kayhan.ir

کد خبر: ۶۰۰۰۶
تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۸:۱۶

مصیبت‌های روزانه از دیدگاه امام سجاد(ع)


‌ محمدمهدی رشادتی
امام سجاد(ع) فرمود: مسکین ابن آدم له فی کل یوم ثلاث مصائب لا یعتبر بواحدهًْ منهن. بیچاره آدمی هر روز سه مصیبت به او می‌رسد و حتی از یکی از آنها پند و عبرت نمی‌گیرد. اگر عبرت می‌گرفت و گوش فرا می‌داد، کار دنیا و سختی‌های آن بر او آسان می‌شد.
مصیبت اول: هر روز که می‌گذرد، یک روز از عمرش کاسته می‌شود، اگر از مال او چیزی کم گردد، ناراحت می‌شود، در حالی که مال جایگزین دارد،‌ اما عمر از دست رفته جبران نمی‌شود.
مصیبت دوم: هر روز روزی‌اش را به طور کامل دریافت می‌کند. چنانچه این روزی از راه حلال به دست آید، باید در قیامت حساب پس بدهد و اگر از راه حرام باشد،‌ کیفر خواهد دید.
مصیبت سوم: این قسم که از دو قسمت قبلی بزرگتر و مهمتر است،‌ این است که هیچ روزی را به شب نمی‌رساند مگر اینکه یک منزل (یک گام) به آخرت نزدیکتر شده است. اما او نمی‌داند که آیا به سوی بهشت خواهد رفت و یا به طرف آتش گام برمی‌دارد. (منتهی الامال ج 2 ص 35)
عمل جاری
 مرحوم شهید مطهری نقل می‌کنند: یکی از مهاجرین مؤمن و مورد علاقه پیامبر(ص) به نام عثمان بن مظعون در خانه یکی از زنان صالح و شایسته مدینه به نام ام‌علاء به علت بیماری فوت می‌کند. در حین تهیه مقدمات دفن، پیامبر(ص) وارد می‌شود. ام‌علاء همان موقع رو کرد به جنازه و گفت: رحمت خدا شامل حال تو باد ای عثمان! من اکنون شهادت می‌دهم که خداوند تو را به جوار رحمت خود برد. بلافاصله پیامبر(ص) فرمود: البته من درباره او امید خیر و سعادت دارم، اما به تو بگویم من که پیغمبرم درباره خودم و یا درباره یکی از شما این چنین اظهارنظر قطعی نمی‌کنم. ام‌علاء تا پایان عمر درباره هیچکس اظهارنظر نکرد و درباره هر کسی که می‌مرد می‌گفت: فقط خدا می‌داند که او فعلا در چه حالی است.
مدت‌ها بعد ام‌علاء عثمان را در خواب دید که نهری از آب جاری به او تعلق داشت. از رسول خدا(ص) تعبیرش را پرسیده فرمود: آن نهر آب، عمل اوست که همچنان جریان دارد (داستان راستان ص 386) البته این نکته در معارف اسلامی روشن است که پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) و حتی سایر انبیاء(ع) به وسیله وحی الهی و یا الهام از همه امور عالم و حقایق هستی و از جمله از آینده افراد و سرنوشت نهایی انسان‌‌ها، علم قطعی و آگاهی کامل پیدا می‌کنند. اما در حالت عادی بدون وحی و الهام همانند سایر مردم از غیب، خبر ندارند.
خدایا ما را یک لحظه به خود وامگذار
شهید مطهری نقل می‌کنند: نیمه‌های شب ام سلمه (یکی از همسران پیامبر(ص)) متوجه شد که رسول خدا(ص) در بستر نیست. پس از جست‌وجو دید که حضرت در گوشه‌ای تاریک ایستاده، دست به آسمان بلند کرده، اشک می‌ریزد و می‌گوید: خدایا چیزهای خوبی که به من داده‌ای از من نگیر. خدایا مرا مورد شماتت دشمنان و حسودان قرار مده. خدایا مرا به سوی بدی‌هایی که مرا از آنها نجات داده‌ای بر نگردان. خدایا مرا هیچ‌گاه به اندازه یک چشم بر هم زدن به خوم وامگذار. شنیدن این جمله‌ها با آن حالت، لرزه بر اندام ام سلمه انداخت. رفت در گوشه‌ای نشست و شروع کرد به گریستن. گریه او به‌قدری شدید شد که رسول خدا آمد و پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: چرا گریه نکنم؟ تو با آن مقام و منزلت که پیش خدا داری، اینچنین از خدا ترسانی. از او می‌خواهی که تو را به خودت یک لحظه وانگذارد. پس وای به حال مثل من. حضرت فرمود: ای سلمه چطور می‌توانم نگران نباشم و خاطرجمع باشم؟ یونس پیغمبر یک لحظه به خود واگذاشته شد و آمد به  سرش آنچه آمد. (همان ص 104)
افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت
ما از سر تقصیر و خطا در نگذشتیم
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
ما شب و روز آمد و بیدار نگشتیم
(کلیات سعدی، ص 736)