کد خبر: ۳۲۱۹۳۱
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۳

اخبار ویژه

بازی بی‌مزه فرافکنی 
در میان حامیان سیاسی دولت
مجادله و فرافکنی در میان حامیان سیاسی دولت، به پدیده‌ای عجیب و ملال‌آور در فضای رسانه‌ای تبدیل شده است.
به تازگی محمدعلی ابطحی (رئیس دفتر خاتمی و معاون پارلمانی دولت در دوران ریاست‌جمهوری وی) از ظریف انتقاد کرده و خواستار عذرخواهی وی شد.
ابطحی که روز پیروزی پزشکیان را از ایام‌الله خوانده بود و به طور ویژه از ظریف تقدیر کرده بود، اما اخیراً در شبکه ایکس نوشت: «دوست عزیز و قابل افتخار، جناب آقای ‎ظریف عزیز، بعد از گذشت یک‌سال و وضعیتی که می‌بینید، شما که قاعده دموکراسی را برای انتخاب وزرا پیشنهاد دادید و کلی جلسه گذاشتید تا کابینه را شکل دهید، وقتش نرسیده که از آقای پزشکیان و مردم عذرخواهی کنید برای این کابینه؟ به خاطر پیر بودن، ابتکار عمل نداشتن، محافظه‌کاری، وفاق یکطرفه با مخالفان‌تان، و بقیه چیزها که خودتان بهتر می‌دانید. شما که اخراج شدی، پزشکیان هم تنهاترین این کابینه است. دلمان خوش باشد به عذرخواهی‌تان».
گفتنی است ظریف و برخی حامیان وی اذعان کرده‌اند که دوسوم کابینه در شورای راهبری کابینه (شورای جعلی راه‌اندازی‌شده توسط ظریف) چیده شده و البته درصد معاونان و مدیران میانی به مراتب بیشتر است.
اما در پاسخ به انتقاد ابطحی،‌ هادی محمدی، روزنامه‌نگار حامی دولت نوشت: آقای ابطحی کاش به گذشته رجوع می‌کردید تا متوجه شوید اولاً بزرگان شما اکثر این کابینه را بستند و ثانیاً ظریف بابت اتفاقات تلخ سال قبل در تشکیل کابینه در شب معرفی اسامی به مجلس از مردم پوزش خواست. دنبال عذرخواهی دیگران باشید.
در همین حال، «محمد -م» عضو شورای اطلاع‌رسانی معاون اجرائی رئیس‌جمهور را به پل صراط حواله داده و می‌نویسد: «یک شهروند بیش از پنج‌ماه قبل از من خواست برایش وقتی بگیرم تا با آقای قائم‌پناه، معاون محترم اجرائی رئیس‌جمهور دیدار کند. هیچ اطلاعی از دلیل این درخواست ندارم، اما طبیعتاً برای چنین درخواستی باید از طریق دفتر ایشان اقدام می‌کردم. شماره رئیس دفتر را پیدا کردم و در تماس تلفنی گفتم: «دوستی دارم که نمی‌داند حنای من رنگ ندارد و تصور نادرستش آن است که می‌توانم برایش وقت بگیرم.» جناب مسئول دفتر کلی هندوانه زیر بغلم داد و مقداری تعارف تکه‌پاره کرد و سپس شماره تلفن فرد متقاضی ملاقات را گرفت و قول داد در اسرع وقت اقدام کند. مدتی گذشت و خبری نشد. یک‌بار دیگر تماس گرفتم و پیگیری کردم. پاسخش این بود که آقای معاون رئیس‌جمهور فرصتش زیاد نیست. من خودم با او تماس می‌گیرم تا ببینم کارش چیست و اگر ضرورتی به ملاقات حضوری بود، خبرش می‌کنم. حرفش منطقی بود. از این وعده پوچ هم سه‌ماه می‌گذرد و هیچ تماسی نه با من و نه با متقاضی گرفته نشده است. لابد باید دیدار بیفتد به قیامت و سر پل صراط. وقتی شنیدم آقای پزشکیان گفته از چهار‌هزار پرسنل ریاست‌جمهوری فقط چهار‌صد نفرشان کافی است، امیدوار شدم که این پرسنل مازاد را بفرستند منزل استراحت کنند و حقوق‌شان را هم کامل پرداخت کنند. و خدا کند یکی از آنها مسئول دفتر آقای قائم‌پناه باشد؛ چون ظاهراً بود و نبودش فرقی نمی‌کند».
یادآور می‌شود پیش از این، آذری جهرمی قائم‌مقام ستاد تبلیغاتی پزشکیان در انتخابات سال گذشته، با انتقاد از بی‌تدبیری دولت در برابر گرانی‌ها نوشته بود: «کاهو، کیلویی ۸۰هزار تومان! همه‌چیز دلاری شده جز حقوق کارگرها و کارمندان، البته جای نگرانی نیست. مسئولین محترم، مرتباً جلسه می‌گذارند و خب نتیجه نمیده دیگه مشکل اونها نیست...».
این انتقاد با واکنش تند برخی حامیان سیاسی و رسانه‌ای دولت مواجه شد که درصدد ساکت کردن وی بودند. جهرمی در واکنش به این حملات، در کانال خود نوشت: «برخی دوستان دغدغه‌مند و عزیزی که به صدق نیت‌شان اعتقاد قلبی دارم، برایم نوشته‌اند که پست اخیرم، از مصادیق حرف‌های عوامی است، نه تخصصی! راستش این‌جا برای من، محل نوشتن حرف‌های تخصصی نیست، اگر به دنبال حرف تخصصی هستید، بسم‌الله، بیایید تنها در یک فقره با هم به گفت‌وگو بنشینیم که ضریب بهره‌وری حمل‌ونقل جاده‌ای در ایران با گازوئیل یارانه‌ای چقدر است؟ چند درصد باربری‌ها در مسیر برگشت خالی برمی‌گردند؟ راننده چه زندگی سختی دارد؟ سهم حمل‌ونقل در بهای تمام‌شده در ایران چقدر است؟ در سایر کشورها چطور؟ چقدر از این کاهوی ۸۰هزار تومانی به کشاورز می‌رسد؟ چقدر به حمل‌ونقل و چقدر به میدان‌‌دار و مغازه‌دار! دولت فعلی در برابر اقدامات اکوسیستم دیجیتال کشور برای بهبود این بهره‌وری چه مخالفت‌ها و مقاومت‌هایی می‌کند؟ تا آن‌وقت عرض می‌کنم فشل بودن دولت در سیاستگذاری به چه معناست و ملت چرا بایستی هزینه‌های سیاستگذاری غلط امثال بنده را بپردازند؟».
او افزوده بود: «قیمت دلاری، استعاره و کنایه‌ای از بار کردن این هزینه‌های سرسام‌آور امثال این مدیریت‌های ناشیانه بر دوش مردم است نه تاییدی بر برخی ادعاهای مشهور در فضای رسانه! می‌فرمایید خفه شویم و از این دولت گلایه نکنیم؟ امتحان می‌کنیم و از امروز خفه می‌شویم ببینیم چه گلی به سر مملکت می‌زنند؟».
شما سخنگو هستید
 نه استندآپ کمدین!
کارهای نمایشی زیاده از حد سخنگوی دولت، صدای اعتراض روزنامه حامی را هم بلند کرد.
روزنامه هم‌میهن در مطلبی با عنوان استندآپ کمدین یا سخنگو، به تصاویر هفتگی سخنگوی دولت در نشان دادن علامت قلب (‌قبلاً شکل کلیه!) اشاره کرد و نوشت: سرکار خانم مهاجرانی سلام و عرض ادب. اول اینکه نمی‌‏دانم چه اصراری دارید هر دو سه هفته یکبار میهمان عکس‌نوشت شوید. خدا شاهد است هفته قبل که دستتان را به قلب تبدیل کردید، با وجود اینکه خیلی حرف در دل داشتم زبان به کام گرفتم. ظاهراً اما اگر به زبان نیاییم این حرکت کم‌کم به موتیف تکرارشونده‏ هر جلسه دولت تبدیل می‌‏شود.
می‏دانم که سخنگوی دولت بودن یکی از سخت‌‏ترین کارهای هر دولتی است. احتمالاً از قول آن فیلسوف شنیده‌‏اید که «زبان سرچشمه همه سوءتفاهم‏‌هاست، چراکه هیچ واژه‏ای آن‏چه را می‏‌خواهیم، دقیقاً بیان نمی‌‏کند».
واقعیت این است که این زبان همان‌قدر که می‌‏تواند بین‏ آدمی جماعت وصل بیافریند فصل هم به بار می‌‏آورد. اصلاً چرا به دنبال اندیشمند غربی برویم؛ مگر سعدی خودمان نگفت که تا مرد ـ شما بخوان زن ـ سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد. می‏‌خواهم بگویم متوجه موقعیتی که حضرتعالی در آن گیر کرده‌‏اید هستم. شما همین که صبح به صبح راننده دنبال‌تان می‏‌آید و به محل کار تشریف می‌‏برید، عیب و هنرتان را روی دایره می‌‏ریزید.
حقیقتش را بخواهید روز اولی که به این سمت گماشته شدید، لحن سخن گفتن و چهره مهربان‌تان به دل مردم می‌‏نشست. اصلاً شاید مهرتان از همان روزی به دل مردم افتاد که در مقام یک مادر پشت تریبون رفتید و فریاد کشیدید و اَخم و تَخم‏ کردید.
نکته اینکه آن زمان شما فرزند زمانه خویش بودید. حقیقت اینکه روزهای اول دولت و زمان انتخابات موقع همین شوخی‌‏ها و خنده‌‏ها و گریبان چاک کردن‏‌ها است. اما شما خودتان را جای مردم گرفتار فیلترینگ، تورم، ناترازی و... بگذارید. شما جای مردم بودید پیش خودتان نمی‌‏گفتید این چه رفتار لوس و بی‌نمکی‏ است که دو هفته است پشت سر هم تکرارش 
می‏‌کنید.
خودمانی بودن و رفیق بودن خوب و پسندیده است. بر منکرش لعنت. اما جسارتاً مردم قرار است از سخنان شما متوجه اخبار دولت شوند، ناسلامتی شما سخنگویید، نه استندآپ کمدین که حضار را به خنده وادارید. زیاده جسارت، ایام عزت‏‌تان مستدام. 
کاری که فتنه‌گران کردند
 هیچ دوستی با کشور خود نمی‌کند
معاون اول رئیس‌جمهور در دولت روحانی اذعان کرد که رهبر انقلاب بر خلط نکردن عنوان اصلاح‌طلبی با فتنه‌گری فتنه‌گران در سال 1388 تاکید دارد.
اسحاق جهانگیری در بخشی از کتاب خاطرات خود که به ‌تازگی منتشر شده، به از دیدار خصوصی خود با رهبر انقلاب در آستانه انتخابات ۹۲ اشاره می‌کند و می‌گوید: «درباره جریان اصلاح‌طلبی گفتند من جریان اصلاح‌طلبی را قبول دارم اما جریان فتنه را از بن دندان قبول ندارم. این‌ها کاری کردند که دوست با کشور خودش نمی‌کند. اگر معتقد به تقلب بودند باید درخواست بازشماری می‌کردند. وقتی به پایگاه بسیج حمله شد، باید واکنشی نشان می‌دادند و صریحا محکوم می‌کردند. ایشان گفتند با کسانی‌که در فتنه دخیل بودند، نه آشتی می‌کنم و نه شکایتم را از خدا پس می‌گیرم. آن‌ها که اصلاح‌طلب هستند، اما با فتنه همکاری نکرده‌اند، مانند خود شما، حسابشان جداست.»
 کتاب «در اندیشه ایران» جمع‌آوری خاطرات و روایات اسحاق جهانگیری در دوران هشت ساله معاون اولی او در دولت‌های روحانی است. از حوادث سال ۹۸ گرفته تا برجام، تحریم‌ها و پرونده‌های فساد در آن سال‌ها.
جهانگیری درباره کتاب می‌نویسد: «آنچه در این کتاب می‌خوانید بخشی از تجربه‌های من در مواجهه با مسائل ایران در مدت هشت سال مسئولیت معاون اولی رئیس‌جمهور است. این دوره هشت‌ساله، دورانی پیچیده و دشوار و پرفراز و نشیب در فرآیند حکمرانی و چالش‌های آن و نیز تحولات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کشور بود، و حضور از نزدیک در متن این تحولات و چالش‌ها به فهم مسائل بنیادین ایران 
کمک فراوانی کرد.
مدرن دیپلماسی: همکاری ایران و چین
سنگ‌بنای نظم پساغرب است
تجربه ایران نشان داد که مکانیزم تحریم‌های آمریکا نه‌تنها اثر قانع‌کننده خود را از دست داده و قادر به تغییر رفتار ایران نبوده، بلکه به طور ناخواسته، تعادل قدرت جهانی را به زیان آمریکا و شرکایش بازمهندسی می‌کند.
نشریه «مدرن دیپلماسی» در تحلیلی که به وارونگی کارکرد رژیم تحریم‌ها اختصاص داشت، نوشت: در سال‌های اخیر، رژیم تحریم‌هایی که ایالات‌متحده و متحدانش بر ایران و چند کشور دیگر تحمیل کرده‌اند، فراتر از نقش اصلی خود به عنوان یک محدودیت اقتصادی صرف رفته است. این رژیم به یک ستون مرکزی در کتاب بازی «دیپلماسی اجباری» آمریکا تبدیل شده است. ایده این بود که نظم غربی را تقویت کرده و رفتار بازیگران مشکل‌ساز را اصلاح کند. اما تجربه ایران نشان می‌دهد که این مکانیزم نه‌تنها اثر قانع‌کننده خود را از دست داده است؛ بلکه به طور ناخواسته تعادل قدرت جهانی را به زیان آمریکا و شرکایش بازمهندسی می‌کند. واضح‌ترین نشانه این تغییر، رابطه در حال تحول ایران و چین است، پیوندی که مستقیماً از فشار غرب تغذیه می‌شود و اکنون سنگ‌بنای نظم نوظهور پساغرب است.
از دیدگاه واشنگتن، تحریم‌ها پاسخ به رفتار تهران بودند: قطع دسترسی ایران به سیستم مالی جهانی، محدود کردن صادرات نفت، مسدودکردن دارایی‌ها و ممنوعیت کامل همکاری‌های صنعتی و نظامی. طبق گزارش خدمات تحقیقاتی کنگره آمریکا، این شدیدترین رژیم تحریمی است که طی چهار دهه بر هر کشوری اعمال شده است و هدف آن فراتر از اقتصاد است و به قلب دستگاه امنیتی ایران ضربه می‌زند. مشکل این است که ماشین پیچیده اقتصاد جهانی به‌ندرت نتایج مرتب و منظم مورد انتظار در اتاق‌های فکر واشنگتن را ارائه می‌دهد.
در مورد ایران، تحریم‌ها باعث کاهش تعاملات بین‌المللی این کشور نشد؛ بلکه تهران را به یکی از گسترده‌ترین الگوهای همکاری اقتصادی و انرژی با چین سوق داد. آنچه به عنوان یک راه‌حل موقتی تاکتیکی آغاز شد، به یک پیمان ساختاری بلندمدت تبدیل شده است. گزارش دیگری از کنگره اشاره می‌کند که در سال ۲۰۲۴، بخش مهمی از صادرات نفت ایران به چین رفته و لبه تحریم‌ها را کند کرده است.
چین، نفت ایران را می‌خرد و شبکه‌های مالی موازی را پرورش می‌دهد که سلطه دلار را دور می‌زنند. مطالعات متعددی نشان می‌دهند که پکن به طور فعال ابزارهای ایران برای فرار از تحریم‌ها را تقویت کرده است، بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها، آن را «تقویت فوق‌العاده» فرار از تحریم‌ها می‌نامد. حتی زمانی که واشنگتن تلاش کرده تجارت انرژی ایران و چین را با تحریم پالایشگاه‌های چینی محدود کند، نتیجه، تعمیق کانال‌های اقتصادی موازی بوده است. تحقیقی از رویترز درباره یک پالایشگاه تحریم‌شده در استان شاندونگ که میلیون‌ها بشکه نفت خام ایرانی را پردازش می‌کند، نشان می‌دهد که شبکه‌ای از واسطه‌ها و شرکت‌های صوری ایجاد شده‌اند و فرار از تحریم را آسان‌تر می‌کنند. در این محیط، ایران به تدریج، پلی استراتژیک برای پکن در جهت گسترش ردپای ژئوپلیتیکی شده است. فشار غرب، تهران را به نقطه‌ای رسانده است که روابط سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن با پکن تقریباً غیرقابل بازگشت به نظر می‌رسد. این لحظه‌ای است که سیاست تحریم‌های آمریکا از هدف اصلی خود منحرف شده و شروع به تولد نظم جدیدی می‌کند که در آن واشنگتن دیگر هژمون نیست. بن‌بست دیپلماتیک بین ایران و ایالات‌متحده، این روند را تسریع کرده است. تهران بدون تضمین‌های محکم، حاضر به بازگشت به میز مذاکره نیست؛ واشنگتن نیز نمی‌تواند مسیر قابل اعتمادی برای گفت‌وگو ارائه دهد. خلأ ایجاد شده دقیقاً جایی است که چین و تا حد کمتری روسیه به عنوان حامیان وارد می‌شوند. هزینه این وضعیت برای غرب بلندمدت است: ایران از تعامل با اروپا و آمریکا دور شده و به یک نظم غیرلیبرال وارد می‌شود.
این بدان معناست که تحریم‌ها رفتار ایران را تغییر نداده‌اند. نکته قابل‌توجه این است که سیاست‌گذاران غربی با وجود شکست سیاست تحریم‌ها، هنوز به الگوی «تحریم به عنوان آخرین و اولین راه‌حل» چسبیده‌اند. این رویکرد اصلاً بدون هزینه نیست؛ بار استراتژیک سنگینی دارد. هرچه ایران بیشتر به شرق نزدیک شود، نفوذ آمریکا و اروپا بر انتخاب‌های تهران کمتر می‌شود. از منظر توازن قوا، این واگذاری میدان است.
اگر آمریکا می‌خواهد نفوذ خود را در منطقه حفظ کند، باید از چرخه خسته‌کننده و باخت- باخت تحریم‌ها خارج شود و یک مسیر دیپلماتیک واقع‌بینانه طراحی کند. این به معنای لغو فوری تحریم‌ها نیست؛ بلکه ارائه نقشه راهی روشن برای کاهش تدریجی تنش‌ها در ازای دستاوردهای قابل راستی‌آزمایی است. چنین افقی می‌تواند چشم‌انداز داخلی ایران را نیز تغییر دهد. میانه‌روها تنها زمانی پیشرفت می‌کنند که بتوانند نتایج ملموس ارائه دهند و این نتایج بدون تغییر رفتار غرب غیرممکن است. در نهایت، میراث واقعی سیاست تحریم‌های آمریکا علیه ایران در گزارش‌های رسمی ثبت نمی‌شود بلکه در هندسه متغیر قدرت جهانی دیده می‌شود. ایران امروز نه منزوی است و نه ضعیف؛ بلکه عضوی از ائتلاف غیرغربی است.