kayhan.ir

کد خبر: ۶۴۴۳
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۲:۰۳

این رزم قرارگاه می‌خواهد (یادداشت روز)


اقتصاد نفتی ایران از 60 سال پیش با عارضه‌ها و چالش‌‌های مهمی دست و پنجه نرم می‌کند. حتی اگر تحریم‌های اقتصادی آزاردهنده نیز نبود، اقتصاد دولتی متوقف به فروش نفت صرفا در مدار رشد بادکنکی حرکت می‌کرد و دایما بر عارضه‌هایی چون تورم، ناکارآمدی بوروکراتیک، فترت تولید ملی و وابستگی فزاینده به خارج از مرزها می‌افزود تا چه رسد به اینکه مزاحمتی به نام تحریم نیز به این صورت مسئله مهم افزوده شده باشد. البته برخلاف موضوع اقتصاد نفتی، تهدید تحریم یک فرصت راهبردی و توفیق اجباری ذی‌قیمت است، اگر که ارزش و قدر آن فهمیده شود. تحریم آن اضطرار خصمانه‌ای است که دشمن به قصد جنگ زمین‌گیر کردن ما تحمیل می‌کند و با این وجود می‌تواند انرژی قدرتمند جهش بزرگ را در میان مردم و تصمیم‌سازان برای پی‌ریزی اقتصاد مقاوم معطوف به پیشرفت را فراهم کند.
این منطق که تحریم، یک هدیه بزرگ است، منطق حضرت امام(ره) است. ایشان 26 بهمن 1359 در دیدار کفیل و مدیران وزارت نفت می‌فرمایند «من اعتقادم است که اگر ما در محاصره اقتصادی یک ده پانزده سال واقع بشویم، شخصیت خودمان را پیدا می‌کنیم یعنی همه مغزهایی که راکد بودند در آن وقت و نمی‌توانستند فعالیت بکنند، به فعالیت می‌افتند. این طبیعی است که اگر یک نفر آدم یک جایی نشسته و همه چیز او را می‌آورند تقدیمش می‌کنند، این فکرش به کار نمی‌افتد، حتی کاسب هم نمی‌تواند بشود. اگر یک آدمی بود که اول صبح چایش را و نانش را بیاورند، ظهر هم همین‌طور، شب هم همین‌طور، هر احتیاجی هم داشت برآورده کردند، این نمی‌تواند دیگر هیچ کاری بکند، یک مرد فلجی می‌شود... آن روزی که این ملت فهمیدکه اگر ما جدیت نکنیم برای کشاورزی‌مان، جدیت نکنیم برای صنعت نفتمان، جدیت نکنیم برای کارخانه‌های خودمان، از بین خواهیم رفت و کسی نیست که به ما بدهد، وقتی این احساس پیدا شد در یک ملتی که من خودم باید هر چیز می‌خواهم تهیه کنم، دیگران به من نمی‌دهند، این احساس اگر پیدا شد، مغزها به راه می‌افتد و متخصص پیدا می‌شود در هر رشته‌ای... این ابتکارات از برکات محاصره اقتصادی بود... این محاصره اقتصادی را که خیلی‌ها از آن می‌ترسند، من یک هدیه‌ای می‌دانم برای کشور خودمان، برای اینکه معنایش این است که مایحتاج ما را به ما نمی‌دهند، وقتی که مایحتاج را به ما ندادند، خودمان می‌رویم دنبالش... مغزهای اروپایی با مغزهای ایرانی فرقی ندارند جز این معنا که آنها آن طوری تربیت شدند و خودشان را آن جوری درست کردند و ماها را این طوری تربیت کردند. ما را یک موجود مهملی بار آوردند. خب، تا کی ما باید این را تحمل بکنیم که ما یک موجودات مهملی هستیم و باید از ارباب‌‌ها پیش ما برسد... عمده این است که ما باور کنیم خودمان را».
اگر تحریم اقتصادی یک جنگ تمام عیار است که حتما هست، طبیعتا در برابر چنین جنگی نمی‌شود با التماس و جلب ترحم و «من بمیرم و تو بمیری» به مصاف رفت. اگر دشمن از یک قرارگاه متمرکز اقدام به ساماندهی حملات اقتصادی می‌کند، منطقا در این سو نمی‌توان واقعیت این جنگ را انکار کرد یا به لوازم پذیرش این واقعیت در حوزه اولویت‌های دفاعی کشور پایبند نبود و یا قرارگاه اقتصادی و آرایش دفاعی لازم را نداشت. حتی اگر چنین جنگ و معارضه‌ای در میان نبود، ما ناچار از تغییر برخی رویه‌های غلط 70-80 ساله بودیم، چه رسد به اینکه اکنون دشمن نیز همین پاشنه آشیل را  در معرض آفند قرار داده است. بنابراین خط اقتصاد را باید تقویت و مقاوم کرد. در عین حال، اقتصاد ایران هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیاست. چنین اقتصاد بزرگی که دارای ذخایر عظیم و کم‌نظیر مادی و مهم‌تر از آن استعدادهای بی‌نظیر انسانی است، مجال پیشرفت بزرگی را در قلب یکی از راهبردی‌ترین مناطق دنیا داراست که کمتر کشوری از مشابه این مجال برخوردار است. چنین کشوری به تعبیر رهبر معظم انقلاب «اگر از الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی که همان اقتصاد مقاومتی است پیروی کند، نه تنها بر همه مشکلات اقتصادی فائق می‌آید و دشمن را که به تحمیل یک جنگ اقتصادی تمام عیار در برابر این ملت بزرگ صف‌آرایی کرده به شکست و عقب‌نشینی وا می‌د‌ارد، بلکه خواهد توانست در جهان... اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درون‌زا و برون‌‌گرا، پویا و پیشرو را محقق سازد.»
چرا با وجود دستاوردهای اقتصادی بزرگ انقلاب اسلامی- از جمله در حوزه برخی پیشرفت‌های معطوف به فناوری و خودکفایی - هنوز به یک اقتصاد سالم، پویا و مقاوم دست نیافته‌ایم؟ و بعد از این برای جبران چه باید کرد؟ عوامل مختلفی را برای این تاخیر می‌توان برشمرد. یک علت این است که نه «فساد اقتصادی» و نه «تحریم‌های دشمنان» نزد برخی طیف‌های سیاسی صاحب‌منصبان ما به عنوان تهدید و دشمنی فهمیده نشده است چرا که چنین فهمی نشانه‌ها و الزامات و اولویت‌بندی‌هایی دارد که در گفتار و رفتار این طیف دیده نمی‌شود. کشاندن رقابت‌های مسموم سیاسی به حوزه تصمیمات راهبردی در زمینه اصلاحات اقتصادی یکی از این آسیب‌های بزرگ است. علت دوم و مکمل، عدم ثبات قدم و استقامت کافی در اجرای تصمیمات راهبردی است. نیمه کاره رها شدن پروژه‌های بزرگ ملی- نظیر طرح هدفمندسازی یارانه‌ها و اصلاح الگوی مصرف- از آسیب‌های مهمی است که کمابیش در معرض آن قرار داشته‌ایم. علت سوم، جریان رسانه‌ای آلوده و ناسالمی است که برخلاف ژست‌ها و دعاوی فریبنده، از معارضان اصلی «اقتصاد سالم، پویا و مقاوم» است. طیفی از این رسانه‌ها به انواعی از مفسدان اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آلوده‌اند و بنابراین شبیه قطب‌نماهای دستکاری شده، سر بزنگاه‌های مهم آدرس‌های غلط می‌دهند. حلقه رسانه‌ای خاصی هم وجود دارد که اساسا نگاه به خارج دارد و بخشی از ماشین عملیات روانی دشمن در جنگ اقتصادی- سیاسی به شمار می‌رود. دمیدن در التهابات اقتصادی و ایجاد بی‌ثباتی، دامن زدن به تورم انتظاری و ایجاد تقاضای کاذب- نظیر کاری که یک سال پیش کردند- و القای «ما نمی‌توانیم» در مواجهه با فشار تحریم‌ها از جمله کار ویژه‌های این طیف است.
این 3 عارضه مهم از جمله ظرف همین 5-6 سال گذشته به ویژه 2-3 سال اخیر موجب شد اتفاق مهم و مبارکی نظیر هدفمندسازی یارانه‌ها و اصلاحات اقتصادی مورد اجماع همه طیف‌ها در میانه راه رها شود یا به بیراهه برود. شروع سهمیه‌بندی بنزین از اوایل تیرماه سال 86 برای مهار بی‌رویه مصرف در حالی که فقط در سال قبل از آن 4/8 میلیارد دلار صرف واردات بنزین شده بود، کار بزرگی بود که به ذهن ناممکن می‌آمد اما این کار مهم- با وجود برخی بی‌تدبیری‌ها - عملی شد تا هم راه برای قاچاق هنگفت سوخت ببندد، هم از وابستگی کشور به واردات بکاهد- چنان که بعدها ما را  تحریم کردند- و هم تزریق بی‌رویه یارانه‌های  سوختی به جیب توانگران را مهار کند. واکنش رقبای دولت وقت چه بود؟ تقدیر و تحسین که شما مسئولیت نیمه تمام یا نکرده ما را به انجام رساندید؟!  خیر! روزنامه کارگزاران فردای اجرای این طرح به جای پرداختن به اصل ماجرا، تصویر تمام قد صفحه اول خود را به آتش‌سوزی در یک پمپ بنزین اختصاص داد و با تیتر بزرگ نوشت «بلوای بنزین»! یعنی آن روز ارگان کارگزاران امیدوار به آشوب بود که نشد!
آیا چنین رفتارهایی در میانه یک جراحی اقتصادی بزرگ سازنده بود؟
3 سال بعد- آذر 89- اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‌ها با 3 هدف عمده «ساماندهی مصرف حامل‌های انرژی»، «حمایت از تولید داخلی» و «حمایت انحصاری و هدفمند از اقشار ضعیف» به اجرا درآمد. آن روز نیز رفتار هوچی‌گرانه مشابهی از سوی برخی رسانه‌ها و سیاسیون به نمایش درآمد مبنی بر اینکه مردم! چه نشسته‌اید که قرار است دهک‌هایی از شما را حذف کنند و یارانه به شما ندهند. این التهاب آن قدر در فضای رسانه‌ای فربه شد که هدف هدفمندی یارانه‌ها از همان ابتدا گم شد و دولت و مجلس با تسلیم در برابر این هوچیگری‌ زیانبار پذیرفتند به جای حذف دهک‌های پردرآمد، همه 10 دهک فقیر و غنی به طور مساوی یارانه 45 هزار تومانی بگیرند و این روند ناصحیح 36-7 ماه تداوم پیدا کرد. بدتر این بود که دولت نیز از جایی به بعد در بازی آلوده رقبا- معطوف به رقابت‌های سیاسی و انتخاباتی- افتاد و اعلام کرد مایل است رقم 45 هزار تومانی مساوی را به 250 هزار تومان مساوی برساند!! در همین حال حمایت از تولید داخلی از طریق درآمدهای هدفمندی به بوته فراموشی سپرده شد و نوسانات ارزی و کاهش ارزش پول ملی نیز موجب کم‌رنگ شدن اثرات طرح در حوزه ساماندهی الگوی مصرف شد.
اگر کاهش ارزش پول ملی یک تهدید مهم است در عین حال در برخی کشورهای دنیا - نظیر چین- از همین موضوع به عنوان یک فرصت برای پیشی گرفتن تولید داخلی در رقابت با تولیدات دیگر کشورها استفاده می‌کنند. بنابراین چرا ما نتوانیم از همین توفیق اجباری! به عنوان فرصت استفاده کنیم؟ اگر تحریم‌ها محدودیت‌هایی را در زمینه واردات  ایجاد می‌کند، چرا همین تهدید را در میان مدت تبدیل به فرصت مهم رونق تولید داخلی نکنیم؟ آیا نمی‌توان از دانشمند شهید دکتر مجید شهریاری یک الگو در مقیاس ملی ساخت که در مقابل تحریم فروش سوخت20 درصد رآکتور تهران و لنگی تولید رادیوداروها، سوخت تولید داخل را روی میز گذاشت؟ آیا در کشوری که دستخوش جنگ اقتصادی تمام عیار است، عقل امضا می‌کند که بازار کالاهای مصرفی لوکس و تجملاتی آن هر روز با اجناس خارجی- که ما به ازای آن میلیاردها دلار و یورو از کشور خارج می‌شود - اشباع‌تر می‌شود؟! آیا خودروی پورشه و لوازم آرایش آن‌چنانی و آخرین محصولات مصرفی تجملاتی هم به ضرورت غذا و دارو و کالاهای استراتژیک است؟
بدون بسیج مردم و جلب همراهی آنها چه در حوزه اصلاح الگوی مصرف و چه در زمینه کارآفرینی و خلاقیت و بهره‌وری، و بدون اجماع نخبگان و مسئولان درباره اینکه تنها راه بقا و استقلال و پیشرفت و آقایی در جهان، بستن کمر همت و ایستادن روی پای خود و خطرپذیری و خودباوری و مجاهدت شبانه‌روز است، نمی‌توان به آرمان راهبردی اقتصاد پویا و مقاوم و شکوفا دست یافت. دولت محترم در این میان شاید سزاوارتر از دیگران باشد که در ایجاد اجماع ملی زیر پرچم هدایت رهبر معظم انقلاب پیش‌قدم شود و با عبور از افراطیون مدعی حمایت، این باور را منتشر سازد که اولا اولویت را به اقتدار درون‌زا می‌دهد و دیپلماسی را تنها یک ابزار از ده‌ها ابزار لازم تلقی می‌کند، ثانیا عازم است که کار نیمه تمام و رها شده دولت قبلی را به سرانجام برساند و ثالثا مراقب خواهد بود که حاشیه‌ها را- مانند سال‌های آخر دولت قبل- تبدیل به مسئله مهم خود نمی‌کند.

محمد ایمانی