kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۶۷۱۸
تاریخ انتشار : ۰۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۸
یادداشت دانشجویی

«ایثار»، «وظیفه» یا «خیانت»؟!





 محمد زندی
فعال دانشجویی

شهید مظلوم بهشتی، تعبیری حکیمانه دارد که زینت‌بخش مَدخل بسیاری از ادارات دولتی و مراکز آموزشی است: «زود آمدن و دیر رفتن «ایثار» است؛ به موقع آمدن و به موقع رفتن «وظیفه» است؛ دیر آمدن و زود رفتن «خیانت» است.»
«ایثار»، «وظیفه» و «خیانت» سه واژه‌ای هستند که گویی در ایران امروز، فهم لغوی خویش را به یکدیگر عاریه داده و معنایی قلب و عکس یافته‌اند!
«فلانی بدون تشریفات و محافظ در فرودگاه!»؛ «حضور بهمانی در صفوف انتهایی نماز جمعه!»؛ «عزیمت بسیاری با اتوبوس و مترو به محل کار!» و...؛ تنها تعدادی از تیترهای رسانه‌های کشور است و چنان با علامات تعجب پی‌درپی و وجد و شعف بی‌حد و اندازه مخابره می‌گردد که هرکس نداند گمان می‌برد که مسئولان مدنظر، در زمره «ایثارگران» دسته‌بندی می‌شوند!
حال سؤال اینجاست که آیا به واقع، «نداشتن محافظ» یا «مترو سواری» یا «استقرار در آخر صف» که کار روزمره مردم عادی است، برای مسئولان نیز «وظیفه» است یا «ایثار» تلقی می‌شود؟!
جای تأسف است که اصولاً چنین سؤالی – که پاسخش از پیش معلوم است! - مطرح شود اما مایه شرمساری مضاعف است که گفته شود مسئولان کار را به کجا رسانده‌اند که اگر یکی از ایشان، همچون مردم عادی رفتار کند، خبرش از جمله پربازدیدترین اخبار فضای مجازی خواهد شد!
این یعنی سطح توقعات ولی‌نعمتان انقلاب به حدی تنزل یافته که همین اندازه که مدیری دست از پا خطا نکرده، مرتکب «خیانت» نشود و به «وظایف» بدیهی خویش عمل کند، مستحق ستایش و اعطای نشان «ایثارگری» است!
ما را چه شده است که از موتور گازی شهید رجایی و دوچرخه قدیمی شهید لاجوردی رسیدیم به تور مپناگردی تویوتا لندکروز VR و پورشه Cayenne وزیر باشعور؟!  به چه وضعی دچار شدیم که از منازل کوچک استیجاری در مناطق بعضاً دو رقمی پایتخت رسیدیم به باغ‌ویلاهای چند ده هزار متری مسئولان در مناطق یک الی سه تهران به انضمام لواسانات؟!
در چنین اوضاع و احوالی، اگر مسئولی خودروی تولید داخل داشته باشد، گویی شق‌القمر کرده یا اگر احیاناً ساکن مرکز شهر باشد، یحتمل اعجازی رخ داده است!
حال به مجرد اینکه کسی بگوید همین به اصطلاح ساده‌زیستیِ انگشت‌شمار مسئولان نیز جزو «وظایف» ذاتی ایشان است و منّتی بر مردم ندارند، یافت می‌شوند سینه‌چاکانی که سؤال را با سؤال پاسخ داده و به قیاس سطح رفاه «خائنین» با «موظفین» می‌پردازند، غافل از اینکه ساحت مسئولیت در جمهوری اسلامی باید نزدیک به سقف «ایثار» باشد و نه صرفاً عمل به کف «وظیفه»!
وقت آن رسیده که باز از شهید بهشتی استمداد بطلبیم که گفت: «کسی که در نظام جمهوری اسلامی مسئولیتی را می‌پذیرد یا عاشق است یا دیوانه!»
بنابراین مدیر و مسئول در نظام اسلامی، یا باید دل از تعلقات دنیوی کَنده و عاشق خدمت به خلق‌الله باشد یا اگر فردی دنیاطلب است، باید بداند که این مسئولیتی است با حداکثر زحمت و حداقل اُجرت، لذا اگر بدان تن در دهد، نامی جز «دیوانه» بر او نمی‌توان نهاد! حال اگر فردی یافت شود که مسئولیتی بپذیرد و در حین عهده‌داری آن، به یکی از «ذخایر [ارزی] نظام»! تبدیل شود، آیا این شخص «عاشق» است یا «دیوانه»؟! ناگفته پیداست که اتفاقاً چنین فردی نه عاشق است و نه دیوانه، بلکه از چنان عقل معاشی بهره‌مند است که دست تمام اعضای «مجمع عقلا»! را نیز از پشت بسته است!
در چنین شرایطی می‌توان به آن نماینده مجلس حق داد که حق‌الزحمه خواب در دانشگاه را به آب باریکه بیداری در صحن علنی ترجیح دهد، یا به آن دسته از مدیران نجومی‌بگیر را نیز محق دانست که دست به قلم ببرند و با تنظیم شکوائیه و ارسال آن به دیوان عدالت، خواهان بازپس‌گیری پول‌هایشان باشند؛ چراکه اگر ساکت بنشینند و دست روی دست بگذارند، انگ «دیوانگی» به ایشان خواهد چسبید!
تعابیر فوق شاید در نگاه نخست خنده‌دار به نظر برسند اما حقیقتاً جایز است که در سوگ این فجایع‌گریست. فاجعه زمانی عمیق‌تر می‌شود که رخدادهای مذکور را با میزانی به نام «امیرالمومنین(ع)» بسنجیم هنگامی که برادر مستحقش عقیل را تنها به خاطر تقاضای چند درهم سهم بیشتر از بیت‌المال طرد نمود و یا زمانی که مراجعینی شخصی از نزدیکانش داشت، شمع بیت‌المال را خاموش می‌کرد و شمع خودش را روشن می‌نمود!
اگرچه میان وضع موجود تا وضع مطلوب، تفاوت از زمین تا آسمان است، اما دست نیافتنی هم نیست چه بسا اگر - به فرض محال - دست نیافتنی هم باشد، لااقل می‌توان شمه‌ای کوچک از دولت علوی را به منصه گذاشت.
حرف آخر اینکه بر اساس آمار موجود، اگر تعداد شهدای جنگ تحمیلی را بر حدود 3000 پست مدیریتی مهم در کشور، تقسیم کنیم عددی قریب به 72 حاصل می‌شود و این بدان معنی است که برای هر یک از این سه هزار سِمت، به تعداد شهیدان کربلا، جوانانی از این آب و خاک جان خود را «ایثار» کرده‌اند؛ لذا با تأسی از آیه شریفه «هَلْ جَزَاءُ الإِحْسَانِ إِلا الإِحْسَانُ| الرحمن-55» جزای «ایثار» نه با عمل به «وظیفه» بلکه تنها با «ایثار» متقابل مسئولان جبران خواهد شد؛ حال اگر عده‌ای یافت شوند که بخواهند با اعمال و رفتار نابهنجار، به خون شهداء «خیانت» بکنند، بهترین واکنش به ایشان، نشان دادن در خروجی است!