kayhan.ir

کد خبر: ۱۳۰۸۲۹
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۹:۰۷

شکست تکفیری‌ها و بازگشت فلسطین به مسئله نخست جهان اسلام





  دهم فروردین ماه سال جاری بود که نخستین راهپیمایی «بازگشت» در نوار غزه برپا شد. فلسطینی‌ها با بر پایی این راهپیمایی ، به رژیم صهیونیستی و حامیانش یادآور شدند که بازگشت همه شش میلیون آواره فلسطینی به سرزمین مادری خود، آرمانی است که هرگز فراموش نخواهد شد. این راهپیمایی تاکنون چهار جمعه پیاپی برگزار شده و همانطور که انتظار می‌رفت با سرکوب وحشیانه سربازان رژیم ‌اشغالگر قدس روبه‌رو شد که تاکنون 42 شهید و بیش از 3000 زخمی برجای گذاشته است.
راهپیمایی بازگشت، آخرین نمونه از تلاش‌های فلسطینیان در سال‌های اخیر برای احقاق حقوق از دست‌رفته‌شان است که صد البته در فضای جدید منطقه پیامد‌های خاص خود را نیز در پی خواهد داشت. اینکه چرا و چگونه این موج بیداری در میان ملت فلسطین پدیدار شده نیازمند واکاوی بیشتر است و در اینجا تلاش می‌کنیم به بررسی علل و عوامل آن بپردازیم.

شکست فتنه تکفیری
یکی از اهداف اصلی شکل‌گیری، گسترش و قدرت‌یابی جریان‌های تروریستی سلفی- تکفیری در غرب آسیا ، درگیر کردن جهان اسلام در یک جنگ داخلی گسترده و در پی آن به دست فراموشی سپردن مسئله اول مسلمین جهان یعنی فلسطین بوده است، که البته غربی‌ها از خلأ قدرت پیش آمده پس از قیام‌های عربی سال 2011، یرای اجرای این توطئه نهایت بهره را برده‌اند.
ناگفته پیداست که وقتی کشورهای اسلامی و عربی در باتلاق بحران ناامنی، تروریسم و جنگ داخلی فرو روند حتی اگر بخواهند هم نمی‌توانند پشتوانه خوبی برای فلسطین باشند به ویژه آنکه نوک پیکان این ناامن‌سازی به سوی کشور‌های محور مقاومت یعنی عراق و سوریه نشانه رفته بود.
به هر روی با گذشت چندین سال و تحمل خسارت‌های جانی و مالی بسیار، مجاهدت رزمندگان جبهه مقاومت به بار نشسته و بخش بزرگی از توان گروه‌های تکفیری مانند داعش از دست رفته و سرزمین‌های در ‌اشغال آنان آزاد شده است.
 به هر حال با فرونشستن گرد و غبار فتنه، بار دیگر فرصت پرداختن به مسئله فلسطین و برجسته شدن آن فراهم شده و محور غربی- عربی هوادار سازش نتوانستند به اهداف خود برسند، فلسطین را به حاشیه برده و بر سر آن معامله کنند.
گستاخی‌های آمریکا
روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا که ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی با لابی‌های صهیونیستی این کشور دارد، موج جدیدی از اقدامات علیه منافع ملت فلسطین را در پی داشت که مهم‌ترین آن را باید دستور رئیس‌ جمهور آمریکا مبنی بر انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت المقدس به شمار آورد. اعلام این تصمیم سبب واکنش گسترده جهان اسلام، سازمان ملل و حتی کشورهای اروپایی شد.
همزمان با افزایش فشار‌ها بر فلسطین، شهرک سازی‌های بی‌پروای رژیم ‌اشغالگر قدس نیز به رغم همه انتقاد‌ها و در تقابل آشکار با قطعنامه‌های سازمان ملل و اصول اساسی حقوق بین‌الملل، ادامه یافته و به روشنی می‌بینیم که هیچ عزمی در جهان برای بازداشتن تل‌آویو از پیگیری رفتار‌های ضد بشری و جنایتکارانه‌اش وجود ندارد.
در چنین شرایطی، ملت فلسطین به این نتیجه رسیده که جز با اراده خود و یاری گرفتن از کشورهای مسلمانی که همچنان به آرمان آزادی فلسطین پایبند مانده اند، نمی‌توانند به پیروزی دست یافته و آزادی قدس شریف را محقق کنند. مبارزه با‌اشغالگران در سال‌های اخیر امتحان خود را پس داده و چندین جنگ نوار غزه با رژیم صهیونیستی ثابت کرده که این رژیم تنها زبان مقاومت و پافشاری بر آرمان‌ها را می‌فهمد.
ناکامی دراز مدت سازش
از سال 1993 که پیمان اسلو میان سازمان آزادی بخش فلسطین و رژیم صهیونیستی به امضا رسیده و به شکل گیری تشکیلات خودگردان فلسطین منجر شده است، تا به امروز انواع و اقسام طرح‌های سازش و دور‌های فراوان گفت‌و‌گوهای سیاسی و دیپلماتیک پیرامون مسئله فلسطین جریان داشته است. به جرئت می‌توان گفت که دستاورد این گفت‌وگو‌ها تا امروز صفر بوده و جناح محافظه‌کار فلسطینی از راه پیگیری سازش، به هیچ یک از حقوق از دست رفته ملت فلسطین، از جمله پایان شهرک سازی و بازگشت آوارگان دست نیافت.
به نظر می‌رسد که اگر گفت‌و‌گو و سازش راهگشا بود پس از 25 سال باید آثار مثبت آن هویدا می‌شد. در حالی که هر گام عقب‌نشینی فلسطینی‌ها چندین گام پیشروی طرف مقابل را در پی داشته است. بنابراین در چنین اوضاعی طبیعی خواهد بود که ملت فلسطین مبارزه به هر شیوه‌ای که متناسب باشد را در دستور کار خود قرار دهد.
اکنون شاهد هستیم که قیام و بیداری ملت فلسطین هر روز ابعاد گسترده‌تری پیدا می‌کند و بیرون آمدن پیروزمندانه محور مقاومت از درون فتنه سهمگین تکفیری ، جان تازه‌ای به مسئله فلسطین بخشیده و برای چندمین بار اثبات کرده است که ایستادگی در برابر ستم و حق‌کشی، تنها و بهترین راه‌حل است.
همچنین، با شکست تکفیری‌ها و حامیان آنها در منطقه، موازنه قوا در منطقه غرب آسیا به سود کشورهای محور مقاومت تغییر کرده و صفحه سرنوشت‌سازی در تاریخ منطقه ما در حال ورق خوردن است.
جنایات صهیونیست‌ها
همانطور که گفته شد، هدف محوری غرب از راه‌اندازی بلوای داعش در منطقه، منحرف کردن افکارعمومی از مسئله فلسطین بوده است.
اگر از این منظر به تحولات این روزهای نوارغزه بنگریم، متوجه می‌شویم که راهپیمایی‌های بزرگ بازگشت که هر جمعه در شمال نوار غزه برگزار می‌شود، چه نقش مهمی در بازگرداندن مسئله فلسطین به محور تحولات منطقه دارد. به همین خاطر است که رژیم صهیونیستی از این واقعه بسیار هراسان بوده و دست به جنایت گسترده می‌زند.
چهارمین جمعه تظاهرات بازگشت هم به صحنه خشونت بی‌حد و مرز صهیونیست‌ها مبدل گشت و علاوه‌ بر 600 زخمی، چهار فلسطینی دیگر قربانی جنایات ‌اشغالگران شدند.
از زمان آغاز این سلسله تظاهرات بازگشت (10فروردین) که در نوار غزه و در امتداد مرزهای ساختگی صهیونیست‌ها برگزار می‌شود، بیش از 40 فلسطینی در حملات هوایی و گلوله باران ‌اشغالگران صهیونیست، به شهادت رسیده‌اند.
42 سال پیش صهیونیست‌ها بیش از20 هزار کیلومتر مربع از اراضی منطقه الجلیل را مصادره و این منطقه را برای سکونت یهودیان مهاجر و ایجاد شهرک‌های صهیونیست‌نشین مهیا کنند.
بنا بر اعلام گروه‌های فلسطینی، امسال به‌خاطر اعلان پایتختی قدس برای صهیونیست‌ها که از سوی رئیس‌جمهوری آمریکا صورت گرفت، تظاهرات روزسرزمین تا «روز نکبت» و سالگرد تاسیس رژیم ‌اشغالگر قدس (25 اردیبهشت) ادامه خواهد یافت.
صهیونیست‌ها اما با شدت عمل در برابر تظاهرکنندگان، بسیاری از آنان را به خاک و خون کشیده و نکته قابل تامل اینکه در برابر اقداماتی چون کشتار خبرنگاران، زنان و کودکان، نظامیان صهیونیست مورد تشویق سیاستمداران و مقامات تل‌آویو قرار گرفته‌اند.
در پاسخ به جنایتگری صهیونیست‌ها، سخنگوی تشکیلات خودگردان از توسل به شورای امنیت برای رسیدگی به تحولات اراضی ‌اشغالی خبر داد.
از دید بسیاری از ناظران، چشم پوشی بسیاری از دولت‌های اسلامی به ویژه کشورهای عربی منطقه از این تحولات سبب شده تا صهیونیست‌ها گستاخ‌تر از قبل، انگشت به ماشه برده و فلسطینی‌ها را هدف گلوله‌های خود قرار دهند.
فراتر از این بی‌توجهی، شتاب برداشتن برخی دولت‌های منطقه و در راس آنها عربستان سعودی به سمت سازش و عادی سازی روابط با تل‌آویو، صهیونیست‌ها را در ارتکاب جنایت، افسارگسیخته کرده است.
نکته قابل تامل اینکه رویکرد سران تشکیلات خودگردان فلسطین نیز به این اوضاع دامن زده است. سپاس‌داری اخیر «محمود عباس» رئیس‌ تشکیلات خودگردان از پادشاه سعودی به خاطر حمایت از فلسطینیان که چند روز پس از مصاحبه جنجالی «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی در شناسایی و تأیید رژیم صهیونیستی صورت گرفت، تصویری از سازشکاری و فاصله گرفتن برخی از مقامات و گروه‌ها از آرمان فلسطین را در ازای دریافت دلارهای نفتی آشکار می‌کند.
همچنین ، بر افتادن نقاب ازچهره سران واشنگتن، پایان یافتن بازی میانجیگری آمریکا بین اعراب و اسرائیل و حمایت صریح «دونالد ترامپ» از تل‌آویو با نمود آشکارِ امضای فرمان انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت المقدس نیز در کنار سیاست‌های ریاض، وضعیتی خاص را برای فلسطینی‌ها پدید آورده است.
در این میان، دولت‌های اروپایی نیز مثل همیشه، در برابر جنایاتی که در اراضی ‌اشغالی به وقوع می‌پیوندد سکوت پیشه کرده‌اند.
اما همین قدر که قضیه فلسطین بار دیگر به همت رزمندگان مقاومت و با ایستادگی وتظاهرات دوره‌ای ملت فلسطین، تبدیل به مسئله اول منطقه وجهان اسلام شده است، تیر اندازی صهیونیست‌ها و خیانت رژیم آل‌سعود دیگر نمی‌توانند جلوی سیل خروشان قیام همگانی و گسترده امت اسلامی علیه رژیم صهیونیستی و حامیان این رژیم را بگیرد. به همین خاطر، باید منتظر تحولات امیدوار‌کننده‌ای در منطقه غرب آسیا باشیم.                          
  منبع:خبرگزاری جمهوری اسلامی