌ها، كساني بودند كه كارمندان و جاسوسان وزارتخانه، گزارش‌هایی در مورد زندگي و طرز تفكر آنان تهيه و به لندن ارسال مي‌داشتند. متخصص بخش توضيح‌ داد كه ما اينها را عين اشخاص حقيقي ساخته‌ايم تا بدانيم آنان (اشخاص حقيقي) چگونه فكر كرده و سطح انديشه و سياستشان درچه حد است تا بتوانيم در برابر نقشه‌هاي آنها، نقشه طرح كنيم و فعاليت هايشان (عليه بريتانيا) را خنثي و در امور و اداره مملكتشان رخنه نماييم. حتي بايد سطح فكر و طرز استدلال شخصيت هاي مذهبي مسلمين را بدانيم تا براي رد استدلال آنها، جوابهايي مذهبي ارائه كنيم. غير از اين اتاق، در كاخ وزارت، اتاقهاي ديگري است كه در آنها، تمثيلها و بدلهايي مربوط به سران ساير كشورها نيز وجود دارد. كارمندان ما در تمام ممالك، گزارشهايي در شئون مختلف زندگي اين افراد تهيه كرده براي ما مي‌فرستند و اين گزارشها به بدل و مثال شخصي كه گزارش درباره او است تقديم مي‌گردد و اين بدل و مَثَلها، متخصص شناخت شئون فكري و سياسي آن مقام اصلي‌اند.»5
منابع در دفتر روزنامه موجود است