اعتماد به مردم و بیاعتمادی به دشمن 2 درس حماسه تاریخی مرصاد
سرویس سیاسی-
6 روز پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران نیروهای عراقی توافق را زیر پا گذاشته و حملات خود را شدت بخشیدند، این حملات برای آن تشدید شده بود که راه برای ورود گروهک نفاق به خاک میهن اسلامی و پیشروی آنان به سوی تهران باز شود و این گونه بود که در یک عملیات تاریخی به نام مرصاد دشمن به شدت سرکوب شد تا مشخص گردد به وعدهها و قطعنامههای دشمن نمیتوان امید بست و از سوی دیگر مردم خسته نشده و همچنان برای دفاع از اسلام و انقلاب آماده بذل جان و خلق حماسهاند.
قطعنامه 598 در 29 تیر 1366 برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق از سوی شورای امنیت صادر شد محتوای جانبدارانه این قطعنامه که به سود رژیم صدام بود آن چنان بدیهی مینمود که در همان روزهای نخست صدور قطعنامه مقامات کشور در اظهار نظرهای مختلف آن را غیر عادلانه و غیر قابل پذیرش خواندند.
آنچه که در ورای اظهارات ژورنالیستی برخی مقامات خود را پنهان کرده بود نه مخالفت این افراد با قطعنامه 598 که تلاشهای بیشائبه آنان برای بحرانی نشان دادن اوضاع کشور بود، برخی افراد تلاش داشتند تا نشان دهند مردم دیگر خسته شده و کسی عازم جبهههای نبرد نمیشود!
یک سال از صدور قطعنامه 598 شورای امنیت میگذرد و جمهوری اسلامی در روز 27 تیر 1367 رسما این قطعنامه را میپذیرد. حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب درباره چرایی پذیرش قطعنامه از سوی امام(ره) به نکته جالبی اشاره میکنند «قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولین آن روز امور اقتصادی کشور مقابل روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمیکشد و نمیتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید آمریکا نبود؛ بهخاطر این نبود که آمریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون آمریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت میکرد.» (بیانات در اجتماع پرشکوه زائران مرقد امام خمینی(ره) ۱۴/۰۳/۱۳۷۵)
عدهای از مسئولان وقت اقتصادی کشور لیستی از مشکلات را تهیه میکنند تا نشان دهند مردم و کشور دیگر توان ادامه جنگ را ندارند، آنان میخواهند نشان دهند که دیگر مردم آن شوق و ذوق حضور در جبههها را ندارند و اگر قطعنامه مورد قبول قرار نگیرد صدمات جبرانناپذیری به مملکت وارد شده و حتی استقلال کشور به خطر افتد!
به هر ترتیب 27 تیر 1367 قطعنامه 598 به صورت رسمی از سوی ایران مورد پذیرش قرار میگیرد و امام خمینی(ره) در 29 تیر همین سال پیامی تاریخی صادر و تاکید میکنند «اما در مورد قبول قطعنامه كه حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی كه از ذكر آن فعلا خودداری میكنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی كارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای كشور، كه من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم، و در مقطع كنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند كه اگر نبود انگیزهای كه همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود.»
پذیرش قطعنامه و سوء استفاده دشمن
در حالی که برخی تلاش داشتند نشان دهند که با پذیرش قطعنامه مشکلات حل شده و بهانهها از دشمن گرفته خواهد شد روند امور نشان داد که این مسئله تنها یک خوشخیالی خام بوده و دشمن مترصد چنین فرصتی بود که تا آن چه سالها در پی آن بوده است را جامه عمل بپوشاند!
30 خرداد 1367، 138 نماينده كنگره و 14 سناتور آمریکایی طي نامهاي به «جرج شولتز» وزير خارجه وقت آمریکا، از وي خواسته بودند كه به جنبشهاي مقاومت داخلي در ايران توجه كند و به همين منظور حمايت از منافقین ـ مستقر در عراق ـ را اكيداً توصيه كرده بودند.
«مروين دايملي» نماينده كنگره آمریکا در روز 6 تيرماه 1367 در تظاهرات گروهک نفاق در واشنگتن شركت كرده و طي سخناني كه از يكي از شبكههاي تلويزيوني آمریکا هم پخش شد اظهار داشت: «نبايد دست از تلاش كشيد، مطمئن باشيد كه با كمي صبر و تلاش بيشتر به زودي از مهران به تهران رژه خواهيد رفت.»
ایران قطعنامه را میپذیرد و 31 تیر 1367 رجوی سرکرده گروهک نفاق در جمع اعضای این گروهک طی سخنانی میگوید «كارهاي بزرگ در پيش داريم. مگر ما نگفته بوديم كه «اول مهران، بعداً تهران»؟ ... ديگر وقت آن رسيده است كه به ايران برويم. طرح عمليات بزرگي را كشيدهايم كه در نهايت منجر به فتح تهران و سقوط رژيم ميشود!»
رجوی در ادامه دلیل اصلی عملیاتی که به آن نام «فروغ جاویدان » گذاشته بود را نیز شرح میدهد؛ «اگر ما به تحليلهايي كه در مورد رژيم داشتهايم معتقد هستيم زمان مناسبي براي ما به وجود آمده است. ما در تحليل از جنگ گفتيم كه رژيم در منتهاي ضعف حاضر به توقف جنگ ميشود و دليل قبول قطعنامه از طرف آنها هم همين است. ما نبايد اين فرصت تاريخي را از دست بدهيم. بايد حمله كنيم و كارش را يكسره كنيم. رژيم ديگر نيروي جنگي لازم را ندارد و نميتواند نيروي جبهه را تأمين كند.»
در حالی که ایران قطعنامه را پذیرفته است و دلیلی برای ادامه جنگ و حمله نیروهای عراقی وجود ندارد رجوی میگوید «سه ساعت به سه ساعت دستور ميدهم هواپيماهاي عراقي بيايند و پایگاه نوژه را بمباران كنند. پايگاه هوايي تبريز را هم با هواپيما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهيم داد. از نظر هوايي ناراحت نباشيد چون هواپيماهاي عراقي پشتيبان ما هستند.»
حمله عراق، استفاده منافقین از فرصت!
6 روز پس از قبول قطعنامه توسط ایران و در شرایطی که نیروهای عراقی با زیر پا گذاشتن قطعنامه 598 مجددا به خرمشهر حمله کرده و تا آستانه تصرف آن پیش رفته بودند، گروهک نفاق عملیاتی با نام فروغ جاویدان را آغاز کرد.
مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... کاری که ما میخواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت میتواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند...» حمله عراق و منافقین پس از قبول قطعنامه به عیان خوشخیالی برخی مسئولین را در اعتماد به قدرتهای غربی نشان میدهد، در حالی که آنان از عدم همراهی مردم نگران بودند و این نگرانی را به دیگران نیز القا میکردند به محض حمله عراق و گروهک نفاق، حضور گسترده و پرشور مردم در جبهههای نبرد همه را غافلگیر میکند!
حماسه مردم دوستان و دشمنان را غافلگیر میکند
تیتر روزنامههای سراسری در روزهای حمله مجدد عراق و گروهک نفاق وضعیت حماسی کشور را روایت میکند؛
- نیروهای انقلاب خاک میهن را قدم به قدم آزاد میکنند؛ یک لشکر، 10 تیپ و 9 گردان ارتش عراق در نبردهای جنوب متلاشی شد (کیهان، 4 مرداد 1367)
- با عزیمت رزمندگان از 120 شهر کشور؛ سرکوب تجاوز دشمن همچنان ادامه دارد (رسالت، 4 مرداد 1367)
- هزاران رزمنده تازه نفس امروز از دهها شهر به جبههها پیوستند؛ جبهههای دفاع مقدس در انتظار هجوم گستردهتر مدافعان میهن اسلامی (کیهان، 5 مرداد 1367)
- حلقه محاصره متجاوزان در سه جبهه غرب لحظه به لحظه تنگتر میشود (کیهان، 6 مرداد 1367)
- با هلاکت هزاران بعثی و منافق؛ دو شهر اسلامآباد و صالحآباد آزاد شد (رسالت 5 مرداد 1367)
- عملیات پیروز مرصاد به آزادی اسلامآباد و کرند و انهدام 20 تیپ مشترک منافقین و صدامیان منجر شد (رسالت، 8 مرداد 1367)
- پیشروی نیروهای ایران به سوی نوار مرزی غرب کشور، تجاوز عراق در جبهههای مهران، زید و فاو سرکوب شد. (کیهان، 8 مرداد 1367)
و سرانجام کیهان در روز دوشنبه 10 مرداد 1367 در تیتر یک خود اوج حماسه مردم را اینگونه روایت میکند «ایران فردا یکپارچه با امام خمینی تجدید بیعت میکند)
دو درس فراموش نشدنی
این روزها سالگرد خیانت و جنایت بزرگ منافقین در حمله به ایران اسلامی پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران است؛ نخست آن که هیچ وقت نمیتوان به وعدههای دشمن دل بست، 27 تیر 1367 ایران قطعنامه را میپذیرد و دشمن با این تحلیل که ضعف جمهوری اسلامی زمینهساز پذیرش این قطعنامه شده است. تجاوز را از سر میگیرد، منافقین نیز با همین تحلیل از فرصت استفاده کرده و در یک طرح کودکانه خیانت و جنایت بزرگی را رقم میزنند که با حماسه عظیم ملت ایران و توان پاسداران انقلاب و ارتش قهرمان برای همیشه منهدم و منهزم میشوند.
اگر وعدهها و قطعنامههای سازمانهای به اصطلاح بینالمللی از کمترین پشتوانه حقوقی و اجرایی برخوردار بود دشمن نبایستی چنین جراتی به خود راه میداد که بلافاصله پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران، تجاوز خود را از سر گیرد.
درس دومی که هیچگاه نباید آن را فراموش کرد آن است که ملت ایران در دفاع از آرمانهای اسلامی و ملی خود هرگز خستگی و ضعف به خود راه ندادهاند، زمانی که عدهای لیستی از مشکلات اقتصادی و ...را برای ضروری نشان دادن پذیرش قطعنامه تهیه میکردند دلیل آنان برای ضرورت پذیرش چنین قطعنامهای، ضعف و خستگی مردم بود! نکته عجیب و خندهدار آن که همان افراد و جریانات که مدعی خستگی مردم در پایان جنگ بودند، امروز میگویند مردم ایران دیگر همانند دهه 60 و روزهای حماسه و خون نیستند و آن روحیه ایثار و حماسهآفرینی را ندارند! این افراد همیشه خستگی خود را به مردم نسبت و تعمیم دادهاند در حالی که مردم هرگز در دفاع از اسلام و میهن سستی به خود راه نداده و نمیدهند.
این که گفته شود مردم از مقاومت خسته شدهاند و بایستی با کدخدا مذاکره کرد و داد و ستاند نشان از فراموش شدن دو درسی است که از عملیات مرصاد به یادها مانده است؛ نخست آن که دشمن به وعدههای خود در مذاکرات و قطعنامهها پایبند نمیماند و دومی آن که مردم خسته نمیشوند و به بهانه خستگی مردم نباید عقبنشینی کرد.