هدف وسیله را توجیه نمیکند(خوان حکمت)
مطلب مهمّي كه سالار شهيدان، حسين بن علي بن ابيطالب (ع) به ما فرمود اين است كه: هرگز هدف وسيله را توجيه نميكند. يعني نميتوان گفت: ما چون ميخواهيم به فلان مقصد برسيم، از هر راهي ميتوانيم كمك بگيريم! از هر راهي كسي شروع كرد، به آن مقصد حق نميرسد. هر راهي يك مقصد و هدف خاصي را تعقيب ميكند، به آن ميرسد؛ نه به آن مقصد اصيل! اين بيان نوراني را وجود مبارك سالار شهيدان فرمود و از جدّ بزرگوارش هم نقل کرد كه: مَنْ حاوَلَ اَمراً بِمَعصِيَهِ اللهْ كانَ اَفوَتْ لِمَا يَرجُو وَ اَسرَعْ لِمَجئِ مَا يَحذَر(1). اگر كسي بخواهد از راه گناه به يك مقصد برسد، زودتر از ديگران به چاه ميافتد؛ چون گناه كجراهه است، راه نيست! وقتي راه نبود، چگونه به هدف ميرسد؟ فرمود: هرگز هدف وسيله را توجيه نميکند، هرگز هدف خوب به انسان اجازه نميدهد كه از هر وسيلهاي استفاده كند؛ هر راهي انسان را به آن مقصد نميرساند، صراط مستقيم است كه انسان را به آن مقصد والا ميرساند و لا غير.
اين معنا را قرآن كريم به اين صورت تبيين كرد، فرمود: فَاَينَ تَذهَبُون(2)، كجا ميرويد؟! همين معنا را وجود مبارك امير مؤمنان(ع) آنطوري كه در نهجالبلاغه آمده تبيين كرد، فرمود: اَينَ يُتاهُ بِكُم(3)، كجا شما را ميبرند؟ مگر نميخواهي به سلامت برسي، چرا راه عيبناك را طي ميكني؟ مگر نميخواهيد به كمال برسيد، چرا مسير ناقص را قدم مينهيد ؟ اَينَ تَذهَبُون قرآن به صورت اَينَ يُتاهُ بِكُم نهجالبلاغه در آمد و اين دو تعبير نمكين قرآن و نهجالبلاغه به صورت مَنْ حاوَلَ اَمراً بِمَعصِيَهِ اللهْ كانَ اَفوَتْ لِمَا يَرجُو وَ اَسْرَعْ لِمَجِئِ مَا يَحذَر سالار شهيدان در آمده است.
در حكومت علوي هم به وجود مبارك حضرت امير پيشنهاد دادند كه اينها در زمان سوّمي به حيف و ميل عادت كردند، مقداري تساهل، اندكي هم تسامح روا بداريد؛ بلكه اين طلحه و زبيرها جذب بشوند! فرمود: اَ تَأمُرُونِي اَنْ اَطلُبَ النَّصرَ بِالجُور(4)؟ اين از بيانات نوراني آن حضرت در نهجالبلاغه است. فرمود: شما ميخواهيد من از راه ظلم به پيروزي برسم، مگر گناه وسيلة پيروزي است؟! گناه وسيلة سقوط است. هيچ كسي چه در مسائل فردي، چه در مسائل جمعي؛ نه در كسب شخصي، نه در كسب بيتالمال از راه گناه و خيانت و عشوه و رشوه و ربا و مانند آن به مقصد نميرسد.
آنهائي كه الآن سنّشان در 70 سال، يا بين 70 و 80 است كاملاً به خاطر دارند؛ خانههایي كه 50 سال قبل ساخته شده بود، الآن كلاً دارد بازسازي ميشود. اين خانهها معمولاً خيلي هم بماند 50 سال. شما غالب اين كوي و برزن را كه قدم ميزنيد، ميبينيد اين خانه 50 سال قبل به دست پدر ساخته شد، پدر بود و مُرد؛ و الآن پسر تخريب كرد، دارد ميسازد. اين خانهها بيش از 50 سال نميماند! تجارتها اينچنين است ، واحدهاي تجاري اينچنين است، واحدهاي مسكوني اينچنين است؛ كساني كه سنّشان 70 است تاريخ شهرشان را بگويند كه در اين شهر سرمايه به دست چه گروهي بود، الآن خانوادههاي آنها تقريباً منقرض شد.
اينها تاريخ است، اين تاريخ را براي فرزندانتان بازگو كنيد تا بدانند مال، ماندني نيست! هرگز با گناه كسي نميتواند آبرويش را حفظ بكند؛ گناه وسيلة سقوط است نه صعود!!
لغزشگاههاي چهارگانه انسان
فرمودند: اگر خواستيد ببينيد آيندة شما چگونه است، ببينيد گذشتة ديگران چگونه بوده است. در بيانات ائمه هم همين هست كه شما افراد را با گذشت روزگار آشنا كنيد، سنّت خدا يكسان است: لَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللهِ تَبديلاً(5). قرآن كريم فرمود: اگر اين دل مجراي عدل بود، مسير عقل بود؛ فرا طبيعي ميانديشد و راحت است. ولي اگر مجراي اعتدال بود نه عدل، گرفتارعرضة و تقاضا كاذب بود؛ اين يا به دام جماد ميافتد، يا به دام نبات ميافتد، يا به دام حيوان ميافتد، يا به دام افرادي مثل خود. آنچه در سورة مباركة آل عمران آمده از همين قبيل است. فرمود: اگر زيور اصلي تان كه ايمان و معرفت ملكوتي است، آن را رها كرديد؛ ناچاريد خود را با امور ديگر مزيّن كنيد. كسي كه در خانهاي زندگي ميكند كه علم و كتاب و معرفت و تحقيق و پژوهش در آن خانه نيست، او ناچار خود را به عروسك سگ و گربه آشنا ميكند و اگر يك محققي، پژوهشگري با كتاب و معارف و ادبيات و تحقيقات علمي مأنوس بود؛ هرگز خود را با مجسمههاي سگ و گربه عادت نميدهد! اين در درون خود فرشتههایي را ميپروراند. به تعبير بلند حكيم سنائي:
تو فرشته شوي اَر جهد كني از پي آنك
برگ توت است به تدريج كنندش اطلس(6)
اگر كسي اهل اين معارف بود، هميشه در درون خود زينتكدهاي دارد. در سورة مباركة آل عمران فرمود: يا هر 4 تا، يا 3 تا، يا 2 تا، يا يكي بلاي جامعه است: زُيِّنَ لِلْنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتْ مِنَ النِّساءِ وَ البَنين، اين اشتياق انساني؛ وَ القَناطيرِ المُقَنطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الفِضِّه، اين مال جمادات؛ وَ الخِيلِ المُسَوَّمَهِ وَ الاَنعام، مال حيوانات؛ وَ الحَرث (7)، مال كشاورزي نباتات. فرمود: اينها يا به كشاورزي يا به دامداري يا به مجسمهسازي يا به انسان دوستي سرگرمند؛ اينها شهوت است، اينها محبت و مودّت نيست؛ آن پستترين گرايش همين شهوت است.
ما كه ميتوانيم اهل مودّت باشيم، اهل محبت باشيم؛ چرا اهل شهوت باشيم! شهوت و محبت شهوت و مودّت مثل كلاس ابتدائي و دوران دكترا است. اينها در يك مسيرند، گرايش دارند؛ منتها آن ابتدائياش را، آن حسّياش را ميگويند شهوت، آن اوجش را ميگويند محبت و مودّت؛ تا برسد به تولّي و تبرّي. اگر گرايش به جماد بود، گرايش به نبات بود، گرايش به حيوان بود، گرايش به زن و فرزند بود؛ همين 4 گرايش كه نه كمتر است و نه بيشتر در سورة آل عمران آمده. شما تمام اين گرايشها را كه ارزيابي ميكنيد، از اين 4 قسم بيرون نيست. انسان يا دلباختة جماد و گرفتار بانك و اعتبارات بانكي است. يا گرفتار دامداري است يا گرفتار كشاورزي است يا گرفتار زن و فرزند است.
در بيانات نوراني حضرت امير (ع) آمده است: اگربخواهي عادلانه زندگي كني، نه معتدلانه؛ تلاش در توليد و قناعت در مصرف داشته باش؛ آنگاه كالاها معتدل ميشود، چون تقاضا حقيقي است، عرضه هم حقيقي است. اجناس ارزان ميشود؛ نه تقلّبي در كار است، نه گران فروشي در كار است، نه احتكار در كار است، نه مفاسد اقتصادي در كار است.تلاش در توليد ، قناعت در مصرف؛ اين ميشود «عدل». فرمود: اين 4 چيز بلاي آدم است، اينها شهوت است. از شهوت كه بگذريم كه از محدودة حسّ و تجربة حسّي بالاتر بيايد، كمكم رنگ و بوي خيال و وهم ميگيرد، از آنجا بالاتر رنگ و بوي عقل ميگيرد؛ ميبينيد اين شهوت به صورت محبت در ميآيد. بعد از اينكه لطيفتر شد، دقيقتر شد، عاليتر شد؛ از محبت گذشت، به صورت مودّت در ميآيد.
خداي سبحان به رسولش در قرآن كريم فرمود: به مردم بگو به جاي اينكه اهل شهوت باشند، اهل مودّت باشند. به جاي اينكه دورة ابتدایي را بگذرانند در منطقة حس و تجربه، دورة عقل را تجربه كنند، عاقل باشند. به جاي اينكه در محدودة اعتدال تقاضا و عرضه قدم بردارند، بيايند در محدودة عقل قدم بردارند، اهل مودّت باشند: قُلْ لا اَسئَلُكُمْ عَلَيهِ اَجراً اِلّا المَوَدَّهَ فِي القُربي(8). مودّت علي و اولاد علي، مودّت اهل بيت عصمت و طهارت(ع)، اين ذخيرة عدل و عقل است.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي (دام ظلّه) در جمع اقشار مختلف شهرستان آمل، حسينية هدايت آمل ـ 15/ 11/ 1384
(1) الكافي / 2 / 373 (2) تكوير / 26 (3) نهجالبلاغه / خ 87
(4) همان / خ 126 (5) فتح / 23 (6) ديوان حكيم سنائي
(7) آل عمران / 14 (8) شوري / 23
خوان حکمت در دهه آخر صفر روزهای زوج منتشر میشود.