کد خبر: ۸۷۸۴۸
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۲
نگاهی به مستند «جنبش نجبا»

گزارش ساده بحران



 پژمان کریمی

 
 
 «جنبش نجبا» یا «حرکة النجباء»، هسته‌ای از نیروهای مقاومت شیعه، فعال در عراق و سوریه است. این تشکل شبه نظامی، در سال 2013 میلادی، ملهم از قیام تاریخی عاشورا و با الگوگیری از انقلاب اسلامی و پیروی از ولی‌امر مسلمین جهان - حضرت امام خامنه‌ای - پا گرفت.
این جنبش، با بهره از مستشاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در عین گمنامی، خیلی زود تبدیل به یکی از تاثیرگذارترین گروه‌های جهادی در صحنه عراق و سوریه شد.
«حرکت نجبا» عنوان فیلم مستند کوتاهی به کارگردانی وحید فراهانی است که نمونه‌ای از «مستند بحران» توصیف می‌شود. این اثر، در عین کوتاه بودن و در قالب اثری 20 دقیقه‌ای، ضمن معرفی رسای جنبش یاد شده، پرده از ماهیت و چرایی جنگ در بخشی از منطقه آسیای غربی برمی‌دارد!
 در این مستند، از زبان رزمندگان جنبش، آرمان‌ها و اهداف شکل‌گیری، موضع تشکیل،  «کیستی» رهبر معنوی، دلیل انتخاب نام «حرکه‌‌‌لانجبا»، نقش جنبش در میان سایر نیروها و گروه‌های جهادی و بخشی از دستاوردهای نظامی آن، تشریح می‌شود.
سادگی معرفی، چنان است که بهره نبردن از صدای راوی و گزارشگر ،ملموس نیست و تماشاگر بار اضافه‌ای بر بستر توصیف جنبش، احساس نمی‌کند.
فیلم با حضور در اردوگاه آموزشی رزمندگان مقاومت، آغاز می‌شود. دوربین همپای رزمندگان است و مراحل آموزشی را تصویر می‌کند. با این مقدمه، مخاطب آماده شناخت رزمندگان از زبان یکی از رهبران و هادیان آنها می‌شود.
در مرحله بعد دوربین بجای حضور در خط مقدم نبرد، به کارگاه ساخت تجهیزات نظامی سر می‌کشد. در این بخش، رزمندگانی را می‌بینیم که با حداقل امکانات، دست به ساخت تسلیحات سبک و نیمه‌سنگین نظامی دارند. از این رو و با این ترفند، به عنوان مخاطب باور می‌کنیم با رزمندگان و گروهی مواجه هستیم که با تکیه به نیروی ایمان و اراده و فداکاری، در مسیر راه و آرمانشان، اصرار به خود کفایی و استقلال دارند. چیزی که در در میان دشمنان آنان یعنی تکفیری‌های هدف حمایت عربستان و قطر و ترکیه، به چشم نمی‌یاید.
در ادامه، فیلمساز به سراغ شناخت بیشتر رزمندگان جهادی می‌رود. آنانی که در زیر سایه سنگین و شوم و سیاه جنگ، زندگی به تاراج رفته خود و هموطنان و همکیشانشان را مشاهده کرده‌اند و غیرت و حمیت‌شان اما اجازه سکوت و سکون و بی‌اعتنایی و عافیت‌طلبی نداده است.
رزمندگان راه و آرمان خود را به روشنی شرح می‌دهند و ضمن آن مخاطب فرصت می‌یابد که جهان فکری جهادگران را از میان گفتار ساده خود آنان دریافت کند و فهم سازد.
در مستندهای بحران، زبان شعار گاه وجه واقع گرایانه اثر را دچار لطمه می‌کند. اما ادبیات رزمندگان مستند فراهانی، به دور از شعار و عتاب و هیاهو، هم وجه حماسی و شور انقلابی دارد و هم خصلت آگاهنده نسبت به صحنه تخاصم!
این ویژگی کمک می‌کند مخاطب ارزیابی درستی نسبت به واقعیت بدست آورد و به دور از احساس، توان ارزیابی و داوری یابد.
در بخش پایانی فیلم، سرانجام دوربین مجال پیدا می‌کند؛ سری به خطوط نبرد بزند. اساسا در مستند بحران حضور در نقطه رویارویی طرف‌های تخاصم، وجهی جذاب دارد. فیلمساز، همپای رزمندگان، به این سو و آنسوی جبهه، می‌رود .مخاطب خود را در بطن صحنه نبرد می‌بیند و فضای بی‌رحم درگیری را حس می‌کند. اگر چه مدت زمان حضور دوربین در خط مقدم اندک است اما میزان تاثیر‌گذاری آن اندک نیست!
یکی از وجوه قوت مستند یاد شده، ضرباهنگ تند آن است. انتخاب چنین ضرباهنگی، درک هول طبیعی ناشی از بحران و اضطراب سایه گسترده بر موقعیت جنگی را برای مخاطب ساده می‌کند.
فیلمساز با باز کردن چشم دوربین خود به ویرانی ها- ویرانی‌هایی که بدست عناصر تکفیری ایجاد شده است - نه تنها به تعریف دشمن از زبان رزمندگان جنبش اکتفا نکرده است بلکه؛ بر آن بوده، تماشاگر خود با عبور نگاهش از میان ویرانه‌ها، تصویری کلی اما روشن از ماهیت طرف درگیر با نجبا بدست آورد.
باید تاکید کرد؛ فیلم درست زمانی به نقطه پایان می‌رسد که مخاطب اشتیاق پیدا کرده «بیشتر و بیشتر» با رزمندگان جنبش همراه شود و این یعنی، ما با اثر کسالت‌باری مواجه نبوده‌ایم.
نگارنده بر آن است که؛ اگر فیلمساز، درنگ بیشتری در خط مقدم جبهه می‌کرد و یا مثلا در منطقه آزاد شده «جلابسه» بیشتر به سراغ مردم می‌رفت تا از نگاه مردم ، هویت عناصر مقاومت و تروریست‌ها «پررنگ‌تر» بیان شود، به قوت اثر افزوده می‌شد.
در پایان؛ بپذیریم؛ همین که فیلمسازی، دوربین بدست می‌گیرد تا در پیش روی گلوله، رسالت روشنگری خود را اقامه کند، جای تقدیر دارد!