قسم برای تحمل دیگران/ دم خروس پایمال کردن رأی اکثریت(خبر ویژه)
عضو سازمان منحله مجاهدین (انقلاب) میگوید پیشنیاز تحقق آشتی ملی، پذیرفتن اندیشههای مختلف است.
فیضالله عرب سرخی به روزنامه اعتماد- که مدتی است آشتی ملی را سوژه خود کرده- گفت: نخستین گام در مسیر دموکراسی به رسمیت شناختن تنوع اندیشههاست و تا زمانی که ما تصور میکنیم که همه حقیقت نزد ما است و اندیشه سایرین در بردارنده هیچ حقیقتی نیست سخن گفتن از دموکراسی گزافهای بیش نیست. بنابراین ما نیاز به آشتی، گفتوگو و تعامل فعال میان اندیشههای متنوع داریم و راه حل مشکلات کشور از میان این تعاملات و گفتوگوها به دست میآید.
وی میافزاید: یکی از ویژگیهای اندیشه اصلاحطلبانه داشتن قدرت تحمل سایر تفکرات بوده و هست و اساساً جریان اصلاحات غیر از این راهی را نمیشناسد. درگذشته هم این باور توسط اصلاحطلبان مطرح شده بود و اخیراً هم آقای خاتمی به عنوان مدار و محور جریان اصلاحات این بحث را مطرح کرده است که با تحمل تجمیع همه خیرخواهان ملت و کشور زیر سقف و سایه نظام و رهبری راه پیشرفت و توسعه هموارتر شود و از کدورتها کاسته شود.
عرب سرخی گفت: نخستین گام در مسیر آشتی ملی باور به وجود تنوع اندیشهها و سودمندی انواع تفکرات برای پیشرفت کشور است. بستن و انسداد مسیر طرح اندیشهها نتیجهای جز عقبماندگی از قافله توسعه و پیشرفت کشور در برندارد. لذا باید این مسیر را به رسمیت شناخت.
این قبیل اظهارات و ادعای علاقه به آشتی و گفتوگو و تفاهم ملی از سوی کسانی چون خاتمی در حالی است که مدعیان اصلاحطلبی تحمل رأی اکثریت را در سال 88 نکردند و ضمن قانونشکنی و گردنکشی و قلدرمآبی، خودکامگی به راه انداختند. آن زمان آشوبگران شعارهایی مانند حذف جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و نشانه رفتن اصل نظام را میدادند و ستیزهجویی با مقدسات اسلامی را در روز عاشورای حسینی(ع) به نهایت رساندند. بنابراین باید از مدعیان دروغین تقلب و بانیان قانونشکنی و نقض اسلامیت و جمهوریت نظام پرسید چگونه شعار تحمل اندیشه مخالف همدیگر و دموکراسی میدهید؟ و اگر قائل به آشتی ملی بودید چرا به آشوب و اغتشاش و بیثباتی و ناامنی در کشور دامن زدید؟! خاتمی اگر در ادعای خود صداقت داشت چرا در تحریک شماری از مردم و القای بیاعتمادی نسبت به امانتداری نظام مشارکت کرد، حال آن که بعد از سرشکستگی در فتنه در جلسات خصوصی مجمع روحانیون اقرار کرد تقلب دروغ بوده و واقعیت نداشته است. با بیصداقتی و نفاق چگونه میتوان از آشتی و تفاهم ملی سخن گفت؟ اصلاً آیا به چنین متقلبانی که به مردم دروغ گفتند، میتوان اعتماد و مفاهمه کرد.