اخبار ویژه
همان 7-6 میلیارد دلار هم نصیب ایران نشد! (خبر ویژه)
رئیس دایره تحریمها در وزارت خزانهداری آمریکا تصریح کرد مبلغی به مراتب کمتر از پیشبینی دولت آمریکا در جریان توافق ژنو نصیب ایران شده است.
به گزارش رویتر، دیوید کوهن در سنای آمریکا اظهار داشت: براساس تخمینهای اولیه، مقامهای وزارتخانه خزانهداری آمریکا انتظار داشتند به دنبال توافق موقت اتمی با ایران نزدیک به 6 تا 7 میلیارد دلار از منابع رفع تحریم شده نصیب تهران شود. اما به نظر میرسد این تخمین بیش از اندازه بوده است.
وی افزود: تحریمهایی که واشنگتن در ماه فوریه علیه برخی اشخاص وضع کرد، این پیام را میفرستد که آمریکا فورا و شدیدا کسانی که آنها را نقض کنند، تنبیه میکند.
وزارت خزانهداری آمریکا 17 بهمنماه علیه برخی شرکتها و افراد که به کمک به ایران برای نقض تحریمها متهم شدهاند، مجازاتهایی وضع کرد. این مجازاتها دومین از این دست پس از توافق هستهای سوم آذر میان تهران و کشورهای 5+1 بود.
دیوید کوهن گفت «ما آن کار را کردیم و فکر میکنم پیامی قوی فرستادیم.»
کوهن همچنین گفت آمریکا شرکتی را در اروپا، خلیجفارس و آسیا ندیده است که تلاش کند از موقعیت محدود به وجود آمده در مورد تحریمها استفاده کرده، وارد بازار ایران، وارد دادوستدی با این کشور که ممکن است تحریمهایی همراه داشته باشد، شود.
یادآور میشود با وجود ذوقزدگی برخی سیاستمداران و رسانهها در ایران و طرح این ادعا که غرب تسلیم شده و در ساختار تحریمها شکاف افتاده، مقامات آمریکایی نظیر اوباما و کری و شرمن قبل و بعد از توافق ژنو تصریح کرده بودند که ساختار اصلی تحریمها در حد 95 درصد سر جای خود دست نخورده باقی میماند.
برخی خبرها حاکی از آن است که به رغم ادعای آزادی ماهانه 550 میلیون دلار از اموال بلوکه شده ایران، عملا این مبالغ به دست ایران نرسیده و یا دولت امکان هزینه و جابجایی آن را در شبکههای بانکی بینالمللی ندارد.
سوریه سر جای خود باقی است بیثباتی به عربستان کمانه کرده است (خبر ویژه)
«متحدان آمریکا از جنگ سوریه سرخورده شدهاند، حکومت بشار اسد قدرتمندتر از همیشه سر جای خود باقی است و در مقابل بیثباتی رژیم پیر سعودی را تهدید میکند».
روزنامه اتریشی استاندارد با انتشار این ارزیابی از آخرین تحولات جنگ 3 ساله سوریه و پیروزیهای اخیر جبهه مقاومت نوشت: بعد از 3 سالی که از آغاز جنگ میگذرد، بشار اسد محکمتر از یک سال پیش روی زین قدرت نشسته است. حکومت از نظر نظامی خود را تثبیت کرده، و نیز ارادهای بینالمللی برای مقابله با او با توجه به اوضاع پیچیده کنونی ضعیف میشود. حکومت سوریه که در سال اول پیشبینی پایانش را میکردند، توانست در سال گذشته از نظر نظامی خود را تثبیت کند. یعنی توانست مناطق و راههای از نظر حیاتی مهم را دوباره به اختیار خود درآورد. این روند همچنان ادامه مییابد.
استاندارد افزود: دولت سوریه امسال در نظر دارد انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند و در عین حال موفق شده مردم خسته از جنگ را به سوی خود متمایل و جذب کند.
روزنامه اتریشی مینویسد: در همان مرحله اول بحران، سوریه تبدیل به آوردگاه جنگ سرد بین ایران و عربستان شد. برای اعزاب خلیج فارس خیلی پرجاذبه بود که با سقوط اسد جلوی نفوذ ایران را در سوریه و نیز لبنان بگیرند و به این ترتیب زخم راهبردی «از دست دادن» عراق را که با اشغال نظامی این کشور در سال 2003 متوجه حیطه نفوذ اعراب سنی شد التیام بخشند. اما اسد سرجایاش است و در نتیجه در عربستانی که خود با یک پادشاه نود ساله و یک ولیعهد بیمار در دوران گذر به سر میبرد نا امنی سیاسی زیاد است. در شورای همکاری شکافهایی سرباز میکند که تلاش برای بستن آنها از سوی قطر با در پیش گرفتن سیاست خارجی مستقل دچار اخلال میشود و مناسبات شورای همکاری خلیج فارس با عراق که نخستوزیرش مالکی عربستان را به کمک به تروریسم متهم میکند، در پایینترین سطح خود است.
استاندارد از «سرخوردگی متحدان آمریکا» خبر داد و نوشت: بحران در مناسبات آمریکا و عربستان آشکارتر شده است. ریاض نه تنها از سیاست آمریکا در برابر ایران و مصر سر خورده است بلکه در این مورد نیز از آمریکا دلگیر است که در تابستان 2013 به جای بمباران حکومت اسد اجازه امضای قرارداد خلع سلاح شیمیایی را داد که برای حکومت اسد وجهه به همراه آورد. و بحران اخیر اوکراین بر دیپلماسی سوریه نیز اثر منفی گذاشته است. روسیه مادام که در کریمه بار خود را به منزل نرسانده دیگر فشاری بر اسد وارد نخواهد کرد. امروز هیچکس پیشگویی نخواهد کرد که اسد در سال 2015 دیگر نیست.
در همین حال روزنامه لبنانی الاخبار در تحلیل مشابهی نوشت: عربستان در حال باختن بازی در سوریه است. تسلط ارتش سوریه بر شهر استراتژیک یبرود، امید عربستان را برای تغییر توازن قدرت در سوریه به ناامیدی تبدیل کرد و اکنون معلوم است که دولت سعودی بازنده جنگ سوریه است. این در حالی است که روابط عربستان با قطر نیز به هم خورده و در سر پرونده هستهای ایران نیز با آمریکا دچار اختلاف شده است.
توجیه سرکوب مطبوعات منتقد حتی حامیان دولت را نیز قانع نکرد (خبر ویژه)
توقیف دومین نشریه منتقد دولت به قدری نسنجیده و غیرقابل دفاع بود که حتی مخالفت مدیرکل مطبوعات داخلی دولت اصلاحات را نیز درآورد.
هفتهنامه 9 دی در آخرین روز کاری رسانهها از سوی هیئت نظارت بر مطبوعات که زیر نظر وزیر ارشاد فعالیت میکند، توقیف شد تا احتمالاً به اعتبار تعطیلات دو هفتهای این موضوع به محاق فراموشی سپرده شود. پیش از آن نیز نشریه یا لثارات توقیف شده و روزنامه وطن امروز تذکر گرفته بود.
عیسی سحرخیز مدیر کل مطبوعات داخلی در دولت اصلاحات در واکنش به این موضوع نوشت: این خبر نه تنها در روزهای پایانی پارسال شگفتیآفرین بود و صدای اعتراض جریانهای سیاسی و فرهنگی مخالف دولت روحانی را بلند کرد، بلکه باعث شد که بسیاری از حامیان دولت نیز آن را برنتابند و به نقد سیاستهای مطبوعاتی وزیر ارشاد بپردازند. به این دلیل بود که علی جنتی مجبور شد در روز چهارشنبه 6 فروردین پس از برگزاری نخستین نشست هیئت دولت در سال 93 اعلام کند: «توقیفها یا تذکرهای کتبی یا هر اقدام (هیئت نظارت بر مطبوعات) در رابطه با روزنامهها و نشریات ربطی به دولت ندارد و هیئت نظارت بر مطبوعات هفت عضو دارد که تنها دو عضو آن از وزارتخانههای ارشاد و علوم هستند.
سحرخیز مینویسد: این پرسشها بیپاسخ میماند که چگونه دوستان و موافقان سیاسی حمید رسایی در هیئت نظارت همه علیه او رأی دادهاند، چرا نماینده مدیران مسئول مطبوعات که باید مدافع حق و حقوق روزنامهنگاران باشد با آنان همدلی و همراهی کرده، و به چه دلیل علی مطهری کمر به قتل نشریه همکار خود در مجلس بسته است.
وی ادامه میدهد: سخن من با دولت «تدبیر و امید» و شخص علی جنتی این است که اقدام هیئت نظارت بر مطبوعات به ریاست وزیر ارشاد در توقیف هفتهنامه 9 دی وجاهت قانونی ندارد و دولت روحانی نباید وارد چنین برخوردهایی شود که ناقض اصل 168 قانون اساسی است. علی جنتی در این مورد به صراحت باید بگوید که در نشست هیئت نظارت بر مطبوعات در خصوص نشریه توقیف شده رأی وزیر ارشاد و نماینده وزیر فرهنگ و آموزش عالی چه بوده است، منفی یا ممتنع، شاید هم موافق؟ او اگر مایل است با بسط و توسعه فعالیتهای مطبوعاتی و قوام بخشیدن به فضای نقد در جامعه، نامی نیک در تاریخ از خود برجای بگذارد، دیگر نمیتواند به گفتن این حرف بسنده کند که «توقیفها یا تذکرهای کتبی یا هر اقدام (هیئت نظارت بر مطبوعات) در رابطه با روزنامهها و نشریات ربطی به دولت ندارد.» جنتی باید بداند که ریاست و هدایت هیئت نظارت با وزیر ارشاد است و حاصل رایزنیها و مصلحتاندیشیهای دولت «تدبیر و امید».
هاشمی: مجلس ششم و ماجرای خالد بن ولید تندروی بود (خبر ویژه)
هاشمی رفسنجانی میگوید: مردم با وضعی که بعد از دولت سازندگی دیدند خاتمی را انتخاب کردند.
وی در مصاحبه با روزنامه ایران اظهار داشت: بعد از دولت سازندگی مردم با وضعی که دیدند آقای خاتمی را انتخاب کردند که رأی خوبی هم آورد ولی کمکم بعضی کارها را به افراط کشیدند. یعنی گروهی از آدمهای تند خیلیها را رنجاندند و مدتی هم امتیازات را از دست دادند. مجلس ششم یک مقدار از اعتدال خارج شد. واقعیت کشور را در نظر نگرفت، شاید به زعم خودشان، کارهایشان با سوءنیت نبود، ولی با روحیه کلی جامعه سازگار نبود و نوعی تندروی بود. همینها باعث شدند که در مقابلشان گروههایی شکل گرفتند و افرادی که افکار آن گونه داشتند، با برنامهریزی آمدند.
هاشمی همچنین در انتقاد دیگری از تندرویهای جریان چپ گفت: بهترین نسخه برای نهادینه کردن اعتدال، عقلانیت است. یعنی نیروهایی که با سواد هستند، عقلانیت دارند و مرجع تشخیص هستند، کارشناسی کنند. پیچ و خمهای تاریخ را نگاه کنند، یک مورد را به عنوان مثال رفتار عقلانی میگویم. وقتی جنگ تمام شد و دنبال سازندگی و بازسازی رفتیم، عراق دستش از دستاوردهای جنگی خالی بود و به سرش زد که کشوری را اشغال کند. کویت را گرفت و آمریکاییها آمدند که او را بزنند. در داخل کشور ما کسانی بودند که میگفتند صدام خالد بن ولید است و باید جنایتهایش را فراموش کنیم و با آمریکاییها بجنگیم، پیچ خیلی خطرناکی بود. اگر میرفتیم همان شرایط عراق را پیدا میکردیم. ولی روحیه اعتدال به ما آموخت که وارد این ماجرا نشویم، حضور آمریکا را محکوم کردیم، اما در عمل هیچ کاری علیه آمریکا نکردیم.
غرب در جنگ سوریه شکست خورد و ناچار به مذاکره با ایران است (خبر ویژه)
یک روزنامه آلمانی نتیجه راهبرد جنگی غرب علیه دولت سوریه را ناامیدکننده توصیف کرد و نوشت: این راهبرد پس از سه سال ناکام مانده و غرب باید با ایران به عنوان طرف قدرتمند مذاکره کند.
فرانکفورتر الگماینه سایتونگ در تحلیلی خاطرنشان کرد: بشار همچنان بر مسند قدرت است و احتمالا راهحل سیاسی بدون او وجود نخواهد داشت. اما روسیه بر اثر بحران کریمه، به عنوان میانجی احتمالی کنار رفته است. آیا لحاظ کردن ایران آخرین امید است؟ جنگ سرد جدید شکاف عمیقی پدید میآورد که نه فقط غرب را از روسیه جدا میکند، بلکه در دیگر مناطق جهان نیز به گسست ادامه میدهد و حل بحرانهایی را دشوار میسازد که، به باور گسترده جهانیان، برای رسیدن به آن به وجود روسیه نیاز است - در سوریه و احتمالا ایران. الحاق کریمه، رئیسجمهور روسیهای را نشان میدهد که دنبال رویارویی رفته و دست برای همکاری سازنده دراز نمیکند.
در این فاصله ماجرای سوریه وارد چهارمین سال خود میشود.
این تحلیل خاطرنشان میکند: عربستان در بحران سوریه، به شاگرد شعبدهباز میماند که اختیار از دستش درآمده و فقط میتواند ببازد: اگر ریاض به شورشیان همچنان سلاح بدهد - این را میتوان در این فاصله یک «قانون عربی» نامید - که همواره نیز این سلاحها به دست افراطیها میرسد، کسانی را تقویت کرده که ترجیح آنها ایجاد حکومتهای وحشت در وطنهایشان است. اما اگر سعودی دادن سلاح را متوقف کند به عنوان بازنده مطرح میشود زیرا نتوانسته اسد را از قدرت بیندازد. اسد اکنون میتواند با انتخابات نشان دهد اوضاع عادی است و برای هفت سال دیگر زمام امور را به دست بگیرد. سپس میتواند، به ویژه به دلیل فتوحات اخیر ارتش، بخشی از سوریه را که در اختیار دارد با ثبات کند.
فرانکفورتر الگماینه سایتونگ معتقد است: نتیجه سه سال گذشته ناامیدکننده است. راهی پر از ارزیابیهای غلط و فرصتهای از دست داده در پشت سرغرب قرار دارد. کشورهای غربی مدتی بیش از حد طولانی فکر میکردند در سوریه، مانند دیگر کشورهای بهار عربی، قیامی علیه خودکامهای صورت میگیرد که چندان از حمایت مردم برخوردار نیست. اما اگر این چنین میبود، بشار اسد - مانند بن علی و مبارک و قذافی - در سال 2011 سقوط میکرد. علویها و مسیحیها و دروزیها و اسماعیلیها، حتی بخش مهمی از سنیهای طبقه متوسط با بشار اسد هستند.
نشریه آلمانی آنگاه به نفوذ بیبدیل ایران پرداخته و نوشت: با این اوصاف احتمالا خیلی راهگشا نبود که غرب بر این خواسته اصرار ورزید که راهحل سیاسی، تنها بدون اسد ممکن است. چه بسا زودتر راهحلی پیدا میشد. اگر که با منتظر شدن برای سقوط اسد زمان با ارزش را از دست نمیدادند. غرب باید پیشنهاد روسیه را مبنی بر پیدا کردن راهحلی با اسد، نسبت به جدی بودنش مورد آزمون قرار میداد و ایران، یکی از مهمترین نقشآفرینان در سوریه را از همه گفتگوها دور نگاه نمیداشت. نتیجه تلخ این است: رهیافت کنونی ناکام مانده است. بعد از کنار رفتن روسیه به عنوان شریک، احتمالا یک چیز میماند تا مانع شویم که خاور نزدیک دچار از هم گسیختی کامل شود؛ لحاظ کردن ایران، به ویژه از طریق حزبالله، نفوذ بیشتری بر رخداد نظامی در سوریه دارد تا روسیه. پرسش این نیست که آیا ایران میتواند «چیزی عرضه کند» بلکه این است که آیا میخواهد؟ ایران شریک گفتگوست، آنجا که باید سناریوهای با اسد و یا در زمان بعد از او را مورد بررسی قرار داد.
رئیس دایره تحریمها در وزارت خزانهداری آمریکا تصریح کرد مبلغی به مراتب کمتر از پیشبینی دولت آمریکا در جریان توافق ژنو نصیب ایران شده است.
به گزارش رویتر، دیوید کوهن در سنای آمریکا اظهار داشت: براساس تخمینهای اولیه، مقامهای وزارتخانه خزانهداری آمریکا انتظار داشتند به دنبال توافق موقت اتمی با ایران نزدیک به 6 تا 7 میلیارد دلار از منابع رفع تحریم شده نصیب تهران شود. اما به نظر میرسد این تخمین بیش از اندازه بوده است.
وی افزود: تحریمهایی که واشنگتن در ماه فوریه علیه برخی اشخاص وضع کرد، این پیام را میفرستد که آمریکا فورا و شدیدا کسانی که آنها را نقض کنند، تنبیه میکند.
وزارت خزانهداری آمریکا 17 بهمنماه علیه برخی شرکتها و افراد که به کمک به ایران برای نقض تحریمها متهم شدهاند، مجازاتهایی وضع کرد. این مجازاتها دومین از این دست پس از توافق هستهای سوم آذر میان تهران و کشورهای 5+1 بود.
دیوید کوهن گفت «ما آن کار را کردیم و فکر میکنم پیامی قوی فرستادیم.»
کوهن همچنین گفت آمریکا شرکتی را در اروپا، خلیجفارس و آسیا ندیده است که تلاش کند از موقعیت محدود به وجود آمده در مورد تحریمها استفاده کرده، وارد بازار ایران، وارد دادوستدی با این کشور که ممکن است تحریمهایی همراه داشته باشد، شود.
یادآور میشود با وجود ذوقزدگی برخی سیاستمداران و رسانهها در ایران و طرح این ادعا که غرب تسلیم شده و در ساختار تحریمها شکاف افتاده، مقامات آمریکایی نظیر اوباما و کری و شرمن قبل و بعد از توافق ژنو تصریح کرده بودند که ساختار اصلی تحریمها در حد 95 درصد سر جای خود دست نخورده باقی میماند.
برخی خبرها حاکی از آن است که به رغم ادعای آزادی ماهانه 550 میلیون دلار از اموال بلوکه شده ایران، عملا این مبالغ به دست ایران نرسیده و یا دولت امکان هزینه و جابجایی آن را در شبکههای بانکی بینالمللی ندارد.
سوریه سر جای خود باقی است بیثباتی به عربستان کمانه کرده است (خبر ویژه)
«متحدان آمریکا از جنگ سوریه سرخورده شدهاند، حکومت بشار اسد قدرتمندتر از همیشه سر جای خود باقی است و در مقابل بیثباتی رژیم پیر سعودی را تهدید میکند».
روزنامه اتریشی استاندارد با انتشار این ارزیابی از آخرین تحولات جنگ 3 ساله سوریه و پیروزیهای اخیر جبهه مقاومت نوشت: بعد از 3 سالی که از آغاز جنگ میگذرد، بشار اسد محکمتر از یک سال پیش روی زین قدرت نشسته است. حکومت از نظر نظامی خود را تثبیت کرده، و نیز ارادهای بینالمللی برای مقابله با او با توجه به اوضاع پیچیده کنونی ضعیف میشود. حکومت سوریه که در سال اول پیشبینی پایانش را میکردند، توانست در سال گذشته از نظر نظامی خود را تثبیت کند. یعنی توانست مناطق و راههای از نظر حیاتی مهم را دوباره به اختیار خود درآورد. این روند همچنان ادامه مییابد.
استاندارد افزود: دولت سوریه امسال در نظر دارد انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کند و در عین حال موفق شده مردم خسته از جنگ را به سوی خود متمایل و جذب کند.
روزنامه اتریشی مینویسد: در همان مرحله اول بحران، سوریه تبدیل به آوردگاه جنگ سرد بین ایران و عربستان شد. برای اعزاب خلیج فارس خیلی پرجاذبه بود که با سقوط اسد جلوی نفوذ ایران را در سوریه و نیز لبنان بگیرند و به این ترتیب زخم راهبردی «از دست دادن» عراق را که با اشغال نظامی این کشور در سال 2003 متوجه حیطه نفوذ اعراب سنی شد التیام بخشند. اما اسد سرجایاش است و در نتیجه در عربستانی که خود با یک پادشاه نود ساله و یک ولیعهد بیمار در دوران گذر به سر میبرد نا امنی سیاسی زیاد است. در شورای همکاری شکافهایی سرباز میکند که تلاش برای بستن آنها از سوی قطر با در پیش گرفتن سیاست خارجی مستقل دچار اخلال میشود و مناسبات شورای همکاری خلیج فارس با عراق که نخستوزیرش مالکی عربستان را به کمک به تروریسم متهم میکند، در پایینترین سطح خود است.
استاندارد از «سرخوردگی متحدان آمریکا» خبر داد و نوشت: بحران در مناسبات آمریکا و عربستان آشکارتر شده است. ریاض نه تنها از سیاست آمریکا در برابر ایران و مصر سر خورده است بلکه در این مورد نیز از آمریکا دلگیر است که در تابستان 2013 به جای بمباران حکومت اسد اجازه امضای قرارداد خلع سلاح شیمیایی را داد که برای حکومت اسد وجهه به همراه آورد. و بحران اخیر اوکراین بر دیپلماسی سوریه نیز اثر منفی گذاشته است. روسیه مادام که در کریمه بار خود را به منزل نرسانده دیگر فشاری بر اسد وارد نخواهد کرد. امروز هیچکس پیشگویی نخواهد کرد که اسد در سال 2015 دیگر نیست.
در همین حال روزنامه لبنانی الاخبار در تحلیل مشابهی نوشت: عربستان در حال باختن بازی در سوریه است. تسلط ارتش سوریه بر شهر استراتژیک یبرود، امید عربستان را برای تغییر توازن قدرت در سوریه به ناامیدی تبدیل کرد و اکنون معلوم است که دولت سعودی بازنده جنگ سوریه است. این در حالی است که روابط عربستان با قطر نیز به هم خورده و در سر پرونده هستهای ایران نیز با آمریکا دچار اختلاف شده است.
توجیه سرکوب مطبوعات منتقد حتی حامیان دولت را نیز قانع نکرد (خبر ویژه)
توقیف دومین نشریه منتقد دولت به قدری نسنجیده و غیرقابل دفاع بود که حتی مخالفت مدیرکل مطبوعات داخلی دولت اصلاحات را نیز درآورد.
هفتهنامه 9 دی در آخرین روز کاری رسانهها از سوی هیئت نظارت بر مطبوعات که زیر نظر وزیر ارشاد فعالیت میکند، توقیف شد تا احتمالاً به اعتبار تعطیلات دو هفتهای این موضوع به محاق فراموشی سپرده شود. پیش از آن نیز نشریه یا لثارات توقیف شده و روزنامه وطن امروز تذکر گرفته بود.
عیسی سحرخیز مدیر کل مطبوعات داخلی در دولت اصلاحات در واکنش به این موضوع نوشت: این خبر نه تنها در روزهای پایانی پارسال شگفتیآفرین بود و صدای اعتراض جریانهای سیاسی و فرهنگی مخالف دولت روحانی را بلند کرد، بلکه باعث شد که بسیاری از حامیان دولت نیز آن را برنتابند و به نقد سیاستهای مطبوعاتی وزیر ارشاد بپردازند. به این دلیل بود که علی جنتی مجبور شد در روز چهارشنبه 6 فروردین پس از برگزاری نخستین نشست هیئت دولت در سال 93 اعلام کند: «توقیفها یا تذکرهای کتبی یا هر اقدام (هیئت نظارت بر مطبوعات) در رابطه با روزنامهها و نشریات ربطی به دولت ندارد و هیئت نظارت بر مطبوعات هفت عضو دارد که تنها دو عضو آن از وزارتخانههای ارشاد و علوم هستند.
سحرخیز مینویسد: این پرسشها بیپاسخ میماند که چگونه دوستان و موافقان سیاسی حمید رسایی در هیئت نظارت همه علیه او رأی دادهاند، چرا نماینده مدیران مسئول مطبوعات که باید مدافع حق و حقوق روزنامهنگاران باشد با آنان همدلی و همراهی کرده، و به چه دلیل علی مطهری کمر به قتل نشریه همکار خود در مجلس بسته است.
وی ادامه میدهد: سخن من با دولت «تدبیر و امید» و شخص علی جنتی این است که اقدام هیئت نظارت بر مطبوعات به ریاست وزیر ارشاد در توقیف هفتهنامه 9 دی وجاهت قانونی ندارد و دولت روحانی نباید وارد چنین برخوردهایی شود که ناقض اصل 168 قانون اساسی است. علی جنتی در این مورد به صراحت باید بگوید که در نشست هیئت نظارت بر مطبوعات در خصوص نشریه توقیف شده رأی وزیر ارشاد و نماینده وزیر فرهنگ و آموزش عالی چه بوده است، منفی یا ممتنع، شاید هم موافق؟ او اگر مایل است با بسط و توسعه فعالیتهای مطبوعاتی و قوام بخشیدن به فضای نقد در جامعه، نامی نیک در تاریخ از خود برجای بگذارد، دیگر نمیتواند به گفتن این حرف بسنده کند که «توقیفها یا تذکرهای کتبی یا هر اقدام (هیئت نظارت بر مطبوعات) در رابطه با روزنامهها و نشریات ربطی به دولت ندارد.» جنتی باید بداند که ریاست و هدایت هیئت نظارت با وزیر ارشاد است و حاصل رایزنیها و مصلحتاندیشیهای دولت «تدبیر و امید».
هاشمی: مجلس ششم و ماجرای خالد بن ولید تندروی بود (خبر ویژه)
هاشمی رفسنجانی میگوید: مردم با وضعی که بعد از دولت سازندگی دیدند خاتمی را انتخاب کردند.
وی در مصاحبه با روزنامه ایران اظهار داشت: بعد از دولت سازندگی مردم با وضعی که دیدند آقای خاتمی را انتخاب کردند که رأی خوبی هم آورد ولی کمکم بعضی کارها را به افراط کشیدند. یعنی گروهی از آدمهای تند خیلیها را رنجاندند و مدتی هم امتیازات را از دست دادند. مجلس ششم یک مقدار از اعتدال خارج شد. واقعیت کشور را در نظر نگرفت، شاید به زعم خودشان، کارهایشان با سوءنیت نبود، ولی با روحیه کلی جامعه سازگار نبود و نوعی تندروی بود. همینها باعث شدند که در مقابلشان گروههایی شکل گرفتند و افرادی که افکار آن گونه داشتند، با برنامهریزی آمدند.
هاشمی همچنین در انتقاد دیگری از تندرویهای جریان چپ گفت: بهترین نسخه برای نهادینه کردن اعتدال، عقلانیت است. یعنی نیروهایی که با سواد هستند، عقلانیت دارند و مرجع تشخیص هستند، کارشناسی کنند. پیچ و خمهای تاریخ را نگاه کنند، یک مورد را به عنوان مثال رفتار عقلانی میگویم. وقتی جنگ تمام شد و دنبال سازندگی و بازسازی رفتیم، عراق دستش از دستاوردهای جنگی خالی بود و به سرش زد که کشوری را اشغال کند. کویت را گرفت و آمریکاییها آمدند که او را بزنند. در داخل کشور ما کسانی بودند که میگفتند صدام خالد بن ولید است و باید جنایتهایش را فراموش کنیم و با آمریکاییها بجنگیم، پیچ خیلی خطرناکی بود. اگر میرفتیم همان شرایط عراق را پیدا میکردیم. ولی روحیه اعتدال به ما آموخت که وارد این ماجرا نشویم، حضور آمریکا را محکوم کردیم، اما در عمل هیچ کاری علیه آمریکا نکردیم.
غرب در جنگ سوریه شکست خورد و ناچار به مذاکره با ایران است (خبر ویژه)
یک روزنامه آلمانی نتیجه راهبرد جنگی غرب علیه دولت سوریه را ناامیدکننده توصیف کرد و نوشت: این راهبرد پس از سه سال ناکام مانده و غرب باید با ایران به عنوان طرف قدرتمند مذاکره کند.
فرانکفورتر الگماینه سایتونگ در تحلیلی خاطرنشان کرد: بشار همچنان بر مسند قدرت است و احتمالا راهحل سیاسی بدون او وجود نخواهد داشت. اما روسیه بر اثر بحران کریمه، به عنوان میانجی احتمالی کنار رفته است. آیا لحاظ کردن ایران آخرین امید است؟ جنگ سرد جدید شکاف عمیقی پدید میآورد که نه فقط غرب را از روسیه جدا میکند، بلکه در دیگر مناطق جهان نیز به گسست ادامه میدهد و حل بحرانهایی را دشوار میسازد که، به باور گسترده جهانیان، برای رسیدن به آن به وجود روسیه نیاز است - در سوریه و احتمالا ایران. الحاق کریمه، رئیسجمهور روسیهای را نشان میدهد که دنبال رویارویی رفته و دست برای همکاری سازنده دراز نمیکند.
در این فاصله ماجرای سوریه وارد چهارمین سال خود میشود.
این تحلیل خاطرنشان میکند: عربستان در بحران سوریه، به شاگرد شعبدهباز میماند که اختیار از دستش درآمده و فقط میتواند ببازد: اگر ریاض به شورشیان همچنان سلاح بدهد - این را میتوان در این فاصله یک «قانون عربی» نامید - که همواره نیز این سلاحها به دست افراطیها میرسد، کسانی را تقویت کرده که ترجیح آنها ایجاد حکومتهای وحشت در وطنهایشان است. اما اگر سعودی دادن سلاح را متوقف کند به عنوان بازنده مطرح میشود زیرا نتوانسته اسد را از قدرت بیندازد. اسد اکنون میتواند با انتخابات نشان دهد اوضاع عادی است و برای هفت سال دیگر زمام امور را به دست بگیرد. سپس میتواند، به ویژه به دلیل فتوحات اخیر ارتش، بخشی از سوریه را که در اختیار دارد با ثبات کند.
فرانکفورتر الگماینه سایتونگ معتقد است: نتیجه سه سال گذشته ناامیدکننده است. راهی پر از ارزیابیهای غلط و فرصتهای از دست داده در پشت سرغرب قرار دارد. کشورهای غربی مدتی بیش از حد طولانی فکر میکردند در سوریه، مانند دیگر کشورهای بهار عربی، قیامی علیه خودکامهای صورت میگیرد که چندان از حمایت مردم برخوردار نیست. اما اگر این چنین میبود، بشار اسد - مانند بن علی و مبارک و قذافی - در سال 2011 سقوط میکرد. علویها و مسیحیها و دروزیها و اسماعیلیها، حتی بخش مهمی از سنیهای طبقه متوسط با بشار اسد هستند.
نشریه آلمانی آنگاه به نفوذ بیبدیل ایران پرداخته و نوشت: با این اوصاف احتمالا خیلی راهگشا نبود که غرب بر این خواسته اصرار ورزید که راهحل سیاسی، تنها بدون اسد ممکن است. چه بسا زودتر راهحلی پیدا میشد. اگر که با منتظر شدن برای سقوط اسد زمان با ارزش را از دست نمیدادند. غرب باید پیشنهاد روسیه را مبنی بر پیدا کردن راهحلی با اسد، نسبت به جدی بودنش مورد آزمون قرار میداد و ایران، یکی از مهمترین نقشآفرینان در سوریه را از همه گفتگوها دور نگاه نمیداشت. نتیجه تلخ این است: رهیافت کنونی ناکام مانده است. بعد از کنار رفتن روسیه به عنوان شریک، احتمالا یک چیز میماند تا مانع شویم که خاور نزدیک دچار از هم گسیختی کامل شود؛ لحاظ کردن ایران، به ویژه از طریق حزبالله، نفوذ بیشتری بر رخداد نظامی در سوریه دارد تا روسیه. پرسش این نیست که آیا ایران میتواند «چیزی عرضه کند» بلکه این است که آیا میخواهد؟ ایران شریک گفتگوست، آنجا که باید سناریوهای با اسد و یا در زمان بعد از او را مورد بررسی قرار داد.