نسبت اعمال زشت انسان با خدا(پرسش و پاسخ)
پرسش:
با توجه به اینکه حق تعالی علت فاعلی تمامی پدیدههاست، اعمال زشت و قبیح انسان چگونه قابل توجیه است؟
پاسخ:
فعل و کردار حق تعالی با علل و اسباب همراه است. کردار و رفتار و افکار انسان نیز اینگونه است و تمامی پدیدههای هستی با فعل و انفعالاتی که دارند به گونهای با هم در ارتباط هستند.
کنش و رفتاری که از انسان سر میزند، یا آن را از اجداد خود به ارث برده یا از آنان تعلیم دیده و یا از عوامل محیطی کوچه، بازار، همسایه، محل زندگی، آب و هوا و طبیعت خشک یا مرطوب و سرد یا گرم در خلق و خوی او اثر داشته است و خود را در فعل آدمی نشان میدهد.
به طور نمونه، شخصی به دلایل و عوامل متعدد دزدی میکند؛ گاهی اوقات پدر، مادر، دوست یا اقتصاد جامعه یا کم و زیاد شدن درآمد و خرج زندگی باعث بروز این فعل از او میشود؛ از این روی محاکمه دزد در جامعه بدون جستوجو و بررسی عوامل دزدی و حل و فصل آن عوامل، اثربخش نیست و باعث کم شدن دزدی و ریشهکن شدن و مهار این فساد نمیشود. همچنین درباره اعتیاد و هر عامل فساد دیگر نیز این سخن جاری است. حق تعالی نیز در این فسادها دخالت به معنای اعطای قدرت دارد. قدرت را خدای تعالی به همگان داده است. از آن سو نیز در امور خیر، هم فاعل حق تعالی است و هم شخصی که آن را ظاهر میسازد. علل و اسبابی بودن تمامی کردارها و امور، چیدمانی بسیار دقیق دارد که اندازه و متغیرهای آن باید رعایت شود و باید مهم بودن و غیرمهم بودن مسایل نیز لحاظ گردد. همچنین نباید برای رشد بشر به یک متغیر و حساب بسنده کرد. اگر انسان به دلایل یک مسئله در تأثیرگزاریها حصری(تک علتی) توجه کند و آن تأثیر سبب غفلت او از عوامل و تأثیرهای دیگر شود، آن شخص انسان غافلی است. برای نمونه، در رحم مادر، عوامل زیادی در رشد نطفه تأثیر دارد که حق تعالی در ابتدای این عوامل قرار دارد.
همچنین حق تعالی در رتبهای دیگر با فرشتگان مؤثر است و فرشتگان نیز بدون واسطه مؤثر میباشند و باز حق تعالی در رتبهای دیگر با فرشتگان و با ناسوت(طبیعت) و فرشتگان نیز در رتبهای با واسطه ناسوت در کار هستند و ناسوت هم بیواسطه، در رشد این نطفه تأثیر میکند که به آن تأثیر ناسوتی میگویند. اگر مادر سیب بخورد، فرزندش این چنین میشود، اگر کندر بخورد، آنگونه میشود. آب و هوا و زیست محیط و نیز اخلاق مرد نیز در جنین مؤثر است. اگر کسی این اثرها را فقط از ماده یا فقط از فرشتگان بداند و ماده و خدا را انکار کند، باز مشرک و جاهل است و اگر آن را از خدا بداند و فرشتگان و دنیا را بیاثر بداند، جاهل است و دنیا و خدای تعالی را درک نکرده است. خدایی میگوید؛ ولی به کار او علم ندارد و این جهل به ضرر اوست و باعث رکود جامعه میگردد.
بنابراین از آنجا که تمامی موجودات و مخلوقات مظهر ذات باری تعالی هستند و بقا و دوام آنها به افاضه هستی از جانب خدای متعال میباشد، لذا هرگونه فعل و انفعال و کنش و واکنشی در مخلوقات الهی از جمله انسان فعل الله به حساب میآید، اما این نکته را نیز باید همواره مورد توجه قرار داد که فعل خدا از طریق علل و اسباب به بروز و ظهور رسیده و تجلی پیدا میکند. و نسبت فعلی به خدا به معنای نادیده گرفتن علل و اسباب نباید باشد. کردار بد انسان و ظلمها و جنایتهای بشری هیچگاه مورد اراده و خواست الهی نبوده بلکه این انسان عصیانگر است که از امکانات وجودی و قدرت الهی سوء استفاده کرده و آنها را در مسیر شکرگزاری و اطاعت از اوامر و نواهی الهی بکار نمیبندد، و به همین خاطر مورد معاقبه الهی در دنیا و آخرت قرار میگیرد.