اخبار ویژه
همین حرفها نشانه عدم صلاحیت شماست
جناب معاون!
معاون اجرائی رئیسجمهور گفت: امروز به نقطهای رسیدهایم که فعالان اصلاحطلب درباره مدیریت کشور و عزل و نصبها اظهارنظر میکنند. این یعنی جامعه زنده و پویاست.
محمدجعفر قائمپناه در دیدار جمعی از اصلاحطلبان و اعضای ستادهای انتخاباتی آقای پزشکیان در استان قم گفت: اگر به ماههای ابتدائی سال گذشته بازگردیم، فضائی از ناامیدی بر جامعه حاکم بود. اما پس از حادثه تلخ شهادت آیتالله رئیسی و برگزاری انتخابات، به لطف تدبیر مقام معظم رهبری و مشارکت مردم، فصل جدیدی آغاز شد. حضور دکتر پزشکیان در انتخابات و اقبال عمومی به ایشان، نشان داد که میتوان با اتکا به صندوق رأی، مسیر را برای اصلاح و بهبود امور گشود.»
وی ادامه داد: باید قدر این فرصت را بدانیم. امروز به نقطهای رسیدهایم که فعالان سیاسی و اجتماعی اصلاحطلب با دلسوزی، درباره مدیریت کشور و عزل و نصبها اظهارنظر میکنند. این یعنی جامعه زنده و پویاست و این یک پیروزی بزرگ برای همه ماست.
قائم پناه در ادامه با ابراز نارضایتی از اینکه نتوانستهاند بدنه نیروهای امنیتی را در دولت تغییر دهند میگوید: «در انتصابات با مشکلاتی مواجهیم. بدنه نیروهای امنیتی که تغییر نکردهاند.»
او همچنین گفته است:
- «اگر آقای پزشکیان نمیایستاد و موضوع حجاب را حل نمیکرد، آیا فکر نمیکنید با یک فروپاشی اجتماعی مواجه میشدیم؟
- پیش از شهادت آقای رئیسی همه امیدمان را از دست داده بودیم. در فروردین ۱۴۰۲ توقع یک فروپاشی درونی وجود داشت.
- اگر جلیلی در انتخابات پیروز میشد، شما میتوانستید اینجا صحبت کنید؟! قطعاً بابت مواضع سال ۸۸ و سالهای دیگر باید پاسخگو میبودید.
- ۳۸ هزار نفر از افرادی که قبلاً رد صلاحیت شده بودند و نمیتوانستند استخدام شوند، به چرخه کار بازگشتهاند.
- من که برای کارشناسی ساده در پزشکی قانونی تأیید صلاحیت نشدم، اکنون بهعنوان معاون رئیسجمهور نشستهام.
- این روزهای سخت، دوران نخستوزیری فروغی را تداعی میکند. باید مقاومت کنیم و خون جگر بخوریم. راه ما درست است».
درباره این اظهارات باید از آقای قائم پناه سؤال کرد که اولاً چه ارتباطی با مسئولیت دولتی وی دارد؟ ثانیاً آقای جعفر پناه چقدر وقت اضافه دارد که بخشی از آن را هم صرف توجیه ستادهای سیاسی و انتخاباتی میکند؟
ثالثاً چرا معاون اجرائی رئیسجمهور، چند خط هم درباره عملکرد اجرائی خود یا عملکرد اقتصادی دولت گزارش نداده است؟ آیا مردم حق ندارند که بدانند چرا با وجود وعدههای موهوم توافق قریبالوقوع، کشور مورد حمله قرار گرفت و دولت عملاً نقشه جایگزینی برای مذاکرات ارائه نکرد؟
رابعاً آیا همین سخنان حاکی از فقدان صلاحیت آقای قائم پناه نیست که وضعیت کشور را با وضعیت دوران نخستوزیری فروغی در رژیم رضاخان مقایسه میکند و حال آنکه ایران در زمان نخستوزیری فروغی، ظرف سه روزه به اشغال متفقین درآمد.
همچنین گفتنی است که تعداد قابل توجهی از افراد بدسابقه و با سوءشهرت به اسم وفاق و با تساهل نهادهای نظارتی و علیرغم تذکر منتقدان، در دولت به کارگرفته شدند که اتفاقاً به دلیل عملکردشان توسط دولت کنار گذاشته شدند. معاون پارلمانی رئیسجمهور، معاون هنری وزیر ارشاد و... از آن جملهاند.
رشد مثبت اقتصادی بدون مذاکره
و رشد منفی با مذاکره!
در حالی که دولت رئیسی، بدون برجام و بدون اولویت تلقی کردن مذاکره و توافق با آمریکا، توانست رشد اقتصادی را احیا کند و تا ۵ درصد افزایش دهد، اکنون خبر میرسد که رشد اقتصادی مجدداً منفی شده است.
تازهترین دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد اقتصاد کشور پس از چند سال رشد پیوسته، در بهار 1404 با رشد فصلی منفی مواجه شده و به نسبت به مدت مشابه سال قبل منفی ۰.۱ درصد بوده است. این گزارش حاکی از کاهش تولید در بخشهایی مانند کشاورزی، صنعت و بهویژه تأمین آب و برق است.
از سوی دیگر، رشد بخش نفت به شدت کاهش یافته و تقریباً متوقف شده است. با این حال، معاون سیاستگذاری پولی بانک مرکزی ابراز امیدواری کرده که با بهبود ناترازی انرژی و ارتقای تأمین مالی اقتصاد در نیمه دوم سال، چشمانداز رشد مثبت پیش روی اقتصاد ایران قرار گیرد.
تازهترین دادههای مرکز آمار نشان میدهد که تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت سال ۱۴۰۰ در سه ماهه اول امسال با نفت به ۲ هزار و ۴۲۷ هزار تومان رسیده که نسبت به مدت مشابه سال قبل کاهش ۰.۱ درصدی داشته است. اگر نفت را از محاسبات حذف کنیم، GDP به یک هزار و ۸۰۶ هزار میلیارد تومان میرسد که این رقم افت ۰.۴ درصدی نسبت به سه ماهه سال قبل را نشان میدهد.
حوزه کشاورزی، رشد منفی ۲.۷ درصد را به ثبت رسانده است. بخش صنعت هم رشد منفی ۱.۷ درصدی در بهار داشته و با احتساب سایر بخشها در گروه صنایع و معادن بدون نفت، رشد منفی ۱.۲ درصد را تجربه کرده است.
بر اساس گزارش مرکز آمار، مصرف نهائی خصوصی در بهار ۱۴۰۴ نسبت به سال قبل ۱.۱ درصد کاهش یافته است. این شاخص عملاً بیانگر قدرت خرید خانوارهاست و افت آن نشان میدهد که فشار تورمی، کاهش درآمد واقعی و نااطمینانیهای اقتصادی باعث شده خانوارها مصرف خود را محدود کنند.
همچنین سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در بهار ۱۴۰۴ با افت
۱.۹ درصدی روبهرو بوده است.
صادرات کالا و خدمات نیز در این فصل ۴.۹ درصد کاهش داشته و واردات نیز
۱۱.۸ درصد افت کرده است.
یادآور میشود رشد اقتصادی در دولت شهید رئیسی بدون برجام یا توافق دوباره با آمریکا، حتی تا 5 درصد هم افزایش یافت و هنگام تحویل دولت، حدود سه درصد بود. احیای هشت هزار کارخانه تعطیل و نیمه تعطیل، افزایش صادرات نفت، و کاهش ۱۲درصدی نرخ تورم (از ۴۵ درصد به ۳۳ درصد، نتیجه این دوره کمتر از ۳ سال است.
اما رشد اقتصادی در دولت آقای پزشکیان که اولویت خود را بر مذاکره با آمریکا گذاشته بود، مجدداً منفی شد. معدل رشد اقتصادی در هشت سال دولت روحانی هم، شش دهم درصد (نزدیک به صفر) بود.
چرا پس از پایمال شدن برجام
امکان توافق دوباره فراهم نبود؟
برخی بانیان برجام، برای کتمان خسارتهای دامنهدار آن (از جمله مکانیسم ماشه)، ادعا میکنند که پاییز 1399، بهار سال 1400 و تابستان سال 1401، امکان احیای برجام و جلوگیری از فشارهای بیشتر به کشور وجود داشت، اما تندروهایی مثل جلیلی نگذاشتند. این ادعا به دلایل مختلف، خلاف واقع است.
ابتدا باید پرسید امکان چه نوع توافقی وجود داشت؛ توافق مفید برای ایران متضمن لغو تحریمها؟ یا خسارتبار و فاقد تضمین، بر مبنای واگذاری امتیازات جدید، در برابر وعدههای نسیه؟
پاییز 1399، مقارن با دولت ترامپ است که ضمن خروچ متکبرانه از برجام، 12 شرط طلبکارانه هم برای توافق جدید گذاشت! آقای روحانی همان زمان اعلام کرد مذاکره با طرفی که تعهدی نمیشناسد، دیوانگی است.
جمعبندی نظام پس از عبرت برجام، این شد که آمریکا باید تحریمها را به عنوان تعهد خود لغو کند و تضمین معتبر بدهد که خدعه برجام را تکرار نمیکند، پس از آن میتواند به برجام برگردد.
در مقابل، دولت بایدن، اگرچه اذعان داشت فشار حداکثری دچار شکست فاحش شده، اما میخواست تحریمهای برقرار شده در دولت ترامپ را ابزار چانهزنی قرار داده و با فشار هوشمند، الگوی «اخذ امتیازات بیشتر در قالب برجامپلاس» را پیش ببرد!
دولت بایدن نهتنها ارادهای برای محکومیت اقدام ترامپ و جبران آن یا احیای برجام نداشت و نمیخواست تحریمهای پسابرجامی را متوقف کند، بلکه امتیازات فرابرجامی هم میخواست!
بایدن با تاکید بر فشار هوشمند گفته بود: «فشار حداکثری علیه ایران شکست خورد. روشهاى زيركانهتر و هوشمندانهتری هم براى سختگيرى علیه ايران وجود دارد.»
همچنین بلینکن وزیر خارجه بایدن گفته بود: «ما خواهان محدودیتهای طولانیتر و قویتر هستیم! اگر ایران به توافق بازگردد، ما هم به توافق برمیگردیم. اما، همراه با متحدانمان، به عنوان سکویی برای یک توافق طولانیتر و قویتر برای رسیدگی به مسئله موشکی و فعالیتهای بیثباتکننده ایران استفاده خواهیم کرد.»
این همان چیزی است که سردار سلیمانی ۹ اسفند ۱۳۹۷ گفت: «برجام برای دشمن، سه ضلعی است نه یک ضلعی. اوباما فکر میکرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر میرسد، اما آدم عجولی که آمده (ترامپ)، اصرار دارد به سرعت برسد. اینکه اصرار میکنند بر برجام ۲ در منطقه، برای این است که میخواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند.»
مطابق آنچه گفته شد، این ادعا که «توافق در دسترس بود اما یک نفر (جلیلی) نگذاشت»، خلافگویی است. شورای عالی امنیت ملی ۱۲ عضو دارد و کسی در آنجا دارای حق وتو نیست.
ایران، بنابر تجربه برجام، دیگر بنا داشت توافقی را احیا کند که تعطیلی ۹۵ درصد برنامه هستهای در آن قطعی بود، اما وعده نسیه کاهش تحریمها به افزایش دو برابری تحریمها انجامیده بود.
در غیر قابل اعتماد بودن نوع دولتهای آمریکا و بیهودگی توافق با آنها، علاوه بر برجام و خسارات گستردهاش، میتوان به توافق موردی و محدود دولت شهید رئیسی با دولت بایدن اشاره کرد. طبق این توافق، ضمن مبادله تعدادی از زندانیان، هفت میلیارد دلار پول بلوکه ایران در کره جنوبی، به قطر منتقل میشد و در دسترس ایران قرار میگرفت. اما طرف آمریکایی پس از انتقال پول، مجددا کارشکنی کرد و مانع دسترسی ایران شد.
اما درباره انتساب ادعایی به شهید امیر عبداللهیان (درباره امکان توافق)، مواضع علنی آن شهید والامقام، درباره برجام و مذاکرات، کاملا در دسترس است؛ از جمله:
«پیششرط مذاکرات برای احیای برجام، حسن نیت و اقدام جدی آمریکا است. سیاست جمهوری اسلامی، اقدام در برابر اقدام است و آمریکاییها باید حسن نیت و صداقت خود را نشان دهند و ایالات متحده حتما بایستی اقدام جدی قبل از مذاکره را انجام دهد. بنای تهران آن است که مذاکره را از زمانی که ترامپ از برجام خارج شد دنبال کند، نه موارد دیگر را.» (۲۵ مهر ۱۴۰۰)
همچنین:
«آمریکا به صورت یکجانبه از برجام خارج شد و در سطح بینالمللی محکوم گردید. علیرغم روی کار آمدن دولت جدید (بایدن)، تمام تحریمهای غیرقانونی پا بر جا مانده و تداوم یافته است. هدف، جلوگیری از بهرهمندی ایران، از حقوق و امتیازات مصرح در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است. سه کشور اروپایی، علیرغم غیر قانونی قبول دانستن رویکرد آمریکا، با سکوت و بیعملی خود، همراهی کردهاند. این اقدامات مخرب، برجام را ناکارآمد کرده است. تداوم رویکرد تخریبی در دولت بایدن، این سؤال جدی را ایجاد کرده که آیا دولت آمریکا ارادهای برای اجرای تعهدات خود دارد؟ کاخ سفید در چهار سال گذشته، برای از بین بردن برجام از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. آمریکا بدون رفع همه تحریمهای پس از خروج، راهی برای بازگشت به برجام ندارد. بازگشت آمریکا مورد توجه ما نخواهد بود، مگر این که تضمینهایی ارائه گردد که تجربه تلخ گذشته تکرار نخواهد شد.» (۱۷ مهر ۱۴۰۰)
نکته آخر اینکه حتی اگر برجام از همان ابتدا هم توسط آمریکا و اروپا نقض نمیشد و تا سال دهم ادامه پیدا میکرد، یا اگر برای احیای آن توافق میشد، باز هم مکانیسم ماشه تعبیه شده در برجام و قطعنامه 2231، این امکان را به طرف غربی داده بود تا به شکل یکطرفه، و به صرف بهانهجویی، همه تحریمهای شورای امنیت را برگرداند.
به بیان دیگر، شتابزدگی ترامپ برای گرفتن امتیازات بیشتر، صرفا نقشه با مهارت چیده شده علیه ایران را به هم زد و موجب شد تا ایران از سال 1397، در برابر انبوه تحریمها (که چند برابر تحریمهای شورای امنیت بود)، مقاوم شود.
سه سال بعد، با روی کار آمدن دولت شهید رئیسی و کاربست تدابیر متنوع، محافل سیاسی و رسانهای غرب یکصدا اعلام کردند: فشار حداکثری آمریکا شکست خورده است.
بر این مبنا، ایران، اوج فشارهای تحریمی را از سر گذرانده و تحریمهای شورای امنیت، چیزی بیشتر از بار روانی و رسانهای با خود ندارد.