حفاظت از یوزپلنگ پوشش جاسوسی موشکی
مجتبی باجلان
پیشرفتهای ایران در زمینههای علمی، فن آوری، تکنولوژی، پزشکی، هستهای و حتی دانشگاهی طی سالهای اخیر آنچنان خار چشم دشمنان شده که آنان مدتهاست رادار جاسوسیهای خود را بر روی نقشه ایران تنظیم کردهاند و به هر دری میزنند تا از ایران اطلاعات به دست بیاورند ، به موازات چنین تلاشهایی از سوی کشورهای عمدتا غربی بحث نفوذ و پروسه جاسوسی نیز همواره در کشور ما داغ بوده است. اما متاسفانه در سالهای اخیر نفوذ جاسوسها در مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز به حدی افزایش یافته که در محافل سیاسی و رسانهای به دولت یازدهم و دوازدهم لقب بهشت جاسوسی و شبکهسازی را دادهاند.
جیسون رضائیان، نزار زاکا، دری اصفهانی، سیامک نمازی، باقر نمازی، نازنین زاغری و هما هودفر تنها نمونههایی از جولان جاسوسها در بدنه مدیریتی کشور آن هم با پوشش علمی و فعالیت مدنی است که هر روز با یک رنگ و لعاب سر از بدنه دولت در میآورند و تاسف آورتر اینکه دولتیها هیچ برنامه و اقدام پیشگیرانهای در این زمینه ندارند.
در این میان اما حیرت انگیزترین و در عین حال پیچیدهترین پروژه نفوذ و جاسوسی در بدنه مدیریتی کشور را را در روزهای پایانی سال 96 شاهد بودیم. کاووس سید امامی از فعالان حوزه محیطزیست به جرم جاسوسی برای سرویس اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی توسط یکی از نهادهای امنیتی کشور بازداشت شد و چند روز بعد هم خود کشی کرد.
شواهدی که آوردهاند نشان میدهد کاووس سید امامی در یک پروژه پیچیده نفوذ شبکهای قصد داشته است در قالب رصد حیات وحش و اکوسیستم ایران و فعالیتهایی مثل «حمایت از یوز ایرانی» و «مبارزه با کمآبی» و... گرای سایتهای موشکی و هستهای کشور را به دشمن بدهند و در بحث «تروریسم آب» نیز برنامه ویژهای داشتهاند.
به گفته حسن بیگی دبیر کمیسیون امنیت ملی مجلس سید امامی دو تابعیتی بوده و در کنار یک تیم بزرگ دیگر که در قالب NGOها فعالیت میکردند، پروژههای جاسوسی و زیست محیطی شامل موضوعات زیست محیطی، نفوذ در جامعه علمی ایران و جمعآوری اطلاعات از اماکن حساس و حیاتی کشور از جمله پایگاههای موشکی کشور و... را پیگیری میکردند.
سید امامی و تیمش از سالهای گذشته به بهانه حفاظت از محیطزیست به استانهای مختلف کویری سفر کرده و در برخی از مناطق استراتژیک کشور تعدادی دوربین در ظاهر برای رصد امور زیست محیطی نصب کرده بودند که در واقع پوششی برای رصد فعالیتهای موشکی کشور بوده است.
نکته عجیبتر آنکه این افراد از سوی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری به استانها معرفی میشدند و دوربینهای زیادی از سوی این گروه در مناطق مختلف کشور برای رصد فعالیتهای زیست محیطی در کشور نصب شده اما اساساً فعالیتهای زیست محیطی را به منظور پیگیری خواستههای سرویسهای جاسوسی و انتقال اطلاعات به آنها دنبال میکردهاند. اطلاعاتی که گویا جابهجا شدنش آنقدر پر اهمیت بوده که سید امامی حتی قدرت ریسک برای زنده ماندن و محاکمه شدن هم برای خود متصور نبوده و ترجیح داده در دستشویی زندان خودکشی کند.
در واقع فعالیت یک گروه جاسوسی تحت پوشش محیطزیست یک تیر و دو نشان سازمانهای جاسوسی غرب در ایران بود که با اشرافیت سربازان گمنام امام زمان تا حدود زیادی خنثی شد چرا که نه توانستند اخبار مربوط به پیشرفتهای هستهای را آنطور که هست به دست بیاورند و نه توانستند نقشههای زیست محیطی خود را از طریق نفوذیهای خود در ایران عملی کنند.
در این میان اما رفتار «جریان خاص» در مواجه با این موضوع تامل برانگیز مینمود. روزنامههای اصلاحطلب و برخی از نمایندگان لیست امید در اقدامی تامل برانگیز با دستپاچگی ضمن حمله به دستگاه قضا و نیروهای امنیتی به تردید افکنی و تبرئه جاسوس موشکی پرداختند.
تردید افکنی جریان مدعی اصلاحات درباره این پروژه جاسوسی و همچنین ماجرای خودکشی سرشبکه این پرونده در حالی بود که کامران سید امامی، برادر کاووس سید امامی با بیان اینکه خودکشی از طریق حلق آویز کردن کاملاً مشهود است، از رسانهها خواست با خبرسازی و دامن زدن به شایعات موجب آزرده شدن خانواده مرحوم نشوند.
برغم توضیحات مبسوط دادستان تهران و تأیید خودکشی کاووس سید امامی از سوی نزدیکان وی و تشریح فیلم خودکشی این متهم از سوی نمایندگان مجلس، همچنان چهرههای سیاسی و رسانههای زنجیرهای این جریان خاص همچنان به تردیدافکنی و مظلومنمایی و کم اهمیت نشان دادن موضوع جاسوسی ادامه دادند.
موضوع مکشوفه در فضاسازیها و فرافکنیها یاین جریان نیز غالبا از آن جهت بوده است که برخی از همین افراد از همکاران، مرتبطین و وابستگان به فرد دستگیرشده بوده و یا به دلیل ارتکاب برخی از جرائم و اقدامات مشابه فرد دستگیرشده نگران هستند که دستگاه قضایی بخواهد به جرائم ایشان نیز ورود پیدا کند.
از این رو شاید با مشخص شدن ابعاد مختلف پرونده جاسوسی «کاووس سیدامامی» و اثبات خودکشی وی در زندان، مسئلهای که باید مورد تدقیق قرار بگیرد؛ اظهارات برخی چهرههای سیاسی این جریان است که طی روزهای قبل از روشن شدن همه زوایای پرونده به تردید افکنی و مظلومنمایی جاسوس این پرونده پرداختند.
نکته اخر و البته نگرانکننده این است که چرا وقتی این جاسوسها دستگیر میشوند، مقامات ارشد دولت واکنش مناسبی نشان نمیدهند ؟ به عبارتی سکوت، توجیه و توهین خلاصه واکنش برخی دولتمردان در قبال دستگیری جاسوسها در مراکز تصمیمگیر و تصمیمساز دولتی بوده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی اسفند ماه سال 94 در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان درخصوص نفوذ فرمودند: «من از روی اطلاع دارم عرض میکنم که برنامه نفوذ در کشور یک برنامه جدی استکبار است، برنامه جدی آمریکاییها است؛ دارند دنبال میکنند که نفوذ کنند. این نفوذ برای دو منظور دیگر است. یکی از آماجهای این نفوذ مسئولاناند؛ هدف این است که محاسبات مسئولان را عوض کنند و تغییر بدهند؛ یعنی مسئول جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که با ملاحظه هزینه و فایده احساس کند که باید این اقدام را بکند، این اقدام را نکند؛ نفوذ برای این است به این نتیجه برسد که فلان رابطه را قطع کند، فلان رابطه را ایجاد کند؛ نفوذ برای این است که این محاسبات در ذهن مسئولین عوض بشود. آن وقت، وقتی نتیجه این بشود که فکر مسئولین و اراده مسئولین در مشت دشمن قرار بگیرد، دیگر لازم نیست دشمن بیاید دخالت مستقیم بکند؛ نه، مسئول کشور همان تصمیمی را میگیرد که او میخواهد».
پیشرفتهای ایران در زمینههای علمی، فن آوری، تکنولوژی، پزشکی، هستهای و حتی دانشگاهی طی سالهای اخیر آنچنان خار چشم دشمنان شده که آنان مدتهاست رادار جاسوسیهای خود را بر روی نقشه ایران تنظیم کردهاند و به هر دری میزنند تا از ایران اطلاعات به دست بیاورند ، به موازات چنین تلاشهایی از سوی کشورهای عمدتا غربی بحث نفوذ و پروسه جاسوسی نیز همواره در کشور ما داغ بوده است. اما متاسفانه در سالهای اخیر نفوذ جاسوسها در مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز به حدی افزایش یافته که در محافل سیاسی و رسانهای به دولت یازدهم و دوازدهم لقب بهشت جاسوسی و شبکهسازی را دادهاند.
جیسون رضائیان، نزار زاکا، دری اصفهانی، سیامک نمازی، باقر نمازی، نازنین زاغری و هما هودفر تنها نمونههایی از جولان جاسوسها در بدنه مدیریتی کشور آن هم با پوشش علمی و فعالیت مدنی است که هر روز با یک رنگ و لعاب سر از بدنه دولت در میآورند و تاسف آورتر اینکه دولتیها هیچ برنامه و اقدام پیشگیرانهای در این زمینه ندارند.
در این میان اما حیرت انگیزترین و در عین حال پیچیدهترین پروژه نفوذ و جاسوسی در بدنه مدیریتی کشور را را در روزهای پایانی سال 96 شاهد بودیم. کاووس سید امامی از فعالان حوزه محیطزیست به جرم جاسوسی برای سرویس اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی توسط یکی از نهادهای امنیتی کشور بازداشت شد و چند روز بعد هم خود کشی کرد.
شواهدی که آوردهاند نشان میدهد کاووس سید امامی در یک پروژه پیچیده نفوذ شبکهای قصد داشته است در قالب رصد حیات وحش و اکوسیستم ایران و فعالیتهایی مثل «حمایت از یوز ایرانی» و «مبارزه با کمآبی» و... گرای سایتهای موشکی و هستهای کشور را به دشمن بدهند و در بحث «تروریسم آب» نیز برنامه ویژهای داشتهاند.
به گفته حسن بیگی دبیر کمیسیون امنیت ملی مجلس سید امامی دو تابعیتی بوده و در کنار یک تیم بزرگ دیگر که در قالب NGOها فعالیت میکردند، پروژههای جاسوسی و زیست محیطی شامل موضوعات زیست محیطی، نفوذ در جامعه علمی ایران و جمعآوری اطلاعات از اماکن حساس و حیاتی کشور از جمله پایگاههای موشکی کشور و... را پیگیری میکردند.
سید امامی و تیمش از سالهای گذشته به بهانه حفاظت از محیطزیست به استانهای مختلف کویری سفر کرده و در برخی از مناطق استراتژیک کشور تعدادی دوربین در ظاهر برای رصد امور زیست محیطی نصب کرده بودند که در واقع پوششی برای رصد فعالیتهای موشکی کشور بوده است.
نکته عجیبتر آنکه این افراد از سوی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری به استانها معرفی میشدند و دوربینهای زیادی از سوی این گروه در مناطق مختلف کشور برای رصد فعالیتهای زیست محیطی در کشور نصب شده اما اساساً فعالیتهای زیست محیطی را به منظور پیگیری خواستههای سرویسهای جاسوسی و انتقال اطلاعات به آنها دنبال میکردهاند. اطلاعاتی که گویا جابهجا شدنش آنقدر پر اهمیت بوده که سید امامی حتی قدرت ریسک برای زنده ماندن و محاکمه شدن هم برای خود متصور نبوده و ترجیح داده در دستشویی زندان خودکشی کند.
در واقع فعالیت یک گروه جاسوسی تحت پوشش محیطزیست یک تیر و دو نشان سازمانهای جاسوسی غرب در ایران بود که با اشرافیت سربازان گمنام امام زمان تا حدود زیادی خنثی شد چرا که نه توانستند اخبار مربوط به پیشرفتهای هستهای را آنطور که هست به دست بیاورند و نه توانستند نقشههای زیست محیطی خود را از طریق نفوذیهای خود در ایران عملی کنند.
در این میان اما رفتار «جریان خاص» در مواجه با این موضوع تامل برانگیز مینمود. روزنامههای اصلاحطلب و برخی از نمایندگان لیست امید در اقدامی تامل برانگیز با دستپاچگی ضمن حمله به دستگاه قضا و نیروهای امنیتی به تردید افکنی و تبرئه جاسوس موشکی پرداختند.
تردید افکنی جریان مدعی اصلاحات درباره این پروژه جاسوسی و همچنین ماجرای خودکشی سرشبکه این پرونده در حالی بود که کامران سید امامی، برادر کاووس سید امامی با بیان اینکه خودکشی از طریق حلق آویز کردن کاملاً مشهود است، از رسانهها خواست با خبرسازی و دامن زدن به شایعات موجب آزرده شدن خانواده مرحوم نشوند.
برغم توضیحات مبسوط دادستان تهران و تأیید خودکشی کاووس سید امامی از سوی نزدیکان وی و تشریح فیلم خودکشی این متهم از سوی نمایندگان مجلس، همچنان چهرههای سیاسی و رسانههای زنجیرهای این جریان خاص همچنان به تردیدافکنی و مظلومنمایی و کم اهمیت نشان دادن موضوع جاسوسی ادامه دادند.
موضوع مکشوفه در فضاسازیها و فرافکنیها یاین جریان نیز غالبا از آن جهت بوده است که برخی از همین افراد از همکاران، مرتبطین و وابستگان به فرد دستگیرشده بوده و یا به دلیل ارتکاب برخی از جرائم و اقدامات مشابه فرد دستگیرشده نگران هستند که دستگاه قضایی بخواهد به جرائم ایشان نیز ورود پیدا کند.
از این رو شاید با مشخص شدن ابعاد مختلف پرونده جاسوسی «کاووس سیدامامی» و اثبات خودکشی وی در زندان، مسئلهای که باید مورد تدقیق قرار بگیرد؛ اظهارات برخی چهرههای سیاسی این جریان است که طی روزهای قبل از روشن شدن همه زوایای پرونده به تردید افکنی و مظلومنمایی جاسوس این پرونده پرداختند.
نکته اخر و البته نگرانکننده این است که چرا وقتی این جاسوسها دستگیر میشوند، مقامات ارشد دولت واکنش مناسبی نشان نمیدهند ؟ به عبارتی سکوت، توجیه و توهین خلاصه واکنش برخی دولتمردان در قبال دستگیری جاسوسها در مراکز تصمیمگیر و تصمیمساز دولتی بوده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی اسفند ماه سال 94 در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان درخصوص نفوذ فرمودند: «من از روی اطلاع دارم عرض میکنم که برنامه نفوذ در کشور یک برنامه جدی استکبار است، برنامه جدی آمریکاییها است؛ دارند دنبال میکنند که نفوذ کنند. این نفوذ برای دو منظور دیگر است. یکی از آماجهای این نفوذ مسئولاناند؛ هدف این است که محاسبات مسئولان را عوض کنند و تغییر بدهند؛ یعنی مسئول جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که با ملاحظه هزینه و فایده احساس کند که باید این اقدام را بکند، این اقدام را نکند؛ نفوذ برای این است به این نتیجه برسد که فلان رابطه را قطع کند، فلان رابطه را ایجاد کند؛ نفوذ برای این است که این محاسبات در ذهن مسئولین عوض بشود. آن وقت، وقتی نتیجه این بشود که فکر مسئولین و اراده مسئولین در مشت دشمن قرار بگیرد، دیگر لازم نیست دشمن بیاید دخالت مستقیم بکند؛ نه، مسئول کشور همان تصمیمی را میگیرد که او میخواهد».