با یازده پیمانه تکلیف زمین گیج است(چشم به راه سپیده)
بهانه پرواز
من را نمیشناخت کسی اینجا، گمنامم و به نام تو مینازم
شادم که مثل عده معدودی، شعری برای نام نمیسازم
شعرم برای توست شعاری نیست، کشتی برای موجسواری نیست
باور مکن که دل به زمین دادم، وقتی تویی بهانه پروازم
***
تب آدینه
رفتی و دلم در قفس سینه ترک خورد
یک جمعه گذشت و دل آیینه ترک خورد
دیدار تو در حنجره اشک نگنجید
صد دیده در این حسرت دیرینه ترک خورد
با لهجه چشمان پر از پینه مهتاب
دستان غزلبسته آیینه ترک خورد
دیروز تو را پنجرهها خوب ندیدند
امروز زمین در تب آدینه ترک خورد
مهدیه یوسفی
چشمی بچرخان
چشمی بچرخان تا پیام دیگری باشد
پایی بکوبان! تا قیام دیگری باشد
باور مکن در سینه ما بعد از آن فریاد
جز سوختن هرگز نظام دیگری باشد
سختست، ای شیرینترین تسبیح! تلخی را
بشناسی و شهدت به کام دیگری باشد
امروز ما را خوار میخواند جهان شاید
فردا به فکر اتهام دیگری باشد
با یازده پیمانه، تکلیف زمین گیجست
شک نیست، در میخانه جام دیگری باشد
خورشیدهای خانهات را ای زمین بشمار
تا روشنت گردد امام دیگری باشد
شاید اگر آیینهها را خوب بشناسی
بعد از حَسَن، حُسن ختام دیگری باشد
مرتضی حیدری آل کثیر
نامه کوفی نیست
شما بیا، نفس از عطر جادهها با ما
جواب دادن فریاد بیصدا با ما
بیا و آتش نمرود را گلستان کن
قدم زدن وسط شعله بلا با ما
تو ذوالجناح بیاور، تو ذوالفقار بگیر
قیام کن، علم سبز مرتضی با ما
میان معرکه اذن جهادمان با تو
نثار کردن سر تا به پای ما با ما
اذان صبح که بر کعبه تکیه خواهی زد
اذان ظهر بیا مشهدالرضا با ما
بپرس از خود مسلم که نامه کوفی نیست
حسین...! راهگشایان کربلا با ما
حمید رمی
***
نماز عمر
نماز عمر قضا شد بگو چه کار کنم؟
چگونه این همه پاییز را بهار کنم؟
تمام خیرالعملهای من تباه شدند
بگو کجا بروم کسب اعتبار کنم
هزار بند به پاهای خستهام بستم
چگونه از عملم از خودم فرار کنم
صدای حی علیالموت میرسد هر روز
که زندهتر شوم و مرگ اختیار کنم
به یک نگاه بکش؛ زنده کن مرا آقا
بکش مرا که به این مرگ افتخار کنم
من از فراق شما گریه میکنم امشب
که دل به خیمه سبز تو رهسپار کنم
رحمان نوازنی