kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۲۷۷۵
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۸ - ۲۰:۴۷

نوبت به من رسیده (یک شهید، یک خاطره)


 
 مریم عرفانیان
یک‌بار دیگر قصد رفتن داشت. مادر بودم و مثل همیشه نگران. داشت ساک خاکی رنگش را آماده می‌کرد که صدایش زدم.
- محمدرضا.
همان‌طور که نشسته بود، سر بالا آورد. گفتم: «مادر جان، دیگه نمی‌خواهد بروی جبهه.»
نگاه از چشم‌هایم گرفت. زیپ ساک را بست. بعد از کمی سکوت گفت: «مادر یادت از امام حسین‌(ع) بیاد، از اون‌هایی که برای اسلام  فداکاری و جانفشانی کردند؛ حالا که نوبت به من رسیده نروم؟»
محمدرضا راست می‌گفت؛ نوبتی هم که بود، بالاخره نوبت شهادتش رسیده بود.
بر اساس خاطره‌ای از شهید محمدرضا سلیمانی
راوی: گل‌صاحب پیوندپور، مادر شهید