تفاوت تعریف کار در فرهنگ اسلامی و دنیای مدرن امروز
بازنشستگی، دوران افسردگی یا شکوفایی؟
احمدرضا دردشتی
شاید بارها منظره پیرمردان افسرده و چروکیدهای را در پارک ها دیده باشیم که دور هم نشسته و با هم گفتوگو میکنند و به عابران مینگرند. این جمعها را نوعا افرادی پدید میآورند که از چرخه فعال کار اقتصادی کنار گذاشته شده و اصطلاحا از کار بازنشسته شدهاند. این گروه از افراد عمدتا کاری جز گذراندن وقت و به شبآوردن روز ندارند. این پرسش ممکن است برای بسیاری از ما پیش آمده باشد که مگر کار، از نظر انسانی و اسلامی امر مقدس و ارزشمندی نیست؟ اگر هست، که یقینا هست، پس چرا بخش عظیمی از افراد میانسال و سالمند، با بهانه بازنشستگی از گردونه کار اجتماعی بیرون رفته و روزگار خود را با بیعملی یا کمعملی سپری میکنند؟ در نوشتار حاضر به اختصار مفهوم بازنشستگی را کاویده و پیامدها و آثار منفی آن را تبیین کردهایم. ضمن آنکه به پارهای از راهکارهای فردی و ملی مبارزه با پدیده بازنشستگی هم اشاره کردهایم.
بازنشستگی، پدیده دنیای مدرن
پديده دوران بازنشستگي، از پديدههاي شاخص دنياي مدرن است. در دوران مدرن، شغل (working) جاي خود را به اشتغال (employment) داده است. شغل و شاغل بودن، که يکي از نيازهاي فطري هرانسان سالمي به شمار ميرود، عبارت است از اين که فرد، با هرسطح از تحول جسمي، روانشناختي و عقلي، در لحظات شبانهروز، به کاري مفيد و سودمند مشغول باشد و انرژيهاي حاصل از سوخت و ساز بدني را به سوی هدفي معين و مفيد به کارگيرد و از بيکاری و بيعملي پرهيز کند. در اين تعریف از شغل، قوام بخش مفهوم، انجام کار مفيد است و اينکه کار، محصول اقتصادي يا فرهنگي يا فکري يا انگيزشی يا جسمي يا اخلاقی یا ... داشته باشد یا نداشته باشد، تفاوتی ندارد. مهم اين است که براي رسيدن به هدف صحيح مادي يا معنوي، کاري صورت گيرد. البته مسلم است که هرچه هدف، متعاليتر و کار، از اتقان بيشتري برخوردار باشد، ارزش و ارجمندي آن افزونتر و والاتر است. در اين قسم از شاغلبودن، تفريح، اعمال عبادی، پرداختن به لذتهاي حلال، کسب و کار، تحصيل علم و هرنوع کار اخلاقي و غيراخلاقي دیگر، شغل محسوب و عامل به آن، شاغل نام ميگيرد. جالب است بدانيم که با اين تعريف از کار، خواب مناسب و به اندازه هم شغل مفيد و باارزش به حساب ميآيد.
تمام آيات و رواياتي که در منابع ديني در اهميت، ارزش و قداست کار، مطرح شده است و نیز نوع مواجهه پيامبر و امامان هدي- عليهمالسلام- در تکريم کار و کارگر، ناظر به اين معنا از واژه شغل است. اين معنا از شغل و شاغل بودن در ادبیات دینی، گاهي با الفاظ ديگري مانند عمل و فعل هم توصیف شده است.
واژه اشتغال، مفهوم خاصتر و محدودتري از واژه شغل دارد و زاييده دنياي صنعتي و مدرن است. اين واژه با تعريف خاص و محدودي از کار، معنا پيدا ميکند و طبيعتا بخش اعظم فعاليتهاي انساني را شامل نميشود.
اشتغال در فرهنگ مدرن، عبارت است از: کاري منظم و معين، در زماني معين و با درآمدي معين. اين کار، اغلب در بيرون از خانه انجام ميشود. فرد از خانه بيرون ميآيد و در محل کارش (سازمان، اداره) کاري را در فاصله معین زماني و با آداب و شيوههاي معيني انجام ميدهد و در قبال آن دستمزدي دريافت ميکند. اشتغال، يا اغلب به صورت مستقيم يا غيرمستقيم با هدفي اقتصادي و براي جلب منافع اقتصادي انجام ميگيرد.
با اين تعريف از کار، بخش بزرگی از فعاليتهاي مفيد انساني، از دايره کار خارج میشود و با این حساب، ورود در دایره کار و کارگری، مفهومي بروکراتيک و ديوانسالارانه مييابد. در اين سيستم، افراد براي ورود در سازمان يا اداره و مشغول شدن به کار، بايد ضوابط و شرايط خاصی را فراهم کنند. اين نوع کارها اغلب از سنين خاصی آغاز و در سنين خاصی پايان ميپذيرد و فرد، به اصطلاح، از کار بازنشسته ميشود و از آن پس با حقوقي که در دوران اشتغال، در قالب نظام بيمهای، براي خود پسانداز کرده است تا پايان عمر روزگار ميگذراند.
پیامدهای خطرناک تعريف مدرن از کار
تعريف مدرن از کار، وقتي به فرهنگ فکري و اجتماعي انسانها وارد و در آن نهادينه شد، چند پيامد بسيار منفي و خطرناک را به دنبال خود پدید آورد:
الف: دگرگونی فرهنگ کار
کار، معناي خاصی پيدا کرد و انبوهي از فعاليتهاي مفيد و حتي مقدس انساني، از دايره مفهوم کار خارج شد. اين مسئله پيامدهاي ناگوار روان شناختي و جامعه شناختي متعددی را به دنبال داشته است. يکي از اين پيامدها، ارزشگذاريهای جديد نسبت به کار زنان در بيرون از خانه و در نتیجه تحقير خانهداري است.
همسري و مادري و رسيدگي به مسائل خانه و خانواده، نقش بسيار پررنگ و با شکوهي است که نظام آفرینش برای زنان ترسيم کرده است. این نقشهای زیبا و تأثیرگذار، مستلزم دهها مهارت ظريف و گوناگون است و جز از زنان، با توانمنديهاي شگرفي که خداوند حکیم در وجودشان نهاده است، ساخته نيست؛ در حالي که کار در بيرون از خانه، نيازمند یک يا چند مهارت محدود است.
ب: اوقات فراغت
با ورود فرهنگ جدید کار، چنین تصور ميشود که کار مفيد، همان فعاليتهاي محدودي است که در زمان معين و با کيفيت خاصی انجام ميشود و فرد، با فراغت از آن، با ساعات زيادي از بيکاري مواجه ميشود که عملاً براي آن برنامهاي ندارد؛ در حالي که در فرهنگ ديني، زماني به عنوان وقت فراغت، معنا ندارد (در فرهنگ دینی، حتی روزی به نام روز تعطیل وجود ندارد و باید تفریح و استفاده از لذتهای حلال، در دل ساعات شبانه روز گنجانیده شود نه اینکه به یک روز در هفته اختصاص یابد. در سوره جمعه، خداوند میفرماید: پس از اقامه نماز جمعه، روی زمین متفرق شده و به کسب و کار و جلب روزی خداوند اقدام کنید. جمعه/10) و همه لحظات بايد از کار مفيد، غني و پر شود.
ج: دوران بازنشستگي
بر اساس فرهنگ مدرن کار، شمار زيادي از مردم، با مهارت معیني دوران جواني و ميانسالي را به فعاليت ميپردازند و در پايان ميانسالي، از کار رانده ميشوند و ديگر فرصتی براي کار منظم و برنامهريزي شده ندارند. دوران بازنشستگي، سختترين و اندوهبارترين دوران زندگي شمار بسياري از مردم محسوب میشود؛ زيرا کاهش درآمدها، تزايد نيازهاي مادي (خصوصاً با توسعه خانواده)، فراغت و بيکاری بيش از حد و ملالآور، بالا رفتن اصطکاکات در روابط بینفردي زوجين، اعتماد به نفس پایین و عزت نفس ضعیف، احساس رضايتمندي کم از زندگي، ظهور محسوسی مييابد و بازنشستگان را با مسائل ناخوشايند جدياي رو به رو ميکند. اين مسئله آن چنان جدي و قابلتوجه است که طبق آمارهاي جهاني، فراواني مرگ و مير در سه سال اول پس از بازنشستگي، شيب صعودي نگرانکنندهاي را نشان ميدهد. علاوه بر اين، افسردگي و اضطراب و ديگر اختلالهاي روان شناختي، در اين دوران، با شدت و فراواني بيشتري وجود دارد.
چند راهکار مهم
مبحث بازنشستگي و تحليلهاي روانشناختي و جامعهشناختي اين پديده، فرصتي فراختر ميطلبد. در اين مجال محدود، به برخي راهکارها و برنامههايي که براي استفاده بهتر از اين دوران و اين بخش از جامعه انساني و نيز کاهش آثار زيانبار آن مفيد به نظر ميرسد، اشاره ميکنيم. برخي از اين راهکارها بايد به صورت ملي و از طریق سياستگذاريهاي سازمانهاي خصوصي و دولتي انجام گيرد و برخي ديگر مورد توجه خود بازنشستهها و افرادي که در آستانه رسيدن به اين دوران هستند، قرار گرفته و شخصا براي آن برنامهريزي کنند:
1. استفاده از ظرفيتهاي فکري و تجربي، مهارتهاي عملي و حتي تواناييهاي جسمي افراد بازنشسته، به صورتهاي مختلف. به عنوان مثال ميتوان از نيروهاي فکري و علمي، در بخش پژوهش و آموزش، از نيروهاي فني، در بخش آموزش نيروهاي تازهکار و جوان، از کارمندان و کارگران غيرمتخصص، در کارهاي سادهتري که نيازمندی به نيروي کار وجود دارد ولي تقاضا براي به کار گمارده شدن، اندک است استفاده کرد. در کشور چين، بخشی از کارمندان و کارگران بازنشسته، در امر نظافت غيررسمي شهرها به کار گمارده ميشوند.
2. به کار گرفتن نيروهاي متخصص و فني در کارگاههاي غيردولتي و خصوصي؛ در اين مورد، خود بازنشستگان هم ميتوانند با راهاندازي شرکتهاي تعاوني و اخذ مجوزهاي لازم، مجدداً و به صورت کاملاً خصوصي به کار ادامه دهند.
3. اصلاح فرهنگ کار مفيد و آگاهيبخشی به جامعه، که هرکار مفيدي، هرچند در قالب امور خيريه و غيراقتصادي، کار شرافتمندانه محسوب ميشود و عنصر درآمد اقتصادي، مقوم مفهوم کار نيست.
در اين راستا، توسعه فرهنگ مطالعه، حضور در مجامع ادبي، فرهنگي، ديني، ورزش و تفريحهاي سالم و نشاطآور بايد در دستور کار سیاستگذاران قرار گيرد.
4. کساني که اکنون دوران اشتغال را سپري ميکنند، در خلال همين دوران، در انديشه دوران بازنشستگي بوده و با فراهم کردن امکانات و به دست آوردن مهارتهاي لازم، به گونهاي برنامهريزي کنند که پس از پايان دوره اشتغال، در جاي ديگري مشغول به کار شوند.