kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۷۱۷۸
تاریخ انتشار : ۰۳ تير ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۳

خاموشی و رسوایی


  پژمان کریمی
 
  در روزهای فتنه سال 88 روزنامه‌های اجاره‌ای و بخصوص روزنامه متعلق به حزب بر افتاده اعتماد‌ملی، مرتب اشعاری را در حمایت از فتنه سبز منتشر می‌کردند.
 موضوع و نگاه این اشعار به گونه‌ای بود که هر خواننده ناآگاه خارج‌نشین، با خواندن آن سروده‌ها، تصور می‌کرد، ایرانیان در برابر نظام دینی ایستاده‌اند و در تهران مخالفان بی‌رحمانه، سرکوب و کشته می‌شوند‌.
روزنامه‌های زنجیره‌ای و اجاره‌ای خوب می‌دانستند که در قالب «شعر» در حال انتشار دروغ‌های بزرگ‌اند! آنها می‌خواستند با دروغ جفاکارانه «سرکوب و کشتار» سهم خود  را در فریب افکار عمومی، تهییج مخالفان و روشن نگه داشتن آتش فتنه، به خوبی انجام دهند و پاداش گیرند!
در یکی از همان روزها، بعد از انتشار مطلبی در کیهان، درباره هدف و انگیزه «دروغ سرایی‌ها»‌، دبیر سکولاربخش ادب و هنر یکی از روزنامه‌های دروغ‌زن، تماس گرفت. او که از افشاگری کیهان آشفته بود، – قریب به مضمون– گفت:
« ما تنها احساسات شاعران را درباره جامعه‌شان منتشر می‌کنیم» !
اما شاعران دروغ‌زن چه کسانی بودند؟
چه قلم به دستانی بودند که تنها در روزهای فتنه 88 ناگهان دچار احساسات انسان‌دوستانه و آزادی‌خواهانه و عدالت‌طلبانه شده بودند؟
هم می‌توان پرسید:
چرا این شاعران، در برابر «هشت سال دفاع مقدس» دچار احساسات مقدس نشدند؟
چرا در سال 1367 وقتی ایرباس ایرانی بر فراز خلیج‌فارس با موشک کینه آمریکایی‌ها سرنگون شد، حس شاعرانگی‌شان خاموش بود؟
چرا وقتی منافقین در همین خیابانهای تهران افراد  متدین را با تیغ موکت‌بری سلاخی می‌کردند‌، ناغافل با گلوله داغ سربی جان می‌گرفتند و یا با انفجار بمب‌های قوی بدن بی‌گناهان را تکه پاره می‌کردند، زبان شعر در قفا داشتند؟
انفجار حرم امام رضا(ع) در سال 73 حسی را برانگیخته نکرد؟
در سال 88 شهوت قدرت و دنیا‌پرستی، برخی سیاسیون منافق‌صفت را به دروغ‌زنی و تهمت‌پراکنی و تشویق به شورش وا‌داشت. با انتشار خبر تقلب در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری، عده‌ای لات به خیابان ریختند، به مقدسات فحاشی کردند، به اماکن خصوصی و عمومی صدمه زدند، چادر زن مسلمان را برکشیدند، در روز قدس روزه‌خواری کردند و به نفع اسرائیل شعار دادند. چرا شاعران مدعی روشنفکری و پادوی روزنامه‌های اجاره‌ای تنها برای لات‌های چاقوکش و پیاده‌نظام اسرائیل و منافقین دچار احساسات شاعرانه می‌شوند؟
این شبه شاعران روشنفکر‌نما، اوج  دغدغه‌هاشان ولنگاری جنسی است. مگر غیراز این است؟چرا اغلب اشعار و کتابهای آنها قابل انتشار نیست؟ چرا نمی‌گویند به اصطلاح آثارشان به چه دلیلی هدف ممیزی قرار می‌گیرد؟
آخر؛ این جماعت را به «آزادی و عدالت» چه؟
«احساس» کجا و قلم متفرعن و هرزه آنان کجا؟
و حالا امروزه!
روز 17 خرداد، در تهران 18 نفر انسان بی‌گناه مظلومانه بدست اشقیای زمان به شهادت رسیدند. روزنامه‌های اجاره‌ای که سال 88 برای «آدمهای کشته نشده» مرثیه سرایی می‌کردند، چرا سکوت کردند؟ شاعران آماده به خدمتشان کجا تشریف داشتند؟
احساسات شاعرانه در روز 17 خرداد و پس از آن تبلور پیدا نکرد!
وقتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مقر داعشی‌های تکفیری را با موشکهای خود به تلی از خاک مبدل کرد و دنیا از اراده انقلابی، دستاورد‌های بومی و اشراف اطلاعاتی سپاه شگفت‌زده شد، احساسات شاعران مدعی روشنفکری در قاب واژگان تصویر نشد! این در حالی بود که شاعران مردمی و انقلابی بلافاصله در هر بزنگاهی و در برابر هر فرصت و به‌دنبال هر ضرورتی، راسخانه قلم بر‌می‌کشند وبا اخلاص و
به غیرت، احساسات مخاطب را به شوق بصیرت و رو به حقیقت بر می‌انگیزند!
به همین دلیل است که شاعران انقلاب در دل مردم ایران خانه دارند اما شبه‌روشنفکران شاعرنما را جز در دامان تظاهرات نفسانی و در نقش  عمله مستکبران داخلی و خارجی سراغ نداشتیم و نخواهیم داشت!