kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۳۴۱۰
تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۳۹
نقش کلیدی حضرت خدیجه(س) در انقلاب نبوی(ص)-بخش دوم و پایانی

غمگسار پیامبر(ص) در تحریم و محاصره




عباسعلی مشکانی سبزواری    

3) ایستادگی و مقاومت در تحریم و محاصره شعب ابی‏طالب:
تاریخ حکایت‏گر آن است که هر گاه ندایی و انقلابی در راستای حق‏طلبی و بر ضد ستمگری و استبداد قدبرافراشته است، مستکبران و مستبدان از هر راهی برای نابودی و خاموش کردن آن انقلاب بهره گرفته‏اند. حملات سرد و گرم، مبارزات مخفی و عیان، تهاجم فرهنگی و نرم و... از جمله این هجمه‏ها، هجمه اقتصادی در قالب محاصره و تحریم اقتصادی است. آن چیزی که امروز ملت مسلمان ایران با آن مواجه است. از قضا دشمنان پیامبر اکرم(ص)نیز پس از ناکامی در متوقف کردن انقلاب نبوی، با استفاده از محاصره و تحریم اقتصادی-سیاسی و فرهنگی تلاش نمودند پیروان پیامبر اکرم(ص) را از اطراف او پراکنده و انقلاب الهی آن حضرت را از پای درآورند. براساس گزارشات مسلم تاریخی ستمگران مکه در راستای این تصمیم، پیامبر اکرم(ص) و وابستگان و اطرافیان و پیروان حضرتش را در شعب ابی‏طالب تحت محاصره همه‌جانبه‏ای قرار دادند: محاصره سیاسی، محاصره فرهنگی، محاصره اقتصادی و... دانست. محاصره شعب ابی‌طالب تا سه سال ادامه داشت و در این مدت سختی‏ها و آسیب‏های فراوانی بر پیکر گروه قلیل مسلمانان وارد شد. در این مدت تمامی دارایی حضرت خدیجه(س) و حضرت ابوطالب خرج شد و تمامی ارتباط آن حضرت با بیرون از شعب به طور رسمی قطع گردید. در این میانه و در عین سختی‏ها و مشکلات، بیماری‏ها و گرسنگی‏ها در آب و هوای طاقت فرسای حجاز، اما یاران و پیروان پیامبر اکرم(ص)پای پس نکشیده و با تمام سختی‏ها مقابله نمودند. اهمیت این مقاومت زمانی هویدا می‌شود که به عمق سخن رهبر معظم انقلاب در این زمینه دست یابیم: «وقتی که اوضاع خوب است، کسانی که دور محور یک رهبری جمع شده‌اند، همه از اوضاع راضیند؛ می‏گویند خدا پدرش را بیامرزد، ما را به این وضع خوب آورد. وقتی سختی پیدا می‏شود، همه دچار تردید می‏شوند، می‏گویند ایشان ما را آورد؛ ما که نمی‏خواستیم به این وضع دچار شویم! البته ایمان‌های قوی می‌ایستند» (همو، 7/2/1377) و چنانکه تاریخ نقل کرده، یاران و پیروان صدیق پیامبر اکرم(ص) با تکیه بر ایمان مستحکم خویش در این راه ایستادند و مقاومت نمود؛ ولی در عین حال «همه سختی‌ها به دوش پیامبر فشار می‏آورد» (همان). در همین اوضاع بود که حضرت خدیجه(س) تمام قد به حمایت از پیامبر اکرم(ص) پرداخت و در این راه تمامی اموال خویش را تقدیم نمود. همچنین در این مدت به حمایت عاطفی و معنوی از آن حضرت همت گمارد و همواره به آن حضرت دلگرمی بخشید. رهبر معظم انقلاب درباره وضعیت پیامبر اکرم(ص) و سختی‌هائی که در آن ایام متوجه حضرت بود می‏فرماید: «آن زمان که در شعب ابی‌طالب همه راه‌های عافیت بر مسلمانان و وجود مقدّس نبىّ ‌اسلام(ص) بسته شده بود؛ نه امکانات زیستی، نه امکانات رفاهی، نه آسودگی خاطر؛ دائم دغدغه تهاجمِ دشمنان، دائم خبرهای بد، صدای ‌گریه کودکان از گرسنگی بلند، انواع ناراحتی‌هایی که در آن درّه خشک وجود داشت و این عدّه خانواده مسلمان برای مدّت سه سال مجبور به اقامت شده بودند - و چه سختی‌ها کشیدند و همه این سختی‌ها هم از مبدأ یکایک این انسان‌ها از کوچک و بزرگ حرکت می‌کرد و روی دوش پیامبر اسلام(ص)می‌نشست. چون رهبر بود؛ چون همه به او متّکی بودند، همه دردها را پیش او می‏آوردند، همه فشارها را او حس می‏کرد (رهبر معظم انقلاب، 26/6/1376). در این میان، تنها مونس و غمخوار آن حضرت، حضرت خدیجه(س) بود. در حقیقت اقدامات حضرت خدیجه(س) در این ایام بخشی معطوف به کل مسلمین بود که به عنوان بانوی اول اسلام و مادر تمامی مؤمنین، مادرانه به اوضاع مسلمین رسیدگی می‏کرد و با هزینه کرد ثروت خویش روحیه استقامت و پایداری را در آنها زنده نگاه می‏داشت. بخشی دیگر نیز معطوف به شخص نبی مکرم بود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، حضرت خدیجه(س) در تمام ایام عمر و خصوصا در ایام سخت شعب ابی‏طالب «بزرگ‌ترین کمک روحی برای پیامبر به‌شمار می‏رفت» (همو، 7/2/1377). این هر دو سنخ اقدام، از جمله عوامل مهم و تاثیرگذار در گذار از ایام محاصره و تحریم و پیروزی اولیه اسلام به شمار می‏رود. رهبر معظم انقلاب درتبیین و تحلیل دوران محاصره و تحریم در شعب ابی‌طالب و مقاومت مسلمین در این ایام و عامل این استقامت می‏فرماید: «همان ایستادگىِ اول بعثت، منجر می‏شود به استقامت عجیب سه سال در شعب ابی‌طالب. شوخی نیست؛ سه سال در یک دره‌ای در مجاورت مکه، بدون آب، بدون گیاه، در زیر آفتاب سوزان. پیغمبر، جناب ابی‌طالب، جناب خدیجه(س)، همه‌ مسلمان‌ها و همه‌ خانواده‌هایشان توی این تکه - شکاف کوه - زندگی کردند. راه هم بسته بود که برای اینها غذا نیاید، خوراک نیاید. گاهی در ایام موسم - که بر طبق سنن جاهلی آزاد بود، یعنی جنگ نبود – می‏توانستند داخل شهر بیایند، اما تا می‏خواستند جنسی را در دکانی معامله کنند، ابوجهل و ابولهب و بقیه‌ بزرگان مکه به نوکرها و فرزندان خودشان سفارش کرده بودند که هر وقت آنها خواستند جنسی را بخرند، شما وارد معامله شوید، دو برابر پول بدهید، جنس را شما بخرید و نگذارید آنها جنس بخرند. با یک چنین وضعیت سختی سه سال را گذراندند. این شوخی است؟ آن استقامت اوّلی، آن عمود مستحکم این خیمه، آن دل متوکل علی‌اللَّه است که چنین استقامتی را در فضا به وجود می‌آورد که آحاد صبر میکنند. شب تا صبح بچه‌ها از گرسنگی‌گریه می‌کردند که صدای‌گریه‌ بچه‌ها از توی شعب ابی‌طالب به گوش کفار قریش می‌رسید و ضعفای آنها هم دلشان می‌سوخت؛ اما از ترس اقویا جرئت نمی‌کردند کمک کنند. اما مسلمان که بچه‌اش در مقابلش پرپر می‌زد - که چقدر در شعب مردند، چقدر بیمار شدند، چقدر گرسنگی کشیدند - تکان نخورد» (رهبر معظم انقلاب، 9/5/1387). روشن است که وجود شخص حضرت خدیجه(س) و نیز ثروت آن حضرت، چقدر در این ایام سخت تحریم ومحاصره به داد مسلمین رسیده و چه نقش تاثیرگذاری را در پیشبرد اهداف عالیه پیامبر اکرم(ص) ایفاء کرده است، چنانکه به تعبیر رهبر معظم انقلاب اگر حضرت خدیجه(س) و ثروت آن بانو در این ایام سخت در اختیار مسلمین نبود، در حرکت اسلام و پیشرفت اسلام اختلال و وقفه‌ عمده‌اى به وجود مى‌آمد(ن.ک. همو، 2/3/1365).
۴- سرپرستی و تربیت جانشین و وصی نبوت
در جملگی انقلاب‏هایی که با برنامه‏ریزی صحیح صورت می‏گیرد، از همان ابتدا یکی از دغدغه‏های رهبری انقلاب و نیز انقلابیون، مسئله جانشینی رهبری است. درانقلاب نبوی نیز این امر از اهمیت بسزایی برخوردار بود، به گونه‏ای که اولین اقدام نبی مکرم پس از علنی کردن دعوت خویش، تعیین جانشین خود بود که در داستان دعوت سران و بزرگان قریش، حضرت علی(ع) را به عنوان جانشین و وصی خود تعیین نمود. جالب اینجاست که این جانشین و وصی پیامبر اکرم(ص)، بنا به مصلحت الهی و نیز اطلاع الهی نبی‏مکرم از وصایت حضرت علی(ع)، از دوران طفولیت و کودکی در خانه پیامبر اکرم(ص)، آغوش گرم آن حضرت و دامن مطهر حضرت خدیجه(س) تحت تربیت و رشد قرار گرفته است (رهبر معظم انقلاب، 21/7/1383). از این منظر نیز نقش حضرت خدیجه(س) در جریان انقلاب نبوی، نقشی بنیادین است، چه اینکه تربیت جانشین رهبری انقلاب، تاثیر عمیقی در مراحل مختلف انقلاب –ایجاد، استقرار و استمرار- دارد. نقش این امر در ایجاد انقلاب، آنجاست که برنامه‌ریزی شده بودن انقلاب را به رخ می‏کشد که این انقلاب، انقلابی ابتر نیست که با رفتن رهبر، از بین برود. بنابراین «ایجاد امید به آینده انقلاب» و در نتیجه پایداری و استقامت پیروان، نقش مهم این مسئله در ایجاد انقلاب است. در مراحل استقرار و توسعه انقلاب نیز اثر این مهم اثری عملی است که به طور فیزیکی و حضور شخص وصی و جانشین در راس انقلاب و مدیریت آن، خود را می‏نمایاند. حضرت خدیجه(س) با نگاهداری مادرانه و تربیت صحیح حضرت علی(ع) این خدمت کلان و با ارزش را به انقلاب نبوی نموده است. تربیتی که حاصل آن، به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «شخصیتی مسلمان، انسانی کامل، تراز عالی انسانیت و الگو»، «جوانی مؤمن، نورانی، متصل به منبع وحی، مؤمن واقعی، پرهیزگار و پاکیزه‌ی کامل» و «سردار تراز اول، مؤمن تراز اول، شاگرد تراز اول پیغمبر و عبادت‌کنندة تراز اول در میان همة مسلمانان» بود و جملگی این امور مدیون زحمات و تلاش‏های حضرت خدیجه(س) است که پابه‏پا و در کنار پیامبر اکرم(ص) به تربیت حضرت علی(ع) همت گمارده بود (ن.ک. رهبر معظم انقلاب، 21/7/1383).
۵- تربیت مونس و غمخوار نبی مکرم و همسر وصی انقلاب
 از دیگر خدمات چشم‏گیر حضرت خدیجه(س) به پیامبر اکرم(ص) و انقلاب الهی ایشان، به دنیا آوردن و تربیت شخصیتی بود که بعدها به خاطر خدمات بنیادینش به پیامبر اکرم(ص)، لقب «ام‏ابیها» را از جانب آن حضرت دریافت کرد. درواقع حضرت خدیجه(س) با تربیت صحیح و دقیق حضرت زهرا(س) علاوه‌بر خدمتی که به کل جریان انقلاب نبوی نمود، برای دوران اولیه ایجاد و آغازینگاه آن نیز تاثیر شگرف داشت؛ چه اینکه در مدت کوتاهی پس از محاصره و تحریم شعب ابی‏طالب، حضرت خدیجه(س)، یار باوفا و مونس و غمخوار پیامبر اکرم(ص) بر اثر شدت آسیب‏های وارده و نیز حضرت ابوطالب دیگر حامی بزرگ پیامبر اکرم(ص) از دنیا رفتند و در صف کم‏شمار اما مقاومِ پیروان حضرت رخنه‏ای عظیم ایجاد شد که می‏توانست‏ آسیب‏هایی جدی به جریان انقلاب وارد نماید. اما حضرت خدیجه(س)، با پرورش و تربیت حضرت زهرا و حضرت علی، توانست برای این روزهای سخت و طاقت‏فرسای پیامبر اکرم(ص)، یار، مونس و حامی تدارک ببیند. حضرت خدیجه(س) با پرورش و تربیت حضرت زهرا(س) خلاء وجودی خود و با پرورش و تربیت حضرت علی(ع) خلاء وجودی ابوطالب را برای پیامبر اکرم(ص) پر نمود. رهبر معظم انقلاب درباره نقش حضرت زهرا(س) در دوران فقدان حضرت خدیجه(س) و نقش و تاثیر آن بانو در فرآیند رو به جلو انقلاب نبوی، می‏فرماید: «شما ببینیدحضرت فاطمه(س) چگونه زندگی کرده است! تا قبل از ازدواج که دخترکی بود، با آن پدرِ به این عظمت کاری کرد که کنیه‌اش را امّ‌ابیها - مادرِ پدر – گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدیدآورنده‌ دنیای نو و رهبر و فرمانده عظیم آن انقلاب جهانی - انقلابی که باید تا ابد بماند - در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. بی‌خود که نمی‌گویند امّ‌ابیها! نامیدن آن حضرت به این کنیه، به دلیل خدمت و کار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مکّه، چه در دوران شعب‌ابیطالب - با آن‌همه سختی‌ها که داشت - و چه آن هنگام که مادرش خدیجه(س) از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوارِ پدر بود. دلِ پیغمبر در مدّت کوتاهی با دو حادثه وفات خدیجه(س) و وفات ابی‌طالب شکست. به فاصله‌ کمی این دو شخصیّت از دست پیغمبر رفتند و پیغمبر احساس تنهایی کرد. فاطمه‌ زهرا(س) در آن روزها قدبرافراشت و با دست‌های کوچک خود غبار محنت را از چهره‌ پیغمبر زدود. امّ‌ابیها؛ تسلّی‌بخش پیغمبر. این کُنیت از آن ایام نشأت گرفت» (رهبر معظم انقلاب، 3/9/1373). ایشان در بیانی دیگر با ادبیات ذیل به تبیین شخصیت و جایگاه حضرت زهرا در فرآیند انقلاب نبوی در دوران خلاء وجودی حضرت خدیجه(س) ‌اشاره فرموده است: «دختری که در کوره گداخته مبارزات سخت پیغمبر در مکه متولّد شد و در شعب ابی‌طالب یار و غمگسار پدر بود. دختری حدوداً هفت، هشت ساله یا دو، سه ساله - بنابر اختلاف روایات، کمتر و بیشتر - در شرایطی که خدیجه(س) و ابوطالب از دنیا رفتند، آن شرایط دشوار را تحمّل کرد. پیغمبر تنهاست، بی‌غمگسار است، همه به او پناه می‌آورند؛ ولی کیست که غبار غم را از چهره خودِ او بزداید؟ یکوقت خدیجه(س) بود، که حالا نیست. ابوطالب بود، که حالا نیست. در چنین شرایط دشواری، در عین آن گرسنگی‌ها و تشنگی‌ها و سرما و گرمای دوران سه‌ساله شعب ابی‌طالب که از دورانهای سخت زندگی پیغمبر است و آن حضرت در درّه‌ای با همه مسلمانان معدود، در حال تبعید اجباری زندگی می‏کردند؛ این دختر مثل یک فرشته نجات برای پیغمبر؛ مثل مادری برای پدر خود؛ مثل پرستار بزرگی برای آن انسان بزرگ، مشکلات را تحمّل‌کرد. غمگسار پیغمبر شد، بارها را بردوش گرفت (همو، 25/9/71). و در فرازی دیگر این نقش را اینگونه به تصویر می‏کشد: «این مخدره‌ بزرگوار، در میدان‏های سختی که داشتند، مایه‌ی دلگرمی شوهر و پدرش بود. این بزرگوار، در سال پنجم بعثت متولد شده است. یعنی در اوج و شدت دعوت پیغمبر؛ عین شدت و سختی و فشار. این‌که شنیده‌اید در ولادت آن بزرگوار، زن‏ها نیامدند، خیلی معنی دارد! یعنی پیغمبر در حال مبارزه بود؛ آن‌چنان مبارزه‌ای که مردم مکه او را بایکوت کرده بودند. به کل، رابطه‌هاشان را بریده بودند، برای این‌که او را زیر فشار قرار دهند. و آن زن فداکار - خدیجه(س) کبری سلام‌الله‌علیها - استقامت کرد و به پیغمبر دلگرمی داد. بعد هم این دختر رسید. این دختر، در حالی که بزرگ می‌شد و به پنج، شش سالگی می‌رسید، ماجرای شعب‌ابی‌طالب پیش آمد. در آن گرسنگی‌ها، سختی‌ها، فشارها، غربت‏ها؛ در آن روزهای داغ از آفتاب و شب‌های سرد از هوای آن منطقه. در حالی که بچه‌ها با شکم‏های گرسنه و لب‌های تشنه، جلو چشمشان پرپر می‌زدند. سه سال پیغمبر، در بیابان‌های اطراف مکه این‌طور زندگی می‌کرد و این دختر، در این دوران سخت، فرشته‌ نجات پیغمبر بود. در همین دوران بود که خدیجه(س) از دنیا رفت. در همین دوران بود که ابوطالب از دنیا رفت و پیغمبر، تک و تنها ماند. در این حال، این دختر بود که نوازشش می‌کرد، از او پذیرایی می‌کرد، دلداری‌اش می‌داد و غبارغم و کدورت را از چهره‌ او می‌زدود (رهبر معظم انقلاب، 24/9/1371) و در نهایت درباره نقش حضرت زهرا در این دوران می‏فرماید: «در چنین وضعیت سرشار از سختی و محنت و فشار و ناراحتىِ ناشی از دعوت در راه خدا و صبر در راه او - اتفاقاً در همین ایام جناب ابی‌طالب هم از دنیا می‏رود؛ جناب خدیجه کبری هم در مدّت کوتاهی به رضوان الهی و لقاءاللَّه می‌پیوندد و پیامبر، تنهای تنهاست - فاطمه زهرا، این دختر چند ساله - حالا بنا به اختلاف روایات، پنج ساله، شش ساله، هفت ساله، ده ساله - تنها کسی است که پیامبرِ با این عظمت به او تکیه می‏کند. او مثل مادر از پدر بزرگوار خود پذیرایی می‏کند» (رهبر معظم انقلاب، 26/6/1376).
۶- ارائه الگوهای انسانی ‏تراز اسلام و انقلاب اسلامی
یکی دیگر از تاثیرات حضرت خدیجه(س) در فرایند تکاملی انقلاب نبوی، که تاثیر آن منحصر به همان زمان نیست و تمام تاریخ اسلام – مادامی که نامی از اسلام باقی باشد- را شامل می‏شود، ارائه الگوهای انسانی تراز اسلام است. با توجه به اینکه مهم‌ترین اقدام و فعالیت در مرحله آغاز انقلاب نبوی «عملیات فردسازی» است، حضرت خدیجه(س) اولاً با تربیت دو انسان والا (حضرت زهرا و حضرت علی) به تمامی بشریت (چه زن و چه مرد) الگوی یک انسان تراز اسلام حقیقی و ناب را ارائه کرده است. علاوه اینکه شخصیت خود آن حضرت نیز بایستی به عنوان یک بانوی نمونه و الگو که مورد تایید نبی مکرم اسلام و دیگر ائمه معصوم(ع) مدّ نظر قرار گیرد. اگر زنان مسلمان و بخصوص زنان مسلمان ایران اسلامی شخصیت حضرت خدیجه(س) را به عنوان الگوی خویش انتخاب نمایند و بر آن حضرت اقتداء نمایند، به یقین جامعه و نظام اسلامی در پیشبرد اهداف عالی اسلامی و انسانی خویش به موفقیت‏های چشم‏گیری دست خواهد یافت، چنانکه حضور این بانوی مکرمه در فرآیند انقلاب نبوی بیانگر تاثیر شگرف و بنیادین ایشان در موفقیت پیامبر اکرم(ص) در وصول به اهداف اصلی خویش بوده است، چنانکه پیشتر به مواردی از این تاثیرات ‌اشارتی رفت. امروز و با توجه به هجوم دشمنان اسلام از روزنه مسئله زن، اگر زنان مسلمان حضرت خدیجه(س) و حضرت زهرا(س) را به عنوان الگوی خویش مورد اقتداء قرار دهند، یقیناً طرح استعمار در به چالش کشیدن اسلام و نظام اسلامی از مسیر توطئه در مسئله زن، به جایی نخواهد رسید. به تعبیر رهبر معظم انقلاب: «[مادامی که] آفتاب درخشان خدیجه کبری(س) و فاطمه‌ زهرا(س) و زینب کبری(س) می‌درخشد، طرح‌های کهنه و نو «ضد زن» به نتیجه نخواهد رسید» و نتیجه اقتدا به این آفتاب‏های درخشان این بوده که «هزاران زن کربلایی ما نه‌تنها خطوط سیاه ستم‌های ظاهری را در هم شکسته‌اند، بلکه ستم‌های مدرن به زن را نیز رسوا و بی‌آبرو کرده و نشان داده‌اند که حق کرامت الهی زن، بالاترین حقوق زن است که در جهان به اصطلاح مدرن، هرگز شناخته نشده و امروز وقت شناخته‌شدن آن است». اگر زن مسلمان ایرانی به حضرت خدیجه(س) و اولاد گرانقدر آن بانوی مکرمه اقتدا نماید خواهد توانست «نماد بزرگ زن ایرانی مسلمان را به دنیا که سخت محتاج شناختن آن است، بنمایاند (ن.ک. همو، 16/12/1391).