kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۹۴۹۲
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۶ - ۲۰:۵۹

بی معنایی «ثبات مدیریت» در ورزش


  سرویس ورزشی-
سرانجام بحث‌هایی که از دو، سه هفته پیش درباره مدیرعامل پرسپولیس مطرح بود به استعفای ایشان و موافقت با آن از سوی وزیر ورزش منجر شد. با این اتفاق اولا معلوم شد در ورزش و به ويژه فوتبال ما و بالاخص درباره تیم‌های پرطرفداری مثل پرسپولیس، اصل «ثبات مدیریت» کماکان بی‌معنا است و ثانیا در این معرکه، مکانیزم جذب و دفع افراد کماکان ناقص و گاه معکوس عمل می‌کند و هیچ ملاک و معیار منطقی برای ماندن و رفتن مدیران موفق و غیرموفق وجود ندارد و کماکان میل و اراده شخصی و سلیقه‌ها و گرایش‌های باندی و جناحی در این میان تعیین‌کننده‌تر از کارنامه و عملکرد مثبت و منفی مدیران در ابقاء یا عزل آنها موثر است.
حالا چند روزی است که در‌باره پرسپولیس بحث بر سر فرد جانشین و تغییرات احتمالی در هیئت‌مدیره و... است همان بحث‌های تکراری و کسالت‌آوری که سال‌هاست در ورزش و به ویژه فوتبال ما شنیده و تکرار می‌شود. اصلا هم مهم نیست که پرسپولیس بعد از چند سال درگیر بودن با مشکلات مختلف که جملگی ناشی از ضعف و حتی مدیریت مدیران عوضی آمده و ناکارآمد بود، حالا دو، سه سالی است که به ساحل آرامش و ثبات رسیده است، از لحاظ مدیریتی و اداری نظم و نسقی یافته و از حیث فنی و نتیجه‌گیری رضایت تماشاگران را فراهم آورده و پس از سال‌های تقریبا طولانی جام قهرمانی لیگ به این تیم رسیده بود.
متاسفانه برای آنها که درباره این ورزش و فوتبال تصمیم می‌گیرند، این مسائل مهم نیست، برای آنها سرنوشت پرسپولیس یا استقلال یا... حتی تیم ملی، احساسات و خواسته‌ها و انتظارات جمعیت علاقه‌مند اصلا مهم نیست، برای اکثر این کسانی که در مناصب تصمیم‌گیری ورزش ما نشسته و جولان می‌دهند، مهم آن است که شرایط به‌گونه‌ای حاکم باشد و روند امور به شکلی پیش برود که آنها کارها و هدف‌های خودشان تامین شود کارها و هدف‌هایی که الزاما ورزشی نیست و اگر رنگ و بوی ورزشی هم داشته باشد، غالبا با مصالح ملی و عمومی ورزش منطبق نیست.
ظاهرا این روند بی‌ثبات و این روش‌های روزمره و مدیریت‌های مقطعی هم اگر به نفع ورزش نباشد - که حتما نیست - به نفع جریانات و آدم‌ها و باندهایی که از قبل ورزش منافع خود را تامین می‌کنند و اهداف فردی و گروهی خود را تامین می‌کنند، هست که به این شکل تکرار می‌شود و تداوم می‌یابد.
گرفتاری ورزش ما این است که در بسیاری جاها گیر «نااهل» افتاده است. منظورمان از «نااهل» خیلی روشن است. خیلی جاها کسانی در مسند مدیریت این ورزش نشسته‌اند که «اهل» ورزش نیستند، از خوب و بد حادثه سر از ورزش در‌آورده‌اند و بدتر از آن سر از مدیریت‌های ورزش در آورده‌اند و کار و بار ورزش، برنامه‌ریزی ورزش و سرنوشت و آینده ورزش در گروی رفتار و تصمیمات این کسانی است که گفتیم اصولا ورزشی نیستند و این باز موید آن حرف و نظر همیشگی روزنامه کیهان است که ما هنوز به معنی واقعی، ورزش را جدی نگرفته‌ایم و برای آن اهمیت لازم و بایسته را قائل نیستیم و آنقدر آن را پیش پا افتاده و دستکم گرفته‌ایم که مدیریت و سرنوشت آن را نه بر اساس لیاقت و توانایی و کارشناسی، که بر پایه دوستی و رفاقت و باندبازی و... تعیین می‌کنیم.
متاسفانه وجود این‌گونه نااهلان وقتی مضر و مخرب‌تر می‌شود که ‌می‌بینیم این افراد در لباس ناصح و امین و مشاور و کارشناس و... در کنار مدیران ارشد و تصمیم‌گیرندگان اصلی ورزش قرار می‌گیرند و با راهنمایی‌های غلط و القائات جانبدارانه و موذیانه خود، موجب گمراهی مدیران ارشد و سست کردن عزم آنها در اصلاح امر ورزش و سروسامان دادن به مشکلات و مسائل آن می‌شوند.
سخن را کوتاه کنیم. ورزش ما گرفتاری‌های فراوان دارد که بارها نوشته و اینجا هم تاکید می‌کنیم ریشه اکثر این گرفتاری‌ها، در استقرار «مدیریت‌های غیرورزشی و غیردلسوزانه» در پست و منصب‌های حساس ورزش است. اولویت برای این‌گونه مدیریت‌ها سرنوشت ورزش و تیم‌ها و باشگاه‌ها و بالاخره مردم و علاقه‌مندان مشتاق نیست، بلکه آنها بیشتر دنبال اهداف و کارهای شخصی و عمدتا غیرورزشی هستند. ماجرای بی‌ثباتی در مدیریت و تفاوت نداشتن مدیران موفق و ناموفق، معیوب بودن مکانیزم جذب و دفع افراد و مدیران در ورزش ما و... ده‌ها مشکل آزاردهنده دیگر در این ورزش، از جمله تغییر و تحولات اخیر که منجر به کنار رفتن مدیرعامل موفق پرسپولیس شد و... همه معلول است، معلول حاکمیت تفکر و دیدگاه‌های غیرورزشی بر ورزش ما، و متاسفانه هر چقدر این نوع مدیریت‌ها در ورزش و فوتبال ما ثبات دارند، صندلی مدیران ورزش و کارآمد و صاحب کارنامه موفق، لرزان و متزلزل است!