اخبار ویژه
هیجانزدگی ارگان سیا از خبط 2 بانک ایرانی
ارگان رسمی سازمان سیا از خودتحریمی دو بانک ایرانی علیه سپاهپاسداران هیجانزده شد.
وبسایت رادیو فردا نوشت: به نظر میرسد رویدادی بسیار مهم در نظام بانکی ایران در حال وقوع است و میتواند پیامدهای کلانی را نه صرفا در ایران بلکه در سطح منطقه رقم بزند.
رادیو فردا افزود: این رویداد، اقدامی است از جنس «تحریم بانکی» آن هم علیه نهادی مهم همچون قرارگاه خاتمالانبیاء سپاهپاسداران انقلاب اسلامی. با این تفاوت که این تحریم بانکی نه از سوی بانکهای خارجی بلکه از طرف «بانکهای داخلی» اعمال شده است.
یادآور میشود در پی خبط یکی دو بانک در این زمینه، رئیس بانک مرکزی با انتشار نامهای تصریح کرد «خارج نشدن نام برخی اشخاص و نهادهای ایرانی از فهرست تحریمهای ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، که به بهانههای واهی غیرهستهای صورت گرفته است، کماکان از نظر جمهوری اسلامی ایران، غیرقانونی و ظالمانه بوده است. در داخل کشور، تمام بانکها و موسسات مالی میتوانند با کلیه اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی، اعم از آنکه نام آنها در فهرست تحریمها قرار داشته باشد یا خیر، روابط مالی و تجاری داشته باشند و هیچ نوع محدودیت ناشی از تحریم، در داخل کشور وجود ندارد و مورد پذیرش جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود. از این رو هرگونه اقدام مبنی بر محدودیت یا قطع ارائه خدمات به اشخاص و نهادهای ایرانی به استناد تحریمهای ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا یا سایر کشورها و نهادهای بینالمللی هیچ مبنایی در برجام و سایر تعهدات بینالمللی جمهوری اسلامی ایران ندارد و بانکها صرفا بر اساس قوانین جاری کشور میتوانند طبق ضوابط بانکی و تجاری خود نسبت به ارائه خدمات بانکی به کلیه مشتریان اقدام کنند».
زیباکلام: اصلاحطلبان هیچ جایگزینی برای روحانی ندارند
صادق زیباکلام گفت، اصلاحطلبان هیچ جایگزینی برای روحانی ندارند و معرفی امثال عارف به جای وی، از چاله درآمدن و به چاه افتادن است.
وی در مصاحبه با نشریه مثلث گفت: ذاتاً و خصلتاً نزدیکان و اطرافیان و وزرای آقای روحانی آدمهای محافظهکاری هستند. شاید رادیکالترین آنها آقای مهندس زنگنه و آقای آخوندی و با مقداری فاصله آقای دکتر ظریف و مهندس اکبر ترکان هستند. اگر اینها استثنا شوند مابقی چه آقای روحانی به آنها میگفتند که دست از پا خطا نکنند و چه نمیگفتند فرقی نمیکرد. چون کسانی نبودند که یک مقدار جسارت سیاسی داشته باشند که یکسری مباحث را بگویند و یکسری موضعگیریها را انجام دهند. نمونه بارزش همین آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است که میبینیم باکوچکترین نهیبی که به او میزنند، او فوری دستهایش را بالا میبرد و تسلیم میشود. آقای نوبخت از آقای جنتی بدتر، آقای نهاوندیان از هر دوی آنها بدتر، آقای نعمتزاده از همه بدتر. هیچ کدام جسارت و شهامت اینکه سر مواضع اصولی خود بایستند ندارند. خیلی جالب است من فکر میکنم آقای رحمانی فضلی که یک اصولگرای به تمام معناست جسارت و شهامت و ایستادگی او روی مواضع اصولی و عقل مدارانه دولت خیلی از آقای نوبخت، نعمتزاده، اسحاق جهانگیری، نهاوندیان و حسامالدین آشنا بیشتر است و نگرانی از اینکه واکنش جناح راست چه باشد ندارد.
وی در ادامه میگوید: واقع این است که اصلاحطلبان چارهای ندارند جز آنکه از آقای روحانی دفاع و حمایت کنند. من یک مرحله جلوتر میآیم و برخلاف آنچه آقای صوفی گفت یا برخی نزدیکان آقای عارف یا سایر اصلاحطلبان میگویند معتقدم ما همچنان باید تمام قد از آقای روحانی دفاع کنیم و در کنارش بایستیم. دلیلش هم واضح است چون در شرایطی که آقای روحانی زیر سنگینترین حملات از جانب اصولگرایان قرار دارد و ما شاهد هستیم بعد از هفتم اسفند 94 شبانهروز دارند به دولت روحانی حمله میکنند و دارند تخریبش میکنند و حتی اصولگرایان معتدل و میانهرو هم حاضر نیستند از او به دفاع برخیزند ما نمیتوانیم واقعیتهای جامعه را نادیده بگیریم و بگوییم که ما دست از روحانی شستیم یا یکسری شروط بگذاریم و بگوییم آقای روحانی باید به این شروط و بحثهای ما تن دهد. واقعیت امر این است که اصلاحطلبان و آقای روحانی مثل زن و شوهری هستند که به رغم همه دلخوریهایی که از همدیگر دارند مجبورند به خاطر بچهها با همدیگر زندگی کنند. اصلاحطلبان با وجود همه گلایههایی که دارند مجبورند با آقای روحانی همراهی کنند چون آلترناتیو دیگری ندارند. به فرض شورای راهبردی یا سیاستگذاری یا هر مجموعه تصمیمگیر دیگری در جناح اصلاحات به جمعبندی برسد که دیگر حاضر به حمایت از آقای روحانی نیست چون حرفها را به رئیس جمهور منتقل کرده و رئیس جمهور حاضر نشده شرطهای حداقلی را بپذیرد و بر همین اساس اصلاحطلبان رسماً اعلام کنند دیگر از آقای روحانی در انتخابات اردیبهشت 96 حمایت نمیکنند، سؤال این است که از چه کسی میخواهند حمایت کنند؟ یا باید بگویند مردم جریان اصلاحات در انتخابات شرکت نمیکند و نامزدی ندارد یا باید بگویند آقای روحانی نه ولی مردم بیایید به این گزینه که رهبری اصلاحات میگوید رأی بدهید که هیچ کدام از این دو حالت نمیشود.
او میافزاید: جهانگیری هیچ فرقی با آقای روحانی ندارد و رئیس جمهور شدن او هیچ تغییری به وجود نمیآورد اما گزینه دمدستیتر و شناختهتر را میگویم که آقای دکتر عارف است. واقعامر بر این است که اگر اصلاحطلبان روحانی را کنار بگذارند و نامزد خود را در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 عارف انتخاب کنند، جریان اصلاحات از چاله درمیآید و به چاه میافتد. دستاوردهای اصلاحات در شرایطی که آقای عارف رئیس جمهور شود به مراتب بدتر و محدودتر از دوران ریاست جمهوری آقای روحانی خواهد شد.
نگرانی سرشاخه شبکه نفوذ برای بازداشتیهای دو تابعیتی
عضو متواری شبکه براندازی، نسبت به دستگیری برخی عناصر دوتابعیتی در ایران ابراز نگرانی کرد و از روحانی و ظریف خواست سکوت در این زمینه را بشکنند.
هاله اسفندیاری پژوهشگر مؤسسه وودرو ویلسون در روزنامه «والاستریت ژورنال» نوشت: بازداشت دو ملیتیها همچون هماهودفر و باقر و سیامک نمازی از سوی سپاه، رفتاری سزاوار سرزنش است که فقط رهبر ایران میتواند به آن خاتمه دهد و اگر روحانی و ظریف سکوت را در قبال این موج بگیر و ببندها بشکنند، میتوانند بر رفتار سپاه در این زمینه اثرگذار باشند.
والاستریت ژورنال، هاله اسفندیاری را یک شهروند دوملیتی آمریکایی- ایرانی و مدیر بازنشسته و محقق مرکز وودرو ویلسون معرفی و اشاره میکند که وی در سال 2007 به مدت 105 روز در زندان «اوین» در تهران بوده است.
در نوشته هاله اسفندیاری آمده است: «دقیقاً 9 سال پیش در تاریخ دوم سپتامبر 2007 من بعد از سپری کردن هشت ماه بازداشت در زندان اوین که 105 روز آن را در سلول انفرادی گذراندم، این اجازه را پیدا کردم که ایران را ترک کنم. هنگام ترک ایران داخل هواپیما از پنجره هواپیما تهران را نگاه میکردم و میدانستم مادامی که رژیم کنونی بر ایران حاکم است برای همیشه باید با ایران خداحافظی کنم.
وی با وجود انکار توطئههای آمریکا علیه ایران مینویسد: تصمیم رئیس جمهوری «جورج بوش» در سال 2002 که ایران را یکی از اعضاء «محور شرارت» خواند و مصوبه کنگره آمریکا مصوب سال 2006 برای اختصاص دادن 667 میلیون دلار برای راهاندازی رسانههای آزاد در ایران و حمایت از تلاشها در راه برقراری دموکراسی در این کشور، مقدمهای شد تا پارانویای ایران جانی تازه بگیرد و زمینه آن شد تا رژیم نسبت به دوملیتیها، و مؤسسات و نهادهای خارجی بدبین شود.
اسفندیاری میافزاید: اکنون چند دوتابعیتی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در بازداشت به سر میبرند؛ از جمله این افراد هما هودفر استاد دانشگاه کلرادو و باقر نمازی افسر بازنشسته سازمان ملل است. هفته گذشته «عبدالرسول دری اصفهانی» مشاور «بانک مرکزی» و عضو کلیدی تیم مذاکراتی که توافق را در موضوع برنامه هستهای ایران انجام داد به دست سپاه دستگیر شد. «محسنی اژهای» سخنگوی قوه قضائیه در مورد این قضیه توضیح داد که دری اصفهانی به اتهام جاسوسی در دست بازجویی قرار دارد و به قید ضمانت آزاد شده است. سپاه پاسداران میگوید افراد دو ملیتی بهترین هدف برای جذب سرویسهای جاسوسی بیگانه هستند.
عضو شبکه براندازی در ادامه مینویسد: به دنبال توافق هستهای آیتالله خامنهای نسبت به «نفوذ» قدرتهای دشمن در ایران هشدار داد و متذکر شد که دشمن این «نفوذ» را از طریق معاملات تجاری، تبادل فرهنگی و امثالهم در کشور دنبال میکند. رئیس جمهور روحانی و «جواد ظریف» وزیر امور خارجه او، اگر سکوت را در قبال این موج بگیر و ببندها بشکنند، میتوانند بر رفتار «سپاه» در این زمینه اثرگذار باشند.
یادآور میشود اواخر شهریور 93 محمد جواد ظریف در سخنرانی مرکز وودرو ویلسون شرکت کرد. در این مراسم هاله اسفندیاری مجری برنامه از ظریف پرسید: «لطفاً درباره تأثیر مذاکرات بر مسائل سیاسی داخلی ایران توضیح بفرمایید البته میدانم که این حوزه، مد نظر شما نیست.»
جواد ظریف به این سؤال اینگونه پاسخ داد: «بیتردید، همینطور است زیرا ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا 16 ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند. وقتی قبلاً در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهای با جامعه بینالمللی در سالهای 2004 و 2005، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیس جمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد! البته باید توجه داشت که اتحادیه اروپایی به تنهایی فعالیت نمیکرد و مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا مانع از هرگونه توافق شدند، همانطور که حالا هم کسانی هستند که نمیخواهند هیچگونه توافقی حاصل شود قطع نظر از اینکه مفاد آن چه باشد. حالا من بار دیگر زنده شدهام (خنده حضار). به نظر من، در انتقال پیامی که جامعه بینالمللی و بویژه غرب میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند. باید دید تعامل از جانب ایران و تلاش ایران برای باز بودن و نگاه به آینده داشتن با پاسخ مثبت مواجه میشود یا اینکه بار دیگر، رد میشود. من فکر میکنم مردم ایران پاسخ خود را در صندوقهای رأی نشان خواهند داد.»
حامی انگلیسی قطعنامه تحریمی پل کدام ارتباط با ایران است؟!
انتشار خبر مبادله سفیر میان ایران و انگلیس، بار دیگر پرونده خباثتهای دولت لندن را گشود.
دیروز اعلام شد حمید بعیدینژاد به عنوان سفیر ایران در لندن و نیکلاسهاپتون به عنوان سفیر انگلیس در تهران معرفی شده است. بعیدینژاد تا پیش از این مدیرکل سیاسی وزارت خارجه بود و ریاست تیم کارشناسی را درمذاکرات هستهای برعهده داشت. اما در مقابل هاپتون همان کسی است که پیگیر قطعنامه تحریمی 1929 علیه ایران در سال 2010 بود؛ زمانی که معاونت اداره امنیت ملی در وزارت خارجه انگلیس را برعهده داشت. او آن زمان گفته بود تحریم تنها راه مجبور کردن ایران به حضوری در پای میز مذاکرات است. وی در زمان وقوع بیداری اسلامی، حضور فعال در ایران داشت و در میان اوجگیری بحران سوریه و تشکیل داعش، نقش کلیدی در مدیریت پروژه و انتقال پیام لندن بر دوحه برای حمایت از گروههای تروریستی ایفا کرد. هاپتون کارشناس حوزه جنگ نرم است و سابقه سفارت در یمن و قطر را دارد.
آنچه درباره مقاصد رژیم خبیث لندن قابل توجه ویژه میباشد، اظهارات 22 شهریور 94 جان ساورز رئیس سرویس جاسوسی امآیسیکس است. وی در مصاحبه با فرید زکریا (سیانان) تصریح میکند، «ما نیاز به قدری صبر استراتژیک داریم تا به تحولات در ایران ظرف 10-15 سال برجام فرصت توسعه و تکامل بدهیم. این احتمال وجود دارد که ماهیت انقلابیگری ایران در دوره 15 ساله برجام تغییر کند و به کشوری عادیتر و نرمالتر تبدیل شود. ما باید این احتمال را تقویت کنیم».
این سخنان با سکوت انفعال وزارت خارجه مواجه شد.
طی چند ماه گذشته برخی عناصر دو تابعیتی مرتبط با انگلیس که حقوقهای چند هزار پوندی دریافت میکردند بازداشت شدند اما آقای بعیدینژاد با حمایت از یکی از همانها، اتهام جاسوسی نامبرده را دور از ذهن خواند.
یادآور میشود سفیر جدید انگلیس قرار است امروز در همایش ایران-کانکت سخنرانی کند که بانیان انگلیسی آن نمیخواستند شرکتهای ایرانی مورد تحریم را به همایش راه ندهند اما با اعتراض رسانهها مجبور به عقبنشینی شدند. هدف همایش، ریلگذاری غیربومی ارتباطات ایران در پسابرجام است؛ کاری که آقای «ج» وزیر در سایه ارتباطات، مدتی است به اعتبار همکاری با برخی از عناصر دو تابعیتی، آن را کلید زده بود و با دستگیری کسانی چون زکا و سیامک اناری به مشکل خورد.