نگاهی به تلاش مددکاران اجتماعی و نیاز مددجویان(بخش نخست)
مددكار، دستي توانا براي مدد(گزارش روز)
گروه گزارش
مدد و مددكاري هر چند دركشور ما به واسطه تاكيدات اسلامي سابقهاي طولاني دارد اما درخشش اين حرفه به مثابه يك رشته تخصصي قدمت زيادي ندارد. اما با اين وجود ظرف همين مدت كوتاه توانست نه تنها عده زيادي را با خود همراه كند كه حتي به كمك همين دستهاي ياريرسان و توانمند مددجويان زيادي را از آسيبهاي مختلف نجات دهند.
هر چند روزبه روز بر تعداد مددكاران فعال و مراكز مددكاري افزوده میشود اما با اين وجود به نظر میرسد آنچنان كه بايد اين رشته مورد حمايت و بررسي كافي قرار نگرفته است.
اينكه براي رسيدن به چشم انداز درخشان مددكاري بايد چه راه طولاني را طي كرد و اينكه در اين مسير چه مشكلات و موانعي وجود دارد و چطور میتوان به كمك فعالان اين حرفه بار سنگين آسيبهاي اجتماعي را از دوش سازمانهاي ذيصلاح برداشت، همه و همه در گزارش امروز و فردای روزنامه کیهان مورد بررسي قرار گرفته است.
در اين گزارش پاي صحبتهاي مددكاران مختلفي نشستيم و درباره سختيها و مشكلات كارشان به گفتوگو پرداختيم. مددکارانی که هر کدام از مشکلات و دغدغههای خاص خود درددلهای فراوانی دارند.
روزی که هر مددجو یک مددکار شود
شايد آرزوي خيلي محال هم نباشد اينكه روزي آسيبها آنقدر كم شوند كه همه مددجوياني كه به كمك و مشاوره و مددرساني نياز دارند، روزي خودشان يك مددكار شده باشند.
زماني كه پاي صحبت مددكاران مختلف مینشينيم اولين چيزي كه در تمام صحبتهاي آنها مشترك است، همين آرزومند بودن است.آرزوي توانمند شدن تمام مددجويان آنقدر كه روزي خودشان به يك مددكار تبديل شوند.
لیلا سماوات یکی از پیشکسوتان مددکاری اجتماعی است. او حدودا 30 سال پيش فارغالتحصیل این رشته شده و مثل خیلی از قدیمیهای مددکاری شاگرد اساتيد قديمي رشته مددکاری در ایران بوده است.
خانم سماوات سالهاست در این حوزه فعال است و بیش از 25 سال است که در دانشگاه تدریس میکند.
او درباره اين رشته و تلاشهايي كه تاكنون مددكاران براي معرفي و جا انداختن اين رشته در كشور انجام داده اند به گزارشگر كيهان میگوید: «مددکاری به عنوان یک رشته مداخلهگرایانه باید دارای خصوصیات انحصاری خاص خودش باشد. رشته مددكاري در واقع علوم مهارتها است. سه نوع نگاه در مددکاری اجتماعی وجود دارد. نگاه فردی،گروهی و اجتماعی .نباید تصور شود که مددجویان افراد لزوما خاصی هستند. این اتفاق و نیاز ممکن است برای هر کدام از ما هم روزی پیش بیاید که نیاز به حمایت و مدد گرفتن داشته باشیم.خیلیها مثل من هدف اصلی و مهمشان توانمندسازی است و با همین هدف راه را پیدا میکنند. واقعا این یک نگاه آرمانی است که من معتقدم میتوان به آن رسید اگرچه به سختي.»
وی در ادامه تصریح میکند: «ببینید فرض کنیم که پزشکی یک محله را ترک کند آن وقت همه مردم ناراحت خواهند شد و جای خالی او را احساس میکنند اما هدف ما این است که اگر روزی محله یا گروه یا فردی را ترک کردیم او آنقدر توانمند شده باشد که واقعا جای خالی ما را احساس نکند. اما برای رسیدن به این حد از توانمندسازی مددجو محدودیتها و مشکلات زیادی وجود دارد که در این بین نبود حمایتهای کافی کمی آزاردهنده است. در این مدت زیاد پیش آمده که حتی مردم و حامیان عادی برای رسیدن به این نقطه آرمانی تلاش زیادی کردهاند.»
سماوات در ادامه تاکید میکند: «من بعد از تمام این سالها و کار با مددجویان مختلف به این تجربه رسیدهام که در این کار تکنیک بیش از هر چیز دیگری مهم است. اینکه چطور مداخله را شروع کنیم و اعتماد مددجو را جلب کنیم.مددکار باید مددجو را تحت هر شرایطی و با هر وضعیتی بپذیرد. هیچ قضاوتی در کار نیست و نگاه ما یک نگاه برابر است. نگاه ما عمودی نیست بلکه افقی و کاملا برابر است. شاید هیچ فردی در یک گروه درمانی به اندازه مددکاران نتواند مشکلات فرد و حتی خانواده فرد را کم کند. مثال خیلی واضح آن بیمارستانهای روانی است. این مددکاران هستند که در بیمارستانها و بخشهای روانی میتوانند مشکلات خانوادهها را در ارتباط با بیمارانشان کاهش دهند.
مثلا سالها پيش كه مددكاران زيادي در مرکز طبی کودکان دوره کارورزی را میگذراندند، مرحوم دکتر قریب با یک تیم 15 نفره از پزشکان هر روز صبح بچهها را چک میکردند و بعد خود دکتر شخصا جلوی در اتاق میایستاد و میگفت؛ حالا نوبت مددکار اجتماعی است که کارش را شروع کند و به ما بگوید با خانواده بیمار چه کار کنیم. خب همین توجه و تاکید دکتر قریب به خوبی نشاندهنده اهمیت و نقش غیر قابل انکار مددکاراجتماعی است. مثلا چطور به خانواده بچه یک سالهای که قند دارد، توضیح دهیم که چه کار کنند یا مثلا چه کار کنیم که مادران جوان این بچهها خسته و دلسرد نشوند.»
رشتهاي مظلوم و جا مانده از امكانات
هر چند اين روزها به هر سازمان يا نهاد از جمله بيمارستان و مراكز حمايتي و مراكز آموزشي و ... نگاهي میاندازيم متوجه میشويم كه در نهايت خوشبختي بيشتر اين مراكز به واحد مددكاري مجهز شدهاند اما با اين وجود فقط كافي است نگاهي تطبيقي و مقايسهاي داشته باشيم ميان اين رشته و ساير رشتههايي كه شايد با عمري خيلي كمتر پا به عرصه گذاشتهاند تا ببينيم كه به راستي رشته مددكاري همچنان در كشور ما با بيامكاناتي و حتي بيتوجهي دست و پنجه نرم میكند. رشتهاي كه با وجود پيشكسوتان زيادي كه دارد هنوز تا رسيدن به نقطه درخشان فاصله زيادي دارد.
محترم اينانلو هم یکی دیگر از مددکاران باتجربه و پیشکسوت حوزه بهزیستی است. او کارشناس ارشد سازمان بهزیستی و عضو فعال انجمن مددکاران اجتماعی ایران است.
این استاد با سابقه رشته مددکاری اجتماعی ضمن معرفی خود به گزارشگر كيهان میگوید: «من فارغالتحصیل دانشکده مددکاری و تقریبا از آخرین دانشجویان آن دوره اول بودم. ما در آن زمان که دانشجو بودیم باید از سال آخر دوره لیسانس کار عملی و کارورزی را شروع میکردیم و من هم بعد از این دوره در سازمان ملی رفاه خانواده مشغول به کار شدم. این سازمان بعد از انقلاب به سازمان بهزیستی کشور تبدیل شد و من هم این افتخار را داشتم که تا همین اواخر به عنوان مددکار ارشد در حوزههای مختلف این سازمان فعالیت میکردم. حدودا 35 سال است که به صورت مستمر کار مددکاری انجام میدهم، از تدریس در دانشگاه گرفته تا اداره کلینیکهاي مختلف مددکاری اجتماعی. اساس و اصول فعالیت سازمان بهزيستي كشور بر مبنای مددکاری اجتماعی است و همیشه این هدف مهم را دنبال کرده و همه تلاشها این بوده که هیچ وقت از این هدف فاصله نگیرد.»
او همچنين تصريح ميكند: «هر چند شاید برای رسیدن به آن اهداف اولیه کمک به معلولان با فراز و فرودهای زیادی همراه بوده باشیم. اما به نظر من یکی از مهمترین اقدامات حمایتی و مددکاری بهزیستی در ارتباط با معلولان بوده است. برای اولین بار این سازمان در همان سالهای جنگ تحمیلی دفتر معلولان انقلاب اسلامی را تاسیس کرد و به این عزیزان خدمات ارائه دادند.من بشخصه تحقیقهای زیادی در این خصوص انجام دادم. خانوادههای این افراد توأمان درگیر مشکلات روحی و مادی زیادی بودند و به راستی بیش از خود مددجو حتی به حمایت و یاری نیاز داشتند. خب اقدامات گستردهای صورت گرفت. معاونت توانبخشی حوزههای گستردهتری را پوشش داد. معلولان در برنامههای متعددی مثل نمایشگاهها و جشنوارههای مختلفی چه در داخل و حتی خارج از کشور با حمایت سازمان بهزیستی حضور پیدا کردند. قوانین ویژهای به مجلس راه پیدا کرد. اینکه معلولان درست مثل بقیه انسانها به شرایط ویژهای نیاز دارند و باید مورد حمایت باشند. به نظر من خدمات سازمان بهزیستی در حوزه معلولان فوق تخصصی بود و شاید تنها سازمانی بود که بعد از انقلاب از اقدام آن همه سازمانها و نهادهای دیگر شکل گرفت و توانست به تمام این حوزهها ورود پیدا کند.»
دستي براي نوازش غمها
شايد پزشك با انجام كارهاي درماني قدم بزرگي در درمان بيمار و تسكين دردهاي او داشته باشد اما واقعا چه كسي مسئول تسكين دردهاي روحي و روحيه دادن به معلولان جسمی و همراهان اوست؟
نه فقط بيمار كه تمام افرادي كه به نوعي با يك آسيب اجتماعي دست به گريبان هستند.خانوادهاي كه فرزند معلولي را نگهداري میكند يا همسري كه براي ترك اعتياد همسرش به مشاورهها و كمكهاي روحي مددكار نياز دارد.اينها همه حمايتهايي است كه هنوز به طور جدي براي هيچ شغل ديگري به جز مددكاري تعريف نشده است. چون فقط مددكاران هستند كه حتي بعد از ترميم زخمهاي واقعي و جسمي به فكر ترميم زخمهاي روح آسيبديدگان هم هستند. مددكاراني كه همچنان بدون حمايت يار و غمخوار مددجويان زيادي هستند.
سختیهای راه مددکاری
زهرا كريمي، يكي ديگر از مددكاران مركز حمايت از كودكان كار وخيابان است.
او درباره سختيهاي اين مسير به گزارشگر كيهان میگويد: «ما امروز در بسیاری از محلات فقیر و آسیبدیده کلینیکهای مددکاری داریم که مددجو به راحتی میتواند مراجعه کند و بخش زیادی از مشکلاتش را حل کند، بدون آنکه نیازی باشد هزینهای بپردازد یا مثلا مسافت طولانی برود. بنابراین من به جرات این ادعا را دارم که یکی از پرمشغلهترین و خدمتگذارترین سازمانها، بهزیستی است. بارها پیش آمده که در مراجعه به سایر ادارات و سازمانهای دولتی احساس کردهام که شاید آن حس همدلی و یاری به مراجعهکننده را در هیچ سازمان دیگری نتوان احساس کرد. یکی از آرزوهای همیشگی من این بود که در تمام ادارات و سازمانها دفتر مددکاری تاسیس شود که واقعا خوشحال هستم كه امروز در كمال خرسندي اين اتفاق افتاده است. ما امروز در بسیاری از محلات فقیر و آسیبدیده کلینیکهای مددکاری داریم که مددجو به راحتی میتواند مراجعه کند و بخش زیادی از مشکلاتش را حل کند، بدون آنکه نیازی باشد هزینهای بپردازد یا مثلا مسافت طولانی برود.»
وی تصریح میکند: «اما متاسفانه باید به این موضوع هم اشاره کنم که در کشور ما انحصارطلبی زیادی وجود دارد در حالی که مددکاری اجتماعی یک رشته مکمل است. يعني مددكار بدون كمك ساير فعالان نمیتواند نقش ارزندهاي داشته باشد. اگر تيم پزشكي يك محله فقير و محروم خوب عمل نكند چقدر اقدامات مددكار میتواند موثر باشد يا مثلا اگر با وجود همه هشدارهايي كه براي حمايت از كودكان كار میدهيم قوانين اجرايي و قضايي براي حمايت از اين كودكان كه همه داراي ولي و سرپرست قانوني هستند، خوب عمل نكند مددكار تا چه اندازه بهتنهايي میتواند از اين كودكان حمايت كند و سازمان بهزیستی چه برنامهای در این زمینه دارد؟»