جایگاه تبرک در ادیان الهی(بخش دوم و پایانی)
تبرک؛ بدعت یا مهرورزی
آیتالله جعفر سبحانی
در بخش نخست این مقاله، مستندات قرآنی و حدیثی تبرک- که وهابیان آن را بدعت شمرده موجب گمراهی میپندارند- مطرح و تبیین شد.
در این بخش، نمونههایی از تبرک مسلمانان عصر نبوی به آثاری مانند: آب وضوی پیامبر، قبر پیامبر، قرآن مجید و... براساس احادیث وارده از اهل بیت(ع) بیان شده و به شبهات مطرح شده در این زمینه پاسخ داده میشود. با هم آن را از نظر میگذرانیم.
تبرک در روایات اهل بیت(ع)
در روایات ائمه اهل بیت(ع) تبرک به امور متعددی، مستحب شمرده شده است که برخی را یادآور میشویم:
تبرک به نام خداوند
امام حسن عسکری(ع) از جد بزرگوارشان امیرمؤمنان نقل میکنند که رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: کل امر ذی بال لم یذکر اسمالله فیه فهو ابتر(1): هر کار مهمی که نام خدا در آن گفته نشود، به پایان نمیرسد.
تبرک به قرآن مجید
امام صادق(ع) از امیرمؤمنان نقل میکند: هر خانهای که در آنجا قرآن خوانده و نام خدا آورده شود، برکت آن افزایش می یابد و فرشتگان حاضر میشوند و شیاطین را دور میکنند(2) و در همین باب روایاتی در مورد تبرک به قرآن وارد شده است.
تبرک به آب وضوی پیامبر(ص)
امام رضا(ع) میفرماید: از پدرم شنیدم، که او از پدرانش از جابربن عبدالله روایت کرد که رسول خدا در زیر خیمهای چرمین وضو گرفت، بلال حبشی از خیمه بیرون آمد، در حالی که باقیمانده آب وضو را به همراه آورده بود، مردم هجوم آوردند و هرکس میتوانست چیزی از آن آب به صورت خود زد و هرکس نتوانست از رطوبت دست دیگران تبرک جست.(3)
تبرک به تربت قبر پیامبر(ص)
آنگاه که پیامبر(ص) را به خاک سپردند، دخت گرامی ایشان، حضرت فاطمه(س) در کنار قبر آن حضرت ایستاد و مشتی از خاک قبر را برداشت و بر چشمان خود نهاد و گریست و دو بیت شعر سرود به این مضمون:
کسی که خاک پیامبر را ببوید، باکی ندارد اگر در همه عمر هیچ عطری به مشامش نرسد، اندوههای فراوان بر من باریده است که اگر بر روزها ببارد به شب تبدیل میشوند.(4)
تبرک به قبر پیامبر(ص)
علیبن جعفر از برادرش امام موسی کاظم(ع) و او از پدرش امام جعفر صادق(ع) نقل میکند که وی همواره در کنار قبر پیامبر میایستاد و بر او سلام میکرد و شهادت و گواهی میداد که او رسالت خود را ابلاغ کرده است. آنگاه رو به قبله میکرد و پشت خود را به سنگ سبزی که بر دیوار قبر بود، میچسباند و دعایی را میخواند.(5)
ابن فضال میگوید: امام هشتم را دیدم آنگاه که میخواست مدینه را برای عمره ترک کند، پس از نماز مغرب نزد قبر رسول خدا(ص) و بالای سر آن حضرت آمد، بر پیامبر سلام کرد و خود را به قبر چسبانید و آنگاه به سوی منبر پیامبر(ص) آمد، سپس به سوی قبر بازگشت و در کنار قبر ایستاد و نماز گزارد و دوش چپ خود را به قبر چسبانید.(6)
معاویهبن عمار میگوید: امام صادق(ع) فرمود: هرگاه از دعا در کنار قبر پیامبر(ص) فارغ شدید، به طرف منبر بروید و دست خود را به آن دستگیرهها بگذارید و آنگاه آن را بر دو چشم و صورت خود بکشید.(7)
منطق مخالفان تبرک به آثار کنونی رسولخدا(ص) و امامان(ع)
در آغاز سخن یادآور شدیم که تبرک، یک امر مسلم بین فقیهان اسلامی است و اگر اختلافی باشد، در برخی از موارد و مصادیق است، امروز زائران خانه خدا خواهان تبرک با ضریح و یا در و دیوار مسجدالنبی و مسجدالحرام هستند، ولی وهابیان به شدت از آن جلوگیری میکنند و دلیل آنان یک رشته اموری است که به آنها اشاره میشود.
1- تبرک تنها به آثاری جایز است که با بدن پیامبر تماس داشته است
بنباز در نامه خود به آقای واعظزاده مینویسد: درست است که یاران رسول خدا(ص) با آثار وی تبرک میجستند، ولی تبرک آنها در مواردی بود که آن اشیا با پیامبر(ص) تماسی داشتهاند، ولی در و دیوار دو مسجد و یا ضریح پیامبر(ص) تماسی با پیامبر نداشته و لذا نمیتوان به آنها تبرک جست. (8)
پاسخ این استدلال روشن است:
اولا: از نظر مکتب حنبلی و حتی اشعری، علل طبیعی، کوچکترین تأثیری در پدیدهها ندارند، بلکه این سنن الهی است که به همراه آتش، حرارت و به همراه آب، سردی پدید میآورد، اما خود آب و آتش، در پدیدهها، کوچکترین تأثیری ندارند و شعار بزرگان این دو مکتب شعر زیر است:
و من یقل بالطبع او بالعله
فذاک کفر عند أهل المله
هر کس بگوید این اثر طبیعی چیزی است یا چیزی علت چیز دیگری است، این سخن نزد مسلمانان کفر به شمار میرود.
در این مکتب، تماس با بدن پیامبر(ص) اثری در خیر و برکت ندارد و نسبت این آثار که با بدن او تماس داشته با آثار کنونی که به نوعی به آن حضرت وابسته است، یکسان است.
ثانیاً: شیخین وصیت کردند که آنان را در کنار قبر پیامبر(ص) به خاک بسپارند. حتی عمربن خطاب پیامی به عایشه فرستاد و از او اجازه گرفت که در کنار قبر پیامبر به خاک سپرده شود. ابن اثیر داستان را چنین بیان کرد:
عمر فرزند خود را به خانه عایشه فرستاد و او را در حال گریه کردن دید. گفت: پدرم سلام میرساند و از تو اجازه میخواهد که در کنار دو یار خود، دفن شود. عایشه گفت: من آنجا را برای خود نگه داشته بودم. اکنون او را بر خود مقدم میدارم.(9) از اینکه او علت دفن خود را، بودن در کنار دو یار خویش بر میشمارد، جز این نیست که میخواهد از وجود آن دو تبرک بجوید.
ثالثاً: در گذشته یادآور شدیم که از احمد بن حنبل درباره بوسیدن قبر پیامبر سؤال کردند، او گفت: اشکالی ندارد، آیا سنگ و گل قبر موجود در زمان احمد (نیمه قرن سوم) همان سنگ و گل دوران نخست بوده است؟
رابعاً: یادآور شدیم که عبدالله بن عمر و همچنین فرزند او در نقاطی که پیامبر نماز خوانده بود، نماز میگذارند آیا باد و طوفان هیچ نوع دگرگونی در آن خاک ایجاد نکرده بود؟
2- تبرک نوعی بدعت است
میگویند: تبرک نوعی عبادت است و عبادات، توقیفی است و هیچکس نمیتواند از خود، عبادتی را اختراع کند و آنگاه به آن تبرک جوید. ابن تیمیه میگوید: استلام دو رکنی که در طرف حجرالاسود قرار گرفتهاند و دیوارهای کعبه و مقام ابراهیم و صخره بیتالمقدس و قبر هیچ یک از انبیا و صالحان درست نیست، زیرا این کار بدعت است.(10)
مقصود ابن تیمیه آن است که این کار بدعت در عبادت است، ولی سخن وی از دو نظر مخدوش است:
اولا: تبرک؛ خواه در مورد مشروع و خواه در غیرمشروع (از نظر وی)، مطلقا از مقوله عبادت به معنی پرستش نیست، برای توضیح به دو نوع عمل توجه کنیم: نماز و روزه و حج خانه خدا، پرستش خدا است، در حالی که پرداخت فرایض مالی مانند زکات و خمس و صلهرحم و نیکی به ایتام، عبادت خدا نیست، بلکه اطاعت امر خدا است، عبادت خدا، اطاعت خدا است، ولی اطاعت خدا در همهجا، پرستش او نیست. لذا در علم اصول اوامر الهی به دو نوع تقسیم شده است: «اوامر عبادی» و «اوامر قربی» و برای هر دو پاداش هست، ولی قسم نخست عبادت خدا و قسم دوم، موجب خشنودی او و مایه نزدیکی بنده به رحمت حق است(11) از این بیان روشن میشود تبرک به آثار پیامبر خدا عبادت خدا و یا پیامبر نیست، بلکه یک رشته اعمالی است که موجب رضای خدا و وسیله نزدیکی بنده به خداوند متعال است.
ثانیا: فرض کنیم تبرک از مقوله عبادت است، ولی در صورتی بدعت شمرده میشود که دلیل بالخصوص یا به نحو عموم بر مشروعیت آن نباشد، ایا این همه آیات و روایات در اثبات مشروعیت آن کافی نیست؟
ما از همه آنها صرفنظر میکنیم ولی یادآور میشویم مهرورزیدن به پیامبر و عترت آن حضرت، از اصول مسلم در اسلام است و آیات و روایات در آن مورد، فزونتر از آن است که در اینجا نقل شود و اعمال زائران در حرمین شریفین، از مظاهر و مصادیق مهرورزی به پیامبر است. اینک به عنوان نمونه، دو آیه در این مورد:
1- قل ان کان اباؤکم و أبناؤکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها أحب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی یأتی الله بأمره و الله لا یهدی القوم الفاسقین. (توبه/ 34)
بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما و اموالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کساد شدنش میترسید و خانههایی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند! و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمیکند.
2- والذین آمنوا به و عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذی أنزل معه اولئک هم المفلحون (اعراف/ 157)
آنان که به او ایمان آوردند و او را گرامی داشتند و یاری کردند و از نوری که بر او فرود آمده، پیروی نمودهاند، آنان رستگارانند.
واژه «عزروه» به معنی تکریم و احترامگذاری است، نه کمک کردن به او، زیرا موضوع کمک به او با جمله «نصروه» به روشنی بیان شده است. اما از نظر سنت: بیهقی در کتاب خود به نام «شعبالایمان» مهرورزی به رسول خدا را از شعب ایمان شمرده و دلایلی بر آن اقامه نموده است (12) مسلم در صحیح خود، بابی به نام «وجوب محبه رسولالله» دارد که در آن، روایاتی را نقل کرده است. روی این اساس تمام حرکات و سکنات زائران در حرمین شریفین و سایر اماکن متبرکه برخاسته از عشق به خاندان رسالت و اظهار مودت به آنان است و چون دستشان به تبرک به وجود مقدس آنان نمیرسد، به آثار وابسته به آنها احترام میگذارند تو گویی همگی مضمون این دو بیت را در خانه دل زمزمه میکنند:
امر علی الدیار لیلی
اقبل ذاالجدار و لا جدارا
آنگاه که از در خانه لیلی میگذرم در و دیوار آن را میبوسم
و ما حب الدیار شغفن قلبی
و لکن حب من سکن الدیارا
عشق به خانه، دلم را نربوده است بلکه عشق کسی که در خانه سکنی گزیده است
یادآوری دو نکته
1- فرقه وهابی که مذهب و مسلک خود را از احمد بن تیمیه گرفته است، باید توجه داشته باشد: هنگام درگذشت ابن تیمیه، در سال 728 در شام، پیروانش چگونه به آثار برجای مانده از او تبرک میجستند، شاگرد او ابن کثیر دمشقی در حوادث سال 728 مینویسد:
هزاران نفر در تشییع او حاضر شدند و پیشاز غسل، عده زیادی نزد جنازه جمع شدند و با نگاه کردن و بوسیدن به او تبرک میجستند و گروهی باقیمانده آب غسل او را نوشیدند و گروهی دیگر باقیمانده سدری که برای حنوط او به کار رفته بود، بین یکدیگر تقسیم کردند و نخی که بر گردن او بود، به یکصد و پنجاه درهم به فروش رسید. عرقچینی که بر سرش بود، به پانصد درهم معامله شد و در تشییع جنازه او ناله و شیون بلند شد و در مدرسه صالحیه قرآنهایی برای او ختم کردند و مردم تا مدتها کنار قبر او رفت و آمد میکردند و شبها تا صبح بیدار میماندند.(13)
2- در مهد وهابیت (عربستان سعودی) کتاب ارزشمندی پیرامون تبرک به قلم مورخ محقق آقای محمدطاهر بن عبدالباقی که از علمای شافعی مذهب قرن چهاردهم هجری و اهل مکه است، به نام «تبرک الصحابه» نوشته شده و برای نخستین بار در مصر در سال 1385 هجری قمری، برابر 1966 میلادی در مطبعهالمدنی چاپ شده است.
مؤلف با روایاتی فراوان، تبرک صحابه را با آثار به جا مانده از پیامبر گرد آورده، ولی متأسفانه مصادر و منابع روایات را نه در متن و نه در پاورقی ذکر نکرده است.
______________
1- وسائلالشیعه، ج 7، ص 170، باب 17، از ابواب ذکر، حدیث 4.
2- وسائل، ج 6، ص 199، باب 16، از ابواب ذکر، حدیث 1
3- بحارالانوار، ج 17، ص 33، باب آداب العشره، ح 15.
4- المغنی، ابن قدامه، ج 2، ص 411.
5- وسائل الشیعه، ج 14، ص 343، باب 6، از ابواب مزار، ح 2.
6- همان، ص 359، باب 15، از ابواب مزار.
7- همان، ص 345، باب 7، از ابواب مزار.
8- التبرک و التوسل والصلح مع العدو الصهیونی، ص 40.
9- اسدالغابه، ج 4، ص 75.
10- مجموع فتاوای ابن تیمیه، ج 27، ص 79، به نقل از بدع القبور، تألیف صالح بن مقبل عصیمی تمیمی.
11- تهذیب الاصول، ج 1، ص 147.
12- شعبالایمان، ج 2، ص 129.
13- البدایه و النهایه، ج 8، ص 141 و 142.