kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۹۳۶۸
تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۵

توبه؛ آبشار پاک شدن(خوان حکمت)



در قرآن كريم چند كسب مطرح است؛  يك سلسله كسب‌هاي اعتباري است كه آن مسكوب در اختيار كاسب است، يك سلسله كسب‌هاي حقيقي است كه آن مكسوب، حاكم بر كاسب است. آن كسب‌هاي اعتباري كه كاسب، حاكم بر مكسوب است،كسب مال است كه انسان مالي يا عين يا منفعت يا انتفاعي را كسب مي‌كند، چه زن، چه مرد. قرآن كريم فرمود: (لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ)؛[1] يعني مرد هر كسبي كرد مال اوست، زن هر كسبي كرد مال اوست؛ مالي را، مغازه‌اي را، خانه‌اي را، مرتع و مزرعي را كسب كرد، چون يك امر اعتباري است، يك امر حقيقي نيست، در اختيار كاسب است، مي‌تواند بفروشد، اجاره بدهد، هبه كند؛ يعني آن كس كه كسب كرد، اختيار مكسوبِ خود را دارد، مالي را كه آدم كسب كرد در اختيار اوست؛ اما يك سلسله مسائلي است كه اگر كسب كرد خودش در اختيار آن مكسوب قرار مي‌گيرد.
 اينكه در سوره مباركه فرمود: (لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ)؛[2] اگر كسي ـ معاذ‌الله ـ بيراهه رفت،گناهي را كسب كرد، به يك اخلاق بد عادت كرد؛ به دروغ، به خيانت، به حرام، به اعتياد- معاذ‌الله- عادت كرد، اين را كسب كرد؛ قبلاً كه نداشت، اين صفت را بعد كسب كرد، اين خُلق را كسب كرد، وقتي كه به دنيا آمد كه اين خُلق و اين صفت را نداشت، الآن كه اين صفت را كسب كرد، خود اين كاسب در اختيار اين مكسوب است، به هر سَمتي كه اين صفت بخواهد ببرد مي‌رود، چون عادت كرده است. ساده‌ترين كارش عادت به سيگار است، اين عادت را او كسب كرد، قبلاً كه نداشت، الآن گرفتار اين عادت است. اگر - خداي ناكرده-  به حرام عادت كرده، به گناه عادت كرده، چشم او، گوش او، زبان او در اختيار مكسوب است.
مرحوم ابن‌بابويه قمي(ره) در كتاب شريف توحيد از وجود مبارك حضرت امير(ع) نقل مي‌كند که كسي به حضرت عرض كرد چرا من نمي‌توانم نماز شب بخوانم؟ شب‌هاي بهار كوتاه است؛ اما شب‌هاي زمستان كه خيلي طولاني است، آدم از خواب خسته مي‌شود؛ عرض كرد چرا؟ فرمود: «قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُك‏»[3] اين گناهِ روز، دست و پايت را بسته است.

تطهیر از گناهان با آب توبه
بنابراين ما دو نحو كسب داريم: كسبي كه كاسب مسلّط است و كسبي كه آن مكسوب مسلّط بر اين كاسب است و اگر كسي- خداي ناكرده- يك كسب حرامي داشت يعنی به وصف بدي عادت كرد، راه براي توبه باز است. توبه را مي‌گويند آب توبه، نه يعني نزد يك روحاني برويد يك استكان آب دم بزند بخوريد؛ خود توبه، آب است، «أَسْتَغْفِرُاللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه‏»[4] اين آبشار است، آبِ توبه يعني همين! «تُبت اليك» اين آبشار است و انسان را پاك مي‌كند، لازم نيست حرف بزند، لازم نيست بگويد «استغفرالله»، با يك اراده جدّي تخلّل‎ناپذير بگويد خدايا آمدم؛ اين مي‌شود پاک، می‎شود آبشار. پس اين‌طور نيست كه اگر كسي- خداي ناكرده- يك صفت بدي كسب كرد نتواند نجات پيدا كند.

فک رهن نفس با استغفار
وجود مبارك پيامبر(ص) در آخرين جمعه ماه شعبان در خطبه شعبانيه فرمود: ماه مبارك رمضان، ماه آزادسازي است. حضرت فرمود: خيلي‌ها هستند كه در اثر ارتكاب گناه حالا به حقّ پدر،حقّ مادر، حقّ فرزند، حقّ همسر، حق در ذمّه آنهاست، عمل نكردند. حقوق الهي دو نحو است: يك وقت در دنياست، اگر كسي بيراهه رفته خلاف كرده دستگاه قضايي است و حدود شرعي است، اين براي نظم جامعه است. اما خدا كه بخواهد در برابر اين حقوق داوري كند، خود انسان را به زندان مي‌برد، نه وثيقه قبول مي‌كند، نه آزاد مي‌كند، نه زندان قصر و اوين و مانند آن است، در خانه آدم، آدم را زندانی می‎کند. يعنی چه زندانی می‎کند؟ اينكه مي‌بينيد بعضي‌ها مي‌گويند من نمي‌توانم ترك كنم، اين معلوم می‎شود در زندان است. اين را بسته‌اند. اين بيان نوراني پيغمبر(ص) در آخرين جمعه ماه شعبان كه فرمود: ماه رمضان را دريابيد :«إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَهًْ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُم‏»[5] اين يعني چه؟ اگر كسي گناهي كرد، خلافي كرد، بر خلاف قرآن عمل کرد، يا بر خلاف دستور ائمه(عليهم‌السلام) عمل كرد، بدهكار است، وقتي بدهكار شد بايد گرو بدهد. در محاكم دنيايي، خانه، زمين و مِلك را وثيقه قبول مي‌كنند؛ اما خدا هيچ وثيقه‌اي قبول نمي‌كند مگر خود انسان را گرو مي‌گيرد.
فرمود: «إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ»؛ رهن يعني چه؟ به چه چيزي مي‌گويند رهن؟ اگر كسي بدهكار است خانه‌اش را رهن مي‌دهد. فرمود شما بدهكار بوديد، خود شما را خدا رهن گرفت، نه خانه شما را، خدا كه خانه قبول نمي‌كند. حضرت فرمود: «إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَهًْ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُم‏»؛ كسي كه خلاف كرده معصيت كرده بدهكار است، اين بدهكار بايد رهن و گرو بدهد، چه چيزي را گرو بدهد؟ فرمود خود آدم را گرو قبول می‎کنند، بياييد فكّ رهن كنيد، استغفار همان است كه بگويد خدايا من آمدم، اين راه براي هميشه باز است، اين همه مشركين و بت‌پرستان حجاز ساليان متمادي كعبه را بتكده كردند، اينها بت‌ها را  در كعبه مي‌گذاشتند، بعد آمدند گفتند خدايا آمديم، خدا قبول كرد، چطور ما را قبول نمی‎كند؟ يكي شده سلمان، يكي شده ابوذر، يكي شده مقداد، همه اينها بت‌پرست بودند، اين خداست و كدام گناه است كه خدا قبول نمي‌كند، كدام شخص است كه خدا قبول نمي‌كند؛ حتي گفتن كلمه «استغفرُالله» لازم نيست، رو به قبله بودن لازم نيست، دعا خواندن لازم نيست، اينها مستحب است، اگر اينها را بگوييم ثواب بيشتري دارد؛ اما با يك اراده تخلّف‌ناپذير بگوييم خدايا آمدم کافی است.
چرا دست يازم چرا پاي كوبم
                                مرا خواجه بي‌دست و پا مي‌پسندد[6]
 ما درست است بد كرده و می‎کنيم، اين همه مشركين ساليان متمادي با پيغمبر جنگيدند، بعد در صف فتح مكه فهميدند، گفتند ما نفهميديم و ايمان آوردند. كسي عمري بت‌پرستي بكند بعد بگويد: «أَسْتَغْفِرُاللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَهًْ»[7] خدا قبول مي‌كند، «الْإِسْلَامُ يَجُبُّ مَا قَبْلَه‏»؛[8]، اسلام گذشته او را می‌بخشد. همه اين اصحاب پيغمبر، غیر از آن جوان‌ها كه بعد به دنيا آمدند غالب اينها بت‌پرست بودند.
 بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي‌(دامت بركاته)
در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان
و طلاب، قم؛ 22/4/96
خوان حکمت روزهای یکشنبه منتشر می‌شود.
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
[1]. نساء، 32.
[2]. نور، 11.
[3]. التوحيد (للصدوق)، ص97.
[4]. المحاسن، ج‏1، ص53.
[5]. عيون أخبار‌الرضا، ج‏1، ص296.
[6]. بخشی از غزل مرحوم معتمد‌الدوله ميرزا عبد‌الوهاب متخلص به نشاط اصفهانی.
[7]. الأمالي( للصدوق)، النص، ص628.
[8]. عوالي اللئالي، ج2، ص54؛ مستدرک‌الوسائل، ج7، ص448.