kayhan.ir

کد خبر: ۷۶۲۶۷
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۵
فرصت مهاجرت نخبگان متعهد به سمت علوم انسانی

سلطنت علوم تجربی و فنی بر نظام هدایت تحصیلی کشور


 
 علیرضا حدادی -کارشناس علوم انسانی ستاد راهبری نقشه جامع علمی کشور
 رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با نخبگان جوان، بر مسئله‌ای مهم در نظام هدایت تحصیلی کشور تأکید نمودند که عموماً نسبت به آن کم‌توجه هستیم. ایشان با اشاره به جایگاه راهبردی نخبگان برای کشور و معدود بودن تعدادشان در هر جامعه‌ای، تأکید کردند که کشور به دلیل غفلت از شناسایی و پرورش نوابغ، خسارت بزرگی متحمل خواهد شد. (1)
مفهوم نخبه در هر تخصصی، تعریف مجزایی دارد؛ مثلاً نخبه‌ علوم ریاضی، لزوماً در مباحث هنری، نخبه نیست. لذا کشف استعداد برای ورود به هر رشته‌ای، نیازمند شناخت ویژگی‌های فردی مشخصی است؛ اما آن‌چه از دوره آموزش عمومی پیداست، عموم استعدادهای برتر دارای سطح بالایی از هوش تحلیلی هستند که به سرعت نیز مشخص می‌شود.(2) مسئله از جایی آغاز می‌شود که افراد پیرامون نخبه، بلافاصله پس از تشخیص قدرت تحلیل وی، او را به سمت رشته‌های ریاضی فیزیک و یا تجربی سوق می‌دهند و نتیجه آن می‌شود که در دانشگاه‌ها، شاهد حضور اکثریت نخبگان در رشته‌های مهندسی و پزشکی هستیم. در صورتی‌ که اگر این هوش نخبگی، در معرض انتخاب‌گری قرار گرفته و شناخت صحیح از ذات و اهمیت علوم دیگری چون علوم انسانی نیز پیدا می‌کرد؛ قطعاً به دلیل جذابیت‌های ویژه‌ علوم انسانی؛ در جهت رشد استعداد در این زمینه تلاش کرده و شاید مسیر زندگی خود و جامعه‌اش را متحول می‌نمود.
اما این نگرش نادرست به هدایت تحصیلی، موجب ناکارآمدی نظام آموزشی ما در شناسایی و هدایت استعدادهای برتر شده و حتی شاهد آن هستیم که بنیاد ملی نخبگان، به عنوان متولی امور نخبگان کشور - اعم از شناسایی، هدایت و حمایت آنها (3)- هنوز تعریف مشخصی از نخبه‌ علوم انسانی نداشته و تبعاً امکان برنامه‌ریزی منسجم برای جذب استعدادهای برتر به این حوزه را ندارد.
اهمیت علوم انسانی
هدایت تحصیلی در آموزش و پرورش باید با توجه به استعداد، علائق دانش‌آموز و نیازهای اساسی کشور صورت پذیرد. با فرض وجود هوشی عمومی در بین اکثر نخبگان و همچنین علاقه‌ ایشان به مسائل کلان مرتبط با انسان و جامعه؛‌ سؤال این است که نیازهای اساسی انقلاب اسلامی علی‌الخصوص در دهه‌ چهارم آن، بیشتر در حوزه‌های فنی و تجربی است یا انسانی؟ و اغلب استعدادهای برتر در جهت رفع کدام نیازها به کار گرفته می‌شوند؟
صاحبان حکومت‌ها همواره برای اداره امور کشور، نیازمند شناخت انسان و ارتباطات بین انسان‌ها بودند. لذا علوم انسانی همواره جایگاه ویژه‌ای در اندیشه‌ راهبران سیاسی جوامع داشته است. رهبر معظم انقلاب در بیاناتی، به این اهمیت تأکید کرده‌اند و از علوم انسانی به عنوان روح تمام دانش‌ها،‌ جهت‌دهنده‌ علوم،‌ نیاز اساسی کشور ما، کلید اساسی پیشرفت نهایی، بنیادی و ریشه‌دار کشور، هوای تنفسی مجموعه‌های نخبه‌ کشور و مبدأ تحول ملت‌ها یاد کرده‌اند. (4)
از سوی دیگر جوانان متعهد انقلابی، همواره خواهان شناخت وظیفه و نقش‌آفرینی در حکومت دینی بوده‌اند؛ از مهم‌ترین ابزارهای نقش‌آفرینی موثر در عرصه نرم، تسلط به علوم انسانی موجود و تحول در آن از طریق معارف اسلامی است؛ که بررسی‌های آسیب‌شناختی از دلایل عدم موفقیت در این مأموریت پیچیده، حاکی از کمبود شدید نیروی انسانی مستعد و متعهد در حوزه علوم انسانی و معارف اسلامی است.
ورود مدرنیته به ایران
بررسی تاریخ ایران گویای آن است که اواخر دوره‌ قاجار، نهادهای دنیای مدرن به تدریج در ایران معرفی شده و برای مقابله با به اصطلاح عقب‌ماندگی تاریخی کشور تلاش گسترده‌ای شد. نظام دیوان‌سالاری و رتبه‌بندی مشاغل بر اساس «مدرک تحصیلی» در دوره‌ رضاخان به سرعت رشد کرد. در دوره پهلوی دوم، ارتقای منزلت اجتماعی وابستگی زیادی به پیشرفت در نظام آموزش رسمی پیدا کرد و این فرهنگ به تدریج از طریق دو اتفاق تثبیت شد:
اول) پر‌اهمیت شدن طب مدرن
دوم) توسعه‌ سریع شهرنشینی که منجر به افزایش شأن رشته‌های مهندسی گردید.‌ (5)
در این میان آنچه که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد رشته‌های علوم انسانی است و این رشته‌ها با تأخیر زیاد و آن هم از طریق نهاد نوین دانشگاه، تحصیل‌کردگان فرنگ و ترجمه به تدریج مطرح می‌شود.
بحران درآمد و شغل
بعد از انقلاب نیز، نیاز به پیشرفت‌های مهندسی در پشتیبانی از دفاع مقدس در کنار لزوم آبادانی و پیشرفت کشور توجه به رشته‌های مهندسی را تشدید کرد و دولت‌ها نیز توجه چندانی به علوم انسانی و هدایت تحصیلی نداشتند. از همه این‌ها مهم‌تر رونق کسب و کار و وجود شغل و درآمد بالا در مهندسی و پزشکی نیز بر سایر عوامل اضافه گشت. مجموع این عوامل منجر به شکل‌گیری ذهن خانواده‌ها و فرهنگ‌شدن توجه به مهندسی و پزشکی و غفلت از علوم انسانی و شناخته‌شدن این حوزه به عنوان حوزه‌ای غیرمهم شد. فرهنگ عمومی جامعه، انتخاب رشته علوم انسانی را برای نخبه نمی‌پسندید و آن را اقدامی نسنجیده تلقی می‌کرد، تا جایی که این ضعف فرهنگ عمومی باعث شده قریب به اتفاق مشاوران مدارس، استعدادهای برتر را به سمت رشته‌های ریاضی فیزیک و پزشکی هدایت کنند و حتی اگر در این میان علاقه‌مندان خودجوشی به علوم انسانی پیدا شود، خانواده‌ها و بعضاً مشاوران، معلمان و مدیران مدارس با تحمیل یا تلقین از ورود ایشان به عرصه‌ِ علوم انسانی ممانعت کنند.
این چالش‌ها باعث می‌شود دوری باطل شکل گیرد که طی آن، دانش‌آموزان با کیفیت ضعیف که وارد عرصه‌ علوم انسانی می‌شوند؛ طبیعتاً در آینده، بدنه‌ اصلی هیئت علمی دانشگاه‌ها را تشکیل خواهند داد، لذا ضعف‌های علوم انسانی برای جامعه اسلامی، همچنان تداوم یافته و اتفاق شگرفی در این حوزه نخواهد افتاد.
جایگاه ویژه‌ علوم انسانی در غرب
در ایالات متحده آمریکا، رشته منتخب دانش‌آموزانِ مستعد آمریکایی اغلب رشته‌های علوم انسانی دانشگاه است بر خلاف دانشکده‌های مهندسی که شاهد حضور پررنگ دانشجویان کشورهای آسیایی، به‌ویژه هندی، چینی و ایرانی، است. در دانشگاه‌های برتر مهندسی آمریکا، به ویژه موسسه فناوری ماساچوست (MIT)، دانشکده‌های علوم انسانی معتبری وجود دارد که علاوه بر تأسیس گرایش‌های میان رشته ای علوم انسانی و تکنولوژی، امکان اخذ واحدهای علوم انسانی را نیز برای دانشجویان مهندسی فراهم آورده است. در فرهنگ عمومی کشور آمریکا، مهندسی جایگاه ویژه‌ای ندارد و حتی در برخی کشورها، از اصطلاح «کارگران متخصص (6)» برای دانش‌آموختگان آن استفاده می‌شود، چرا که این مهارت‌های ارزشمند انسانی هستند که تکنولوژی را دنباله‌روی خود خواهند کرد (7). از نظر فرصت‌های شغلی و میزان بیکاری در آمریکا، علوم انسانی وضعیت خوبی دارد. فرصت‌های شغلی متنوع است، درآمدها چندان پایین نیست و میانگین بیکاری نیز مشابه مابقی رشته‌هاست. علاوه بر اینکه دولتمردان، اغلب از نخبگان این حوزه به ویژه رشته‌های حقوق، فلسفه، مدیریت و اقتصاد هستند؛ نظر اندیشمندان این حوزه تأثیر زیادی در راهبری کشور دارد. در پایان می‌توان حمایت‌های مالی سنگین بنیادهای علم آمریکا همچون راکفلر (8)، کارنگی (9) و... از پژوهش‌ها و اندیشمندان علوم انسانی را شاهد دیگری بر اهمیت این علوم در مدیریت جهان توسط آمریکا دانست؛ بنیادهایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از بودجه‌ دولت یا بنگاه‌های خصوصی تأمین شده و از جمله اهداف‌شان، کنترل فرهنگ جوامع برای تداوم علمیِ سلطه‌ خود است. (10)
اما همین تفکر، جهان‌سوم را مزرعه‌ای برای تربیت نیروی انسانی زبده‌ فنی رایگان برای خودش می‌داند. امروز در رشته‌های پزشکی و حتی مهندسی، متخصص ایرانی در سطح بین‌المللی وجود دارد. ولی یک اقتصاددان، جامعه‌شناس یا روان‌شناس جهانی نداریم! غرب بنا دارد سهم خودش از هوش عمومی که به سمت علوم انسانی هدایت می‌شود، بیشتر باشد، فلذا سهم کشورهایی چون ایران را به سمت رشته‌های دیگر سوق می‌دهند تا مدیریت علوم انسانی همچنان تحت اشراف ایشان باشد. (11)
کورسوی امیدی برای تحول
با وجود تمام مشکلات در نظام هدایت تحصیلی، چندی است که شاهد جدّی شدن پدیده‌ای به نام «مهاجرت نخبگان دانشجو به سمت علوم انسانی و معارف اسلامی» شده‌ایم. تغییر رشته به سمت علوم انسانی همیشه وجود داشته اما در برخی برهه‌ها به دلایل زمینه اجتماعی، این تغییر رشته‌ها افزوده، جهت‌مند و تبدیل به موج شده‌اند. موج اول از تغییر رشته به علوم انسانی و به ویژه حوزه در اوایل انقلاب، دهه شصت و متأثر از الگوبرداری از بزرگانی همچون شهید مطهری و شهید بهشتی و برخی برای کسب دانش مدیریت کشور اتفاق افتاده است.
موج دوم مهاجرت به علوم انسانی متأثر از جریان اصلاحات و در دهه هفتاد رخ داد. در این دوره، حجم بالای ترویج اندیشه‌های روشنفکری سکولار و تلاش برای مدرنیزاسیون کشور از سوی حلقه‌های فکری تصمیم‌سازی رسانه‌های زنجیره‌ای اصلاحات، به سطح عمومی جامعه تزریق شد. همین باعث شد که دلبستگان به روشنفکری از یک‌سو و دغدغه‌مندان و فعالین جبهه‌ انقلاب برای مقابله با این جریان از سوی دیگر، به سمت رشته‌هایی از جمله فلسفه و جامعه‌شناسی تغییر رشته دهند.
موج سوم تغییر رشته تحت تأثیر جریان روشنفکری انقلابی، افزایش تهدیدات نرم و باز شدن امکان ورود فارغ‌التحصیلان دانشگاه به حوزه در دهه‌ هشتاد و نود به وقوع پیوست. جریانی که بزرگ‌ترین مقوّم آن، خود امام خامنه‌ای‌(مدظله) با طرح مفاهیمی از جمله «جنبش نرم افزاری»، «تحول در علوم انسانی»، «ساخت تمدن نوین اسلامی» بوده‌اند. مهاجران معتقدند، حکومت‌داری دینی، لزوم ورود به عرصه‌ علوم انسانی و تحول در ذات مسموم فعلی آن را تقویت کرده و برای ایجاد این تحول، حتماً نیازمند نیروی انسانی ممتاز و نخبه می‌باشد. (12)
جامعه‌شناسی جریان تغییر رشته و تیپ‌شناسی مهاجران دانشگاهی به سمت تحصیلات تکمیلی علوم انسانی حاکی از آن است که انگیزه‌های مختلف و بعضاً متضادی از تحول در علوم انسانی و اثرگذاری کلان اجتماعی و خدمت به اسلام گرفته تا خودجویی و روشنفکری و تا منفعت‌طلبی و مدرک‌گرایی و تا بی‌هدفی و فرار از مهندسی در این تغییر رشته مؤثر بوده است. مثلاً در جریان مهاجرت متعهدان به علوم انسانی و معارف اسلامی می‌توان به چهره‌های مطرح و اثرگذاری رسید که هم‌اکنون جزء رؤسای قوا، اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، استادان سطح خارج حوزه و استادان برجسته علوم انسانی دانشگاه هستند.(13)
لزوم کاهش دانشجویان کم‌کیفیت
آمار نشانگر این است که تعداد مهاجرین از رشته‌های فنی و مهندسی به کارشناسی ارشد علوم انسانی در سال‌های اخیر رو به افزایش بوده و در چند سال اخیر همواره حدود 13 درصد از پذیرفته شدگان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی را مهاجران از غیر علوم انسانی تشکیل داده‌اند.
البته جالب است که معمولاً بین 40 تا 50 درصد کل دانشجویان کشور، در علوم انسانی تحصیل می‌کنند. اما متأسفانه این انتخاب لزوماً نخبگانی نیست و انتخاب اکثر نخبگان همواره، رشته‌های فنی مهندسی و پزشکی بوده است. لذا همان‌طور که رهبر معظم انقلاب هم سال‌ها قبل نگرانی خود در مورد گسترش آموزش عالی در حوزه‌ علوم انسانی را ابراز نموده بودند (14)؛ افزایش صرفاً کمیّ تعداد دانشجویان در علوم انسانی به هیچ وجه مطلوب نیست! بلکه هدف افزایش نیروی انسانی مستعد و توانمند و کاهش نیروی انسانی ضعیف‌تر است. چرا که فقط در این صورت زمینه‌ تحول در این علوم ممکن خواهد بود.
راهکارهای تقویت جریان جذب
هر چند به برکت انقلاب اسلامی، گروه‌های خودجوش مردمی در این زمینه هم مانند سایر سنگرهای جنگ نرم فعال شده و در حال پوشش دادن جای خالی و ضعف‌های نهادهای رسمی جمهوری اسلامی هستند، لکن جریان رو به رشد تغییر رشته‌ دانشجویان نخبه و متعهد به دوره‌ تحصیلات تکمیلی رشته‌های علوم انسانی و معارف اسلامی، درجهت کمک به تحول در علوم انسانی غربی و اثرگذاری کلان نخبگان در مدیریت کشور، فرصتی استثنایی است که لازم است نهادهای متولی از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش و بنیاد ملی نخبگان از آن حمایت کرده و همزمان تلاش کنند تا ان‌شاءالله نظام جامع هدایت تحصیلی در آموزش و پرورش و آموزش عالی هرچه سریع‌تر استقرار یابد. در انتها راهکارهای زیر نیز پیشنهاد می‌گردد:
1- استفاده‌ هوشمندانه از ظرفیت هنر و رسانه به منظور نشان دادن اهمیت علوم انسانی و ارتقای منزلت علوم انسانی در جامعه
2- سامان‌دهی به هدایت تحصیلی به منظور تقویت خودآگاهی و انتخاب‌گری دانش‌آموزان در تعیین رشته‌ تحصیلی به ویژه برای دانش‌آموزان دارای استعداد برتر
3- انتخاب رشته‌ تدریجی در مقطع متوسطه‌ دوم به منظور تقویت انتخاب رشته‌ آگاهانه‌ دانش‌آموزان
4- استفاده از معلمین مجرب و متخصص در دروس علوم انسانی و معارف اسلامی مقطع متوسطه با تأکید بر استفاده از ظرفیت حوزه‌های علمیه
5- تقویت اهمیت علوم انسانی و تعریف نخبه علوم انسانی در طرح ملی شهاب
6- اصلاح عیوب دانشگاه‌های معتبر مبدا مهاجرت (صنعتی و علوم پایه) در جهت حفظ سرمایه‌های متعهد در علوم فنی مورد نیاز کشور و در عین حال، تقویت جریانِ مهاجرت نخبگان علاقه‌مند به تحول و اثرگذاری کلان به سمت علوم انسانی و معارف اسلامی
7- اصلاح نظام پذیرش مهاجرین در مقطع تحصیلات تکمیلی، در راستای تقویت پذیرش تحول‌خواهان و اثرگذاران کلان و جلوگیری از افزایش دانشجویان بی‌کیفیت در دانشگاه‌هایی چون آزاد و پیام نور.
8- اصلاح عیوب دانشگاه‌های معتبر مقصدِ مهاجرت (علوم انسانی) و حوزه‌های علمیه در جهت پذیرش و تقویت کارآمدی جریانِ مهاجرت نخبگان علاقمند به تحول و اثرگذاری کلان به سمت علوم انسانی و حوزه.
9- ایجاد دوره‌های پودمانی آموزشی ویژه‌ دانشجویان مهاجر برای گذراندن پیش‌نیازهای ورود به علوم انسانی به منظور تقویت مبانی فکری
10- رفع موانع اشتغال مهاجرین و حمایت از اثرگذاری کلان ایشان در جهت تحول در علوم انسانی موجود و رفع نیازهای اولویت‌دار حکومت‌داری دینی، از طریق تقویت و کمک به تأسیس نهادهای حاکمیتی و غیردولتی نخبگانی تحول‌خواه و جبهه‌سازی این گروه‌ها
11- فرهنگ‌سازی مهاجرت مهندسان و  استعدادهای برتر به علوم انسانی و معارف اسلامی به عنوان یک فرصت و تشویق و ایجاد انگیزه برای نخبگان علاقه‌مند و مستعد به این حرکت
12- اصلاح سازوکار انتخاب سیاست‌گذاران و مدیران در کشور با تأکید بر استفاده از ظرفیت اساتید متخصص و متعهد حوزوی و علوم انسانی
منابع:
1- «شناسایی استعدادهای برتر در دوران تحصیلات ابتدایی و تحصیلات متوسّطه بسیار مهم است، این چیزی است که نخبه‌ حقیقی را به ما می‌شناسانَد، این چیزی است که نوابغ را به ما می‌شناساند. خب نوابغ در هر جامعه‌ای معدودند؛ خیلی از نوابغ هستند که به‌خاطر ناشناخته بودن، وجودشان به کل بی‌اثر می‌شوند؛ اصلاً هضم می‌شوند، محو می‌شوند؛ چون شناسایی نشده‌اند. گاهی انسان مشاهده می‌کند یک انسان بی‌سوادی در یک روستایی یک حرفی می‌زند، یک کاری می‌کند که نشان‌دهنده‌ نبوغ است؛ این اگر تربیت می‌شد، اگر شناسایی می‌شد، اگر استعداد او به‌کار گرفته می‌شد و به‌حساب می‌آمد، یک انسان برجسته‌ای بود؛ [امّا] متأسّفانه شناخته نشده. نگذاریم این خسارت بر کشور وارد بیاید. این در دوران مربوط به آموزش و پرورش، کار بسیار مهمّی است.» دیدار با نخبگان، 22/7/94
2- بر طبق نظریه سه‌وجهی استرنبرگ، هوش دارای سه شكل است: تحلیلی، ابتكاری و عملی. سنتروك. جان، دبلیو؛ روان‌شناسی تربیتی، ترجمه مرتضی امیدیان، دانشگاه یزد، 1385، چاپ اول، ص 184.
3- طبق اساسنامه بنیاد ملی نخبگان، هدف از تأسیس بنیاد، عبارت است از برنامه‌ریزی و سیاستگذاری برای شناسایی، هدایت، حمایت مادی و معنوی نخبگان، جذب، حفظ و به کارگیری و پشتیبانی از آنان در راستای ارتقای تولید علم، فناوری و توسعه علمی و متوازن کشور و احراز جایگاه برتر علمی، فناوری و اقتصادی در منطقه براساس سند چشم‌انداز کشور درافق 1404
4- «علوم انسانی روح دانش است. حقیقتاً همه دانش‌ها، همه تحرکات برتر در یک جامعه، مثل یک کالبد است که روح آن، علوم انسانی است. علوم انسانی جهت می‌دهد، مشخص می‌کند که ما کدام طرف داریم می‌رویم، دانش ما دنبال چیست.» دیدار جمعی از نخبگان و برگزیدگان علمی، 13/7/90
«ما لازم داریم در زمینه‌ علوم انسانی –که امروزه یک نیاز بسیار اساسی کشور ماست- به تازه‌ها، برجستگی‌ها و نوآوری‌ها دست پیدا کنیم؛ این کلید اساسی پیشرفت نهایی و بنیادی و ریشه‌دار کشور است.» دیدار ششمین همایش ملی نخبگان جوان، 12/7/91
«علوم انسانی هوای تنفسی مجموعه‌های نخبه‌ کشور است که هدایت جامعه را بر عهده دارند.» دیدار جمعی از مسئولان و دست‌اندرکاران جشنواره مردمی فیلم عمار، 1/12/91
«پشت سر پیشرفت علوم، پیشرفت فکر وجود دارد؛ اینکه مبداء تحول ملت‌ها بیش و پیش از آنچه که علم و تجربه باشد، فکر و اندیشه است، کاملاً حرف درست و اثبات شده‌ای است. به همین دلیل است که من روی مسائل علوم انسانی حساسیت به خرج می‌دهم.» بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، 19/5/90
«بسیاری از حوادث دنیا حتی در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و غیره، محکوم نظرات صاحب نظران در علوم انسانی است.» بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز، 14/2/87
«اگر شماها ان‌شاءالله زبده شوید و در همین علوم انسانی، مثلاً تاریخ، جامعه شناسی و روانشناسی‌ای که خودتان گفتید، پیشرفت کنید، حقیقتاً بدانید ارزش شما در جامعه و در سطح بین‌المللی، از یک پزشک پیشرفته یقیناً کمتر نیست؛ بلکه بیشتر هم هست. شما الان نگاه کنید، ببینید در این چهره‌های علمی معروف دنیا چند تا پزشک هستند، چند تا جامعه‌شناس یا مورخ وجود دارند. می‌بینید که تعداد و برجستگی این دومی بیشتر است. منتها باید کار کنید تا پیش بروید.» بیانات در دیدار با نخبگان جوان، 25/6/85
5- دکتر محمد طبیبیان؛ «فراز و فرود علاقه‌مندی مهندسان به علوم انسانی»؛ دنیای اقتصاد (±)
6- Skilled workers
7- فرید زکریا، «ارج نهادن به انسان و علوم انسانی»،‌ روزنامه شهروند، شماره 554 (±)
8- Rockefeller
9- Carnegie
10- کتب کنترل فرهنگ و تراست مغزهای امپراطوری؛ در ضمن در این خصوص پژوهش‌های زیادی در ستاد راهبری نقشه جامع علمی کشور انجام شده است.
11- آیت‌الله هادوی تهرانی،‌ خردنامه همشهری (±)
12- ایده گرفته از «جامعه‌شناسی جریان مهاجرت مهندسان به سمت علوم انسانی»؛ محمدحسین بادامچی، محمد‌خانی.
13- افرادی چون آیت‌الله آملی لاریجانی، آیت‌الله هادوی تهرانی، دکتر گلشنی، دکتر حداد عادل، دکتر آیت‌اللهی، دکتر علی لاریجانی، دکتر سعید زیباکلام، دکتر محمود مهرمحمدی، دکتر سیدحسین نصر، دکتر حمید وحید دستجردی و ...
14- «در بین این مجموعه‌ عظیم دانشجویی کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجوی دولتی و آزاد و پیام نور و بقیه‌ دانشگاه‌های کشور داریم، حدود دو میلیون این‌ها دانشجویان علوم انسانی‌اند! این به یک صورت، انسان را نگران می‌کند. ما در زمینه‌ علوم انسانی، کار بومی، تحقیقات اسلامی چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینه‌های علوم انسانی مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزی که معتقد به جهان‌بینی اسلامی باشد و بخواهد جامعه‌شناسی یا روانشناسی یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو برای این رشته‌ها می‌گیریم؟ این نگران‌کننده است. بسیاری از مباحث علوم انسانی، مبتنی بر فلسفه‌هایی هستند که مبنایش مادی‌گری است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوی به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانی را ترجمه کنیم، آنچه را که غربی‌ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بی‌اعتقادی به مبانی الهی و اسلامی و ارزش‌های خودمان را در قالب‌های درسی به جوان‌ها منتقل کنیم؛ این چیز خیلی مطلوبی نیست.» بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها، 8/6/1388