امام خمینی (ره):
من آمدهام دست اجانب را از این مملکت کوتاه کنم
سرویس سیاسی -
امام خمینی(ره) در دومین روز پس از ورود به میهن اسلامی در مدرسه علوی و در جمع روحانیون هدف خود را از انقلاب و بازگشت به وطن این گونه تشریح میکنند «من آمدهام که بزرگواری شما را حفظ کنم. من آمدهام که دشمنهای شما را زمین بزنم. من آمدهام که ملت را یک ملت مستقلش کنم. دولت اگر پیدا بشود یک دولت مستقل باشد. من آمدهام که دست اجانب را از این مملکت کوتاه کنم.»
امروز و با گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب نیاز به مرور بیانات امام خمینی(ره) و شناخت راه و خط حضرت روح الله بیش از پیش احساس میشود. بخصوص این گروهها، افراد و جریاناتی در صدد هستند با نام امام بر خط امام مهر بطلان بزنند و منویات درونی خود را عملی سازند.
رهبر معظم انقلاب 14 خرداد ماه سال جاری در سخنرانی سالیانه خود در حرم مطهر بنیانگذار جمهوری اسلامی شاخصههای خط امام را تشریح و نیز از تحریف راه و منش امام سخن گفتند.
رهبر انقلاب در این سخنرانی مبانی خط امام را برشمردند که این مبانی عبارتند از : اثباتِ اسلام ناب محمدّی و نفی اسلام آمریکایی، اتّکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده الهی، و نقطه مقابل، بیاعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی، اعتقاد به اراده مردم و نیروی مردم و مخالفت با تمرکزهای دولتی، طرفدار جدّی حمایت از محرومان و مستضعفان، قرار داشتن در جبهه مخالف قلدران بینالمللی و مستکبران، استقلال کشور و ردّ سلطهپذیری، مسئله وحدت ملّی.
با نگاهی به مبانی خط امام که در بیانات رهبر معظم انقلاب به صورت مشروح مورد بررسی تحلیل و ارزیابی قرار گرفته شده است و نیز فرمایشات امام در روز 14 بهمن ماه 1357 به خوبی میتوان رویکرد کسانی که به تحریف خط امام میپردازند را مورد تحلیل قرار داد.
روشن است که تحریف خط امام تنها در دایره نظریه پردازی نمیتواند مورد ارزیابی قرار گیرد، ممکن است گروهی در مراکز علمی و دانشگاهی نظریاتی را به امام منتسب سازند که رد این انتسابات با رجوع به بیانات حضرت روح الله که در صحیفه امام موجود است نفی و ابطال شوند ولی خطرناکترین نوع تحریف تحریف در عمل و اجراست.
مسئولانی که ایران و ایرانی را
تحقیر میکنند
به عنوان نمونه مسئولانی که عهدهدار اداره کشور هستند هر روز در سخنان خود از راه و مرام امام سخن بگویند ولی در اجرا مستضعفستیز بوده، به قدرتهای خارجی و استکباری اطمینان داشته باشند و استقلال کشور را با این اطمینان به بیگانگان در خطر بیندازند.
مسئولی حمایت کنندگان از حقوق مصرفکننده را با انگ کمونیست بودن میراند، مسئولی دیگر استقلال کشور را با این سخن که ما تنها در آبگوشت بزباش میتوانیم رقابت کنیم به سخره میگیرد، مقام دیگری خدمات رسانی به مستضعفین را با عزا و مصیبت تخطئه میکند، فردی دیگر مردم را با عنوان کارت به دستانی که شب پرداخت یارانه در مقابل عابر بانکها به صف شدهاند شماتت کرده و دیگری ایران و ایرانی را چنان پائین میآورد که میگوید در صورت حمله آمریکا در عرض 5 دقیقه سیستم دفاعی کشور نابود میشود و یا دیگری مردم را چنان حقیر و فرومایه میانگارد که در صورتی که او و دوستانش نبودند آنان از گرسنگی میمردند.
ترکان: اگر ما نبودیم
مردم گرسنه میماندند
به عنوان نمونه و یکی از هزاران به این جملات اکبر ترکان مشاور رئیس جمهور و دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد تجاری توجه کنید؛ «اولین اقدام این دولت متوقف کردن تحریمها بود. تشدید تحریمها متوقف شد و مذاکرات پیش رفت تا امروز که تحریمها برداشته شد. اگر مشی دولت قبلی پابرجا بود، تحریمها تشدید نمیشد؟ اگر تحریمها تشدید میشد آنوقت همین نان و قند، برنج و روغنی که در جامعه وجود دارد، دیگر وجود داشت؟ همین غذایی که سر هر کوچهای میتوان آن را خرید و تهیه کرد، اگر مشی قبلی بود، آیا امکان آن وجود داشت همین غذا را پیدا کنیم؟»
این سخنان را کسی بر زبان رانده است که پیش از این گفته بود ایرانی جماعت توان رقابت با خارجیها را جز در آبگوشت بزباش و قرمه سبزی ندارد و صادق زیباکلام روشنفکرنمای حامی دولت نیز در حمایت از او گفته بود «اشتباه میکنی در آبگوشت بزباش و قرمه سبزی هم خارجیها از ایران جلوترند و توان رقابت نداریم»!
از لولهنگ
تا آبگوشت بزباش!
این سخنان انسان را یاد اظهارات رزم آرا نخست وزیر رژیم طاغوت میاندازد که بعد از آنکه لایحه معروف گس-گلشاییان برای تضمین منافع نفتی انگلیس در مجلس ایران رد شد، در توهین تاریخی خود گفته بود: «ملت ایران قادر به ساختن لولهنگ نیست و یک کارخانه سیمان را نمیتواند اداره کند» !
حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب در 7 آذرماه ۸۴ در دیدار با بسیجیان به این توهین تاریخی به ملت ایران اشاره و تاکید کرده بودند: « همه ابزارهای فرهنگی و تبلیغی در طول صد سال یا بیشتر بهکار گرفته شد، تا این ملت را به خودشان بدبین کنند - یکی از شخصیتهای سرشناس معروف میگفت ایرانی، یک لولهنگ نمیتواند بسازد! - لولهنگ یعنی آفتابه گِلی؛ آن زمانها از گل، آفتابه درست میکردند. اینجور این ملت را تحقیر میکردند. این ملت حالا در زمینههای زیستی، در زمینه فعالیتهای گوناگون علمی، تحقیقی کارهایی میکند که خودش را جزو ده کشور اول جهان قرار میدهد؛ این، شوخی نیست. این مسئله به ملت ما، به شما جوانها، در هرجا که هستید و در هر قسمتی که کار میکنید، هشدار میدهد که قدر خودتان را بدانید، حرکت کنید، ناامید نشوید؛ شماها میتوانید. شما آن نسلی هستید که اگر خوب عمل کردید، آینده این کشور را - صد سال، دویست سال یا بیشتر - تضمین خواهید کرد.»
حال تحقیر مردم با این عنوان که اگر ما نبودیم شما از گرسنگی میمردید و نان و قند و روغن برای مصرف کردن نداشتید با کدامین معیار از یک مسئول در جمهوری اسلامی پذیرفتنی است؟ آیا این گونه سخن گفتن با راه و مرام امام که میفرمایند « من آمدهام که بزرگواری شما را حفظ کنم » منطبق است؟
توجه به این جملات و عبارات سوالات دیگری را نیز به ذهن متبادر میسازد و آن اینکه آیا وابسته کردن همه مقدرات کشور به اجرای برجام و لبخند و اخم دشمنان استقلال کشور را به خطر نمیاندازد ؟ آیا مبتنی کردن اقتصاد کشور که بایستی براساس مقاومت در برابر فشارهای بیگانگان تنظیم شود به برداشته شدن تحریمهای تحمیلی و نیز بسته شدن قراردادهای کلان و میلیاردی با دشمنان دیروز و به ظاهر دوستان امروز و خارج ساختن میلیاردها دلار از چرخه اقتصاد کشور استقلال کشور را با خطر مواجه نمیسازد ؟
ظریف: آمریکا با یک بمب
دفاع ایران را از کار میاندازد!
این گونه سخن گفتن در برابر ایران و ایرانی موجد این نظریه شاید بدبینانه است که تحقیر مردم یک تئوری ریشهدار در میان اعتدالیون است به عنوان نمونه وزیر امور خارجه 12 آذر ماه 1392 طی سخنانی با تحقیر توان دفاعی کشور گفته بود « آیا شما فکر کردهاید که آمریکا که با یک بمبش میتواند تمام سیستمهای نظامی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما میترسد؟»
خندهدار و در عین حال تاسف بارتر آن که محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه در همایش فرصتهای پس از برجام با حمله به منتقدین دولت میگوید « چرا بیجهت تلاش میکنید عزت مردم ما را به حقارت تبدیل کنید. در حالی که دنیا عزت ملت ما را پذیرفته است.»
سوال این جا است که چه کسی ایران و ایرانی را تحقیر کرده است؟! منتقدان دولت یا مشاور محترم رئیس جمهور که معتقد است اگر دولت یازدهم نبود مردم نان نداشتند و از گرسنگی میمردند؟ منتقدان دولت یا وزیری که معتقد است ایران توان مقاومت در برابر آمریکا را ندارد و سیستم دفاعی کشور با یک حمله آمریکا از هم میپاشد؟!
لیبرالی که ایران را
مدیون آمریکا میداند!
البته تحقیر ایران و مردم تنها به مقامات محدود نمیشود و پشت این تحقیر نظریه پردازان حضور دارند و به عنوان نمونه سریع القلم استاد لیبرال دانشگاه و حامی دولت در گفت و گو با شرق ضمن بیچاره خواندن مردم ایران و اشاره به تحریمهای صورت گرفته از غرب، آمریکا را ناجی ملت ایران میخواند و میگوید « تعامل با جهان و حلوفصل مسئله هستهای و ضرورت برداشتن تحریمها موضوعاتی بود که کشور بهطور جدی با آن روبهرو بود. اگر تحریمهای نفت و گاز را برنمیداشتند و اگر سرمایهگذاری خارجی صورت نمیگرفت، خبری از درآمدهای جدید نبود. اگر تحریمهای بانکی برداشته نمیشد، کشور ما با رکود بیشتر و فرسودگی نهادینهشده روبهرو میشد.»
سریع القلم ایران را مدیون آمریکا میخواند و میداند و میگوید « بیثباتی در ایران منجر به تأمین منافع ملی آمریکا نمیشود. بیثباتی ایران به نفع روسیه و چین و سلفیگری است. مستقل از اینکه آنها با ماهیت نظام جمهوری اسلامی مشکل دارند اما با توجه به شرایط منطقه به ایران بهعنوان یک نیروی ثباتدهنده نگاه میکردند. اوباما در نامههایی که بعد از ٢٠١١ به ایران نوشت، سعی کرد مسئولان ایران را اقناع کند که آمریکا استراتژی تغییر نظام را کنار گذاشته و دنبال تعامل با ایران است»
او به این سوال پاسخ نمیدهد که اگر آمریکا موافق ثبات ایران است و مخالف براندازی نظام اسلامی چرا از ضد انقلاب و فتنه گرانی که به دنبال سقوط جمهوری اسلامی هستند حمایت میکند و اصولا چرا بانی این همه تحریم علیه ملت ایران شده است و امروز با برداشتن بخشی از آن تحریمها که در آن نیز شک و شبهههای فراوان است بر ملت ایران منت میگذارد؟!
دو رویکردی که در مقابل هم
قرار گرفته است
در ایران دو رویکرد در مقابل هم قرار گرفته است. رویکردی که میگوید ما توان مقابله در برابر هجمه دشمنان را نداریم و سیستمهای نظامی ایران با یک بمب آمریکا از کار میافتد و رویکرد دیگری که نظامیان متجاوز آمریکایی را الله اکبر گویان دستگیر کرده و دست و بال میبندد و پس از ضجههای از سر ضعف و ناتوانی دشمن آزادشان میکند.
این دو رویکرد در مقابل هم قرار گرفتهاند که یکی ایران و ایرانی را ناتوان از مقابله میبیند و راه مذاکره را برای در امان ماندن از خباثتها و شیطنتهای این شیطان بزرگ در پیش میگیرد و دیگری به خدا تکیه کرده و معتقد است راه برون رفت از مشکلات و مقابله با خباثتهای دشمن، امید به تواناییها و ظرفیتهای داخلی است.
رجوع دوباره
به خط امام
در این زمینه گفتنیهای بسیاری است که وا مینهیم و بار دیگر بیانات امام خمینی را مرور میکنیم آن روزهایی که پس از 15 سال تبعید به وطن بازگشتند و فلسفه انقلاب و بازگشت خود را در دیدار با روحانیون تبیین کردند؛ «من آمدهام که بزرگواری شما را حفظ کنم. من آمدهام که دشمنهای شما را زمین بزنم. من آمدهام که ملت را یک ملت مستقلش کنم. دولت اگر پیدا بشود یک دولت مستقل باشد. من آمدهام که دست اجانب را از این مملکت کوتاه کنم.»
ایام الله دهه فجر فرصت و بهانه مناسبی است تا مسئولان یک بار دیگر مواضع و عملکرد خود را با رهنمودها و راه روشن حضرت امام خمینی(ره) مقایسه کنند.