نبرد تازهای در راه است
آرش فهیم
سی و ششمین جشنواره فیلم فجر نیز همچون دورههای قبل، با حاشیههای پررنگتر از متن آغاز شد. جشنوارهای که پر از اتفاقات تکراری است اما پر تکرارترین حادثه آن، تغییر هر ساله در نحوه برگزاری جشنواره است. تغییراتی که نه مطابق با علم و منطق بلکه همراه با سلیقه دبیر جشنواره فجر به وقوع میپیوندند. مشکلی که ناشی از عدم هويتمندی و فقدان راهبرد و چشمانداز رخ میدهد.
اما شگفتانگیزترین اتفاق در این دوره از جشنواره فیلم فجر، دور بودن ساختار و عناصر اجرایی آن با مولفههای یک جشنواره سینمایی استاندارد است. به طور مثال، با کدام منطق و عقلانیتی ممکن است که فیلمهای سینمایی، انیمیشن، مستند و کوتاه را یک بخش رقابت کنند؟! با چه ملاکهایی میتوان این آثار نامتجانس را در کنار هم هدف قضاوت و داوری قرار داد؟
مسئلهای که درباره بزرگداشتهای این جشنواره نیز صادق است. برای کارگردانی مراسم بزرگداشت برگزار شد که سال هاست هیچ فعالیت مهمی در زمینه سینما نداشته است. او در حالی از سوی جشنواره امسال بزرگ داشته شد که در یکی از آخرین فیلمهای خودش به تحریف آشکار بخشی از تاریخ انقلاب پرداخته بود. نتیجه هم این شد که همین آقای کارگردان مراسم افتتاحیه جشنواره فجر امسال را به حاشیه برد. حاشیههایی که حتی انتقاد خبرگزاری وابسته به وزارت ارشاد را نیز برانگیخت!
اما جشنواره فیلم فجر در سی و ششمین دوره خود، نمایش دهنده یک مبارزه نرم سینمایی هم هست. مبارزهای که با ورود نیروهای تازه نفس و همچنین تجدید قوا و احیای فیلمسازهایی با انگیزههای مترقی و ارزشمند داغتر از گذشته شده است. نبرد تازهای در راه است. نبردی که البته سال گذشته با فیلمهایی چون «ماجرای نیمروز» آغاز شده بود و حتی به طول سال هم کشیده شد اما این جنگ، در جشنواره امسال پر حرارتتر هم شده است.
جنگی که یک طرف آن را کاسبین سیاسی و اقتصادی سینما تشکیل دادهاند؛ همانهایی که سینما را محل عقدهگشایی و کینه توزی خود میدانند و شأن و شرافت هنر را زیر پا میگذارند. طرف مقابل هم هنرمندان مستقل و دارای نگاه انقلابی حضور دارند که امید اصلی جشنواره امسال هم به آنهاست.
سی و ششمین جشنواره فیلم فجر نیز همچون دورههای قبل، با حاشیههای پررنگتر از متن آغاز شد. جشنوارهای که پر از اتفاقات تکراری است اما پر تکرارترین حادثه آن، تغییر هر ساله در نحوه برگزاری جشنواره است. تغییراتی که نه مطابق با علم و منطق بلکه همراه با سلیقه دبیر جشنواره فجر به وقوع میپیوندند. مشکلی که ناشی از عدم هويتمندی و فقدان راهبرد و چشمانداز رخ میدهد.
اما شگفتانگیزترین اتفاق در این دوره از جشنواره فیلم فجر، دور بودن ساختار و عناصر اجرایی آن با مولفههای یک جشنواره سینمایی استاندارد است. به طور مثال، با کدام منطق و عقلانیتی ممکن است که فیلمهای سینمایی، انیمیشن، مستند و کوتاه را یک بخش رقابت کنند؟! با چه ملاکهایی میتوان این آثار نامتجانس را در کنار هم هدف قضاوت و داوری قرار داد؟
مسئلهای که درباره بزرگداشتهای این جشنواره نیز صادق است. برای کارگردانی مراسم بزرگداشت برگزار شد که سال هاست هیچ فعالیت مهمی در زمینه سینما نداشته است. او در حالی از سوی جشنواره امسال بزرگ داشته شد که در یکی از آخرین فیلمهای خودش به تحریف آشکار بخشی از تاریخ انقلاب پرداخته بود. نتیجه هم این شد که همین آقای کارگردان مراسم افتتاحیه جشنواره فجر امسال را به حاشیه برد. حاشیههایی که حتی انتقاد خبرگزاری وابسته به وزارت ارشاد را نیز برانگیخت!
اما جشنواره فیلم فجر در سی و ششمین دوره خود، نمایش دهنده یک مبارزه نرم سینمایی هم هست. مبارزهای که با ورود نیروهای تازه نفس و همچنین تجدید قوا و احیای فیلمسازهایی با انگیزههای مترقی و ارزشمند داغتر از گذشته شده است. نبرد تازهای در راه است. نبردی که البته سال گذشته با فیلمهایی چون «ماجرای نیمروز» آغاز شده بود و حتی به طول سال هم کشیده شد اما این جنگ، در جشنواره امسال پر حرارتتر هم شده است.
جنگی که یک طرف آن را کاسبین سیاسی و اقتصادی سینما تشکیل دادهاند؛ همانهایی که سینما را محل عقدهگشایی و کینه توزی خود میدانند و شأن و شرافت هنر را زیر پا میگذارند. طرف مقابل هم هنرمندان مستقل و دارای نگاه انقلابی حضور دارند که امید اصلی جشنواره امسال هم به آنهاست.