بازخوانی داستان نفوذ در اسناد لانه جاسوسی (۵)
شبه روشنفکران سر سفره سفارت آمریکا
سید روحالله امینآبادی
سیاست را به تعبیری علم پیدا کردن راههای میانه و به تعبیری دیگر پیشبینی آینده و چیدن مهرهها بر اساس این پیشبینی میدانند و تفسیر میکنند، در این راستا هر پیشبینی که از آینده داشته باشی مهرههایت را به همان ترتیبی که منافعت ایجاب میکند خواهی چید!
پیش از پیروزی انقلاب و با روشن شدن این واقعیت که شاه دیگر امیدی برای بقا ندارد آمریکا نهایت تلاش خود را برای پیشبینی آینده و نیز بند و بست با کسانی که احتمال میرفت در نظام آینده در مصدر امور باشند به کار برد.
نفوذ در این شخصیتها و این که چگونه میاندیشند یکی از کارویژههای ماموران آمریکا در لانه جاسوسی بوده است. نگاهی به اسناد لانه جاسوسی نشان از آن دارد که این روشنفکرها همواره در خط مقدم تامین منافع آمریکا قرار داشتند.
روشنفکری که در نوشتههایش از اسلام اسم نمیبرد
در اسناد لانه جاسوسی از علیاصغر حاجسيدجوادي به عنوان فردي روشنفكر، ميانهرو و ليبرال یاد میشود كه تماس با او ـ از سوي سفارت ـ ميتواند مفيد باشد.(1)وی در مقالاتی که پس از پیروزی انقلاب از وی در مطبوعات منتشر شد خواستههای چندی را مطرح کرده بود. به عنوان نمونه وی دو روز پس از انقلاب در مقالهای که روزنامه اطلاعات آن را منتشر ساخت خواستار انحلال ارتش(2) و در مقالهای دیگر به تاریخ 28 بهمن 57 در همین روزنامه خواستار اعدام بیچون و چرای همه وابستگان به رژیم شاه شد.(3) وی همچنین به دنبال استقرار نظام اسلامی و اجرای قوانین مربوط به رعایت حجاب اسلامی همراه با دیگر روشنفکران غرب و شرقزده مخالفت خود را با اجرای این قوانین اسلامی اعلام کرد.(4)
با این وجود سؤال این جا است که حاج سیدجوادی با این مقالات و نوشتهها که از وی روحیهای خشن و رادیکال نشان میداد چگونه در اسناد لانه جاسوسی به عنوان فردی لیبرال و میانهرو خوانده میشود.
بدیهی است؛ روشنفکران شرق و غربزده همواره چهرهای از خود نشان میدهند که با درون آنها متفاوت است، برخی از این افراد ماموریتهایی را بر عهده داشته و دارند که برای انجام درست این ماموریتها باید چهرهای انقلابی و رادیکال از خود نشان میدادند تا بتوانند در ابتدای پیروزی انقلاب در سازمانها و ارگانها نفوذ کنند و وظایف محوله را به سرانجام برسانند.
اسناد سفارت آمريكا نشان ميدهد كه حاجسيدجوادي، يكي از اشخاصي بود كه در پيروزي انقلاب به عنوان يك نويسنده تأثيرگذار مورد توجه و مشورت مأموران سفارت قرار گرفت. علیاصغر حاج سیدجوادی 28 ديماه 57 یعنی کمتر از یک ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی به همراه عدهاي از همفكرانش به ملاقات يكي از جاسوسان سفارت ميرود.
مامور سفارت در گزارش خود از این دیدار مینویسد «با رفتن شاه آنها [سيدجوادي و همفكرانش] انتظار ندارند كه حتماً يكي از آيتاللهها نقش بزرگي داشته باشد. مأمور سفارت پرسيد كه اگر انتخابات آزاد يك گروه از نمايندگان تأييد شده [امام] خميني را روي كار آورد چه ميشود؟ آنها گفتند كه اينطور فكر نميكنند، مگر در بعضي از روستاها... چهار پنجم مردم شهرها تحصيلكرده هستند و به جاي آنكه كوركورانه به دنبال [امام] خميني بروند، خود انتخاب خودشان را ميكنند.»در بخش ديگري از سند لانه جاسوسي درباره مشي اعتقادي حاجسید جوادی آمده است «در مقالهاي كه او به خاطر آن [در زمان شاه] دستگير شده است، حتي يك بار همكلمه اسلام را به هيچگونه [و] شكلي به كار نبرده است، ولي او همواره به «نهضت مردم ايران» و «انقلاب بزرگ ملي» اشاره ميكند.»(5)
در سندی دیگر مرتبط به پس از پیروزی انقلاب اسلامی اين نويسنده فردي بااستعداد و نويدبخشترين رهبر غيرمذهبي خوانده میشود كه در انتقاد از نهضتهاي سختگير اسلامي صريح بوده است.(6)
نفوذ با ادعای ضدآمریکایی!
هدایتالله متین دفتری، پسر احمد متین دفتری، نخست وزیر رضاشاه، عضو ساواک و عامل سازمان «سیا» بود. در یکی از اسناد لانه جاسوسی درباره هدایتالله متین دفتری آمده است: «آقای متین دفتری با ادعای ضدآمریکایی بودن در میان جوانان ایرانی نفوذ میکند و آخرین اخبار تحرکات آنها را به سفارت گزارش میکند.»(7)
در سند شماره 98 از جلد دوم اسناد لانه جاسوسی -کتاب احزاب در ایران- نیز در رابطه با وی آمده است: «متین دفتری منبع قابل اطمینانی برای کسب اطلاعات درباره فعالیت سیاسی مخالفین است، وی بیتکلف صحبت میکند و درباره هر زمینهای از فعالیت مخالفان (مخالفان آمریکا) به راحتی اطلاعات میدهد.»(8)متین دفتری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با پنهان کردن هویت خود و در پوشش نوه مصدق با همراهی افرادی نظیر نجف دریابندری، منوچهر هزارخانی، بهمن نیرومند و... گروهی تحت نام «جبهه دموکراتیک ملی» را تشکیل و از آن پس با شعارهای غلیظ ضدامپریالیستی به فعالیت خود ادامه داد.
او در نخستین نطق خود بعد از راهاندازی جبهه دمکراتیک ملی بر سر مزار مصدق طی سخنانی منافقانه اظهار داشت: «خلقهای ایران مرحله اول پیکار خود را علیه استبداد داخلی و حامیان امپریالیست خارجی آن پشت سر گذاشتهاند و اکنون باید مرحله بعدی را که انحلال ارتش، رفع ستم از دهقانان، افشای ساواکیها و... را دنبال کنند.»(9)
چنان که درباره علیاصغر حاجسید جوادی گفته شد متین دفتری نیز پس از پیروزی انقلاب در نوشتههای خود خواستار انحلال ارتش بود ارتشی که میتوانست در برابر تهاجمات بیگانگان و یا تجزیهطلبی برخی گروهها و گروهکها مقاومت کند و این مطلوب آمریکا نبود و در نتیجه نفوذیهای آمریکا باید نهایت تلاش خود را برای انحلال این سد سدید به کار میگرفتند. چند ماه بعد در مرداد ماه 1358 متین دفتری در حالی که خود سردبیر نشریه منافقین و همسرش مریم متین دفتری مسئول شاخه زنان این سازمان بود، طی یک میتینگ در دانشگاه تهران شعار «اسلام نابود است کمونیسم پیروز است» را سر داد!(10)
پس از آن که در غائله 14 اسفند 59 عدهای با تحریک افرادی چون متین دفتری علیه نظام اسلامی شعار دادند، دادگستری تهران در گزارشی از آن غائله، سند عضویت متین دفتری در ساواک را فاش کرد و با انتشار سند دیگری نشان داد که هدایتالله متین دفتری، با آن همه شعارهای ضدامپریالیستی، شریک تجاری ارتشبد نصیری رئیس سازمان امنیت و اطلاعات رژیم شاه - ساواک- بوده است!(11) با افشای این اسناد متین دفتری که دیگر زمینهای برای حضور در ایران نمیدید به فرانسه گریخت و از طریق طارق عزیز معاون نخست وزیر صدام به جمع همکاران اداره استخبارات ارتش عراق پیوست.(12)
روشنفکری با مفاسد کلان نفتی!
حسن نزیه رئیس شرکت ملی نفت در دولت موقت بازرگان نیز از دیگر روشنفکرانی است که نام وی در اسناد لانه جاسوسی به دفعات آمده است.
نزیه پس از پیروزی انقلاب تلاش فراوانی را ترتیب داد تا نظامی سکولار در ایران روی کار آید.وی در یکی از سخنرانیهای خود گفته بود «اگر ما فکر کنیم تمام مسائل سیاسی و اقتصادی و قضایی را میتوانیم در قالب اسلامی بسازیم، آیات عظام هم میدانند این امر در شرایط حاضر نه مقدور است و نه ممکن و نه مفید.»(13)
این اظهارات با واکنش شدید آیتالله شهید بهشتی مواجه شد و این شهید مظلوم در پاسخ به نزیه و افرادی نظیر وی گفتند «این کارها بیشتر نشانه این است که یک گروه اقلیت روشنفکرمآب و روشنفکرنما میخواهد با این بازیها با دستاوردهای انقلاب خونین اسلامی ما موضعگیری تازه داشته باشد؛ باید اینها محاکمه شوند تا معلوم شود با چه انگیزهای میگویند اسلام نمیتواند راه حل باشد.»(14)
ضديت نزيه با انقلاب اسلامي و مواضع ضدانقلابي او به اندازهاي بود كه وي، قبل از افشاي اسناد لانهجاسوسي، از كشور فرار كرد. نزیه علاوه بر مواضع ضد انقلابی، در شرکت ملی نفت مفاسد کلان اقتصادی مرتکب شده بود که به خاطر این مفاسد به دادگاه احضار شد ولی از حضور در دادگاه اجتناب کرد.
در پی تسخیر لانه جاسوسی دانشجویان پیرو خط امام اسنادی منتشر کردند که نزیه را در فهرست جاسوسان آمریکا نشان میداد. بر اساس این اسناد، حسن نزیه با نام رمز «اس. دی. پوتی» به جاسوسی برای آمریکا پرداخته بود.(15)
بر اساس اسناد لانه جاسوسی علاوه بر همکاری نزیه با آمریکاییها قبل از پیروزی انقلاب، حتی پس از برکناری وی از مسئولیت بلندپایهترین مقام نفتی کشور، آمریکاییها او را دوباره به رابط سازمان سیا در فرانسه وصل کردند.(16)
هر چند با تسخیر لانه جاسوسی و فرار روشنفکران نامبرده از ایران ارتباط رسمی و علنی بریدگان از دین و وطن با دشمنان قطع شد ولی این ارتباط در طول سه دهه پیش به روشهای دیگری که این نوشتار جای پرداختن بدان نیست ادامه یافته است؛ روشنفکرانی که هرچند ادعاهای بزرگی دارند ولی برای نیازهای حقیر دنیوی از فروش وطن به بیگانگان هم ابایی ندارند.
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است
سیاست را به تعبیری علم پیدا کردن راههای میانه و به تعبیری دیگر پیشبینی آینده و چیدن مهرهها بر اساس این پیشبینی میدانند و تفسیر میکنند، در این راستا هر پیشبینی که از آینده داشته باشی مهرههایت را به همان ترتیبی که منافعت ایجاب میکند خواهی چید!
پیش از پیروزی انقلاب و با روشن شدن این واقعیت که شاه دیگر امیدی برای بقا ندارد آمریکا نهایت تلاش خود را برای پیشبینی آینده و نیز بند و بست با کسانی که احتمال میرفت در نظام آینده در مصدر امور باشند به کار برد.
نفوذ در این شخصیتها و این که چگونه میاندیشند یکی از کارویژههای ماموران آمریکا در لانه جاسوسی بوده است. نگاهی به اسناد لانه جاسوسی نشان از آن دارد که این روشنفکرها همواره در خط مقدم تامین منافع آمریکا قرار داشتند.
روشنفکری که در نوشتههایش از اسلام اسم نمیبرد
در اسناد لانه جاسوسی از علیاصغر حاجسيدجوادي به عنوان فردي روشنفكر، ميانهرو و ليبرال یاد میشود كه تماس با او ـ از سوي سفارت ـ ميتواند مفيد باشد.(1)وی در مقالاتی که پس از پیروزی انقلاب از وی در مطبوعات منتشر شد خواستههای چندی را مطرح کرده بود. به عنوان نمونه وی دو روز پس از انقلاب در مقالهای که روزنامه اطلاعات آن را منتشر ساخت خواستار انحلال ارتش(2) و در مقالهای دیگر به تاریخ 28 بهمن 57 در همین روزنامه خواستار اعدام بیچون و چرای همه وابستگان به رژیم شاه شد.(3) وی همچنین به دنبال استقرار نظام اسلامی و اجرای قوانین مربوط به رعایت حجاب اسلامی همراه با دیگر روشنفکران غرب و شرقزده مخالفت خود را با اجرای این قوانین اسلامی اعلام کرد.(4)
با این وجود سؤال این جا است که حاج سیدجوادی با این مقالات و نوشتهها که از وی روحیهای خشن و رادیکال نشان میداد چگونه در اسناد لانه جاسوسی به عنوان فردی لیبرال و میانهرو خوانده میشود.
بدیهی است؛ روشنفکران شرق و غربزده همواره چهرهای از خود نشان میدهند که با درون آنها متفاوت است، برخی از این افراد ماموریتهایی را بر عهده داشته و دارند که برای انجام درست این ماموریتها باید چهرهای انقلابی و رادیکال از خود نشان میدادند تا بتوانند در ابتدای پیروزی انقلاب در سازمانها و ارگانها نفوذ کنند و وظایف محوله را به سرانجام برسانند.
اسناد سفارت آمريكا نشان ميدهد كه حاجسيدجوادي، يكي از اشخاصي بود كه در پيروزي انقلاب به عنوان يك نويسنده تأثيرگذار مورد توجه و مشورت مأموران سفارت قرار گرفت. علیاصغر حاج سیدجوادی 28 ديماه 57 یعنی کمتر از یک ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی به همراه عدهاي از همفكرانش به ملاقات يكي از جاسوسان سفارت ميرود.
مامور سفارت در گزارش خود از این دیدار مینویسد «با رفتن شاه آنها [سيدجوادي و همفكرانش] انتظار ندارند كه حتماً يكي از آيتاللهها نقش بزرگي داشته باشد. مأمور سفارت پرسيد كه اگر انتخابات آزاد يك گروه از نمايندگان تأييد شده [امام] خميني را روي كار آورد چه ميشود؟ آنها گفتند كه اينطور فكر نميكنند، مگر در بعضي از روستاها... چهار پنجم مردم شهرها تحصيلكرده هستند و به جاي آنكه كوركورانه به دنبال [امام] خميني بروند، خود انتخاب خودشان را ميكنند.»در بخش ديگري از سند لانه جاسوسي درباره مشي اعتقادي حاجسید جوادی آمده است «در مقالهاي كه او به خاطر آن [در زمان شاه] دستگير شده است، حتي يك بار همكلمه اسلام را به هيچگونه [و] شكلي به كار نبرده است، ولي او همواره به «نهضت مردم ايران» و «انقلاب بزرگ ملي» اشاره ميكند.»(5)
در سندی دیگر مرتبط به پس از پیروزی انقلاب اسلامی اين نويسنده فردي بااستعداد و نويدبخشترين رهبر غيرمذهبي خوانده میشود كه در انتقاد از نهضتهاي سختگير اسلامي صريح بوده است.(6)
نفوذ با ادعای ضدآمریکایی!
هدایتالله متین دفتری، پسر احمد متین دفتری، نخست وزیر رضاشاه، عضو ساواک و عامل سازمان «سیا» بود. در یکی از اسناد لانه جاسوسی درباره هدایتالله متین دفتری آمده است: «آقای متین دفتری با ادعای ضدآمریکایی بودن در میان جوانان ایرانی نفوذ میکند و آخرین اخبار تحرکات آنها را به سفارت گزارش میکند.»(7)
در سند شماره 98 از جلد دوم اسناد لانه جاسوسی -کتاب احزاب در ایران- نیز در رابطه با وی آمده است: «متین دفتری منبع قابل اطمینانی برای کسب اطلاعات درباره فعالیت سیاسی مخالفین است، وی بیتکلف صحبت میکند و درباره هر زمینهای از فعالیت مخالفان (مخالفان آمریکا) به راحتی اطلاعات میدهد.»(8)متین دفتری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با پنهان کردن هویت خود و در پوشش نوه مصدق با همراهی افرادی نظیر نجف دریابندری، منوچهر هزارخانی، بهمن نیرومند و... گروهی تحت نام «جبهه دموکراتیک ملی» را تشکیل و از آن پس با شعارهای غلیظ ضدامپریالیستی به فعالیت خود ادامه داد.
او در نخستین نطق خود بعد از راهاندازی جبهه دمکراتیک ملی بر سر مزار مصدق طی سخنانی منافقانه اظهار داشت: «خلقهای ایران مرحله اول پیکار خود را علیه استبداد داخلی و حامیان امپریالیست خارجی آن پشت سر گذاشتهاند و اکنون باید مرحله بعدی را که انحلال ارتش، رفع ستم از دهقانان، افشای ساواکیها و... را دنبال کنند.»(9)
چنان که درباره علیاصغر حاجسید جوادی گفته شد متین دفتری نیز پس از پیروزی انقلاب در نوشتههای خود خواستار انحلال ارتش بود ارتشی که میتوانست در برابر تهاجمات بیگانگان و یا تجزیهطلبی برخی گروهها و گروهکها مقاومت کند و این مطلوب آمریکا نبود و در نتیجه نفوذیهای آمریکا باید نهایت تلاش خود را برای انحلال این سد سدید به کار میگرفتند. چند ماه بعد در مرداد ماه 1358 متین دفتری در حالی که خود سردبیر نشریه منافقین و همسرش مریم متین دفتری مسئول شاخه زنان این سازمان بود، طی یک میتینگ در دانشگاه تهران شعار «اسلام نابود است کمونیسم پیروز است» را سر داد!(10)
پس از آن که در غائله 14 اسفند 59 عدهای با تحریک افرادی چون متین دفتری علیه نظام اسلامی شعار دادند، دادگستری تهران در گزارشی از آن غائله، سند عضویت متین دفتری در ساواک را فاش کرد و با انتشار سند دیگری نشان داد که هدایتالله متین دفتری، با آن همه شعارهای ضدامپریالیستی، شریک تجاری ارتشبد نصیری رئیس سازمان امنیت و اطلاعات رژیم شاه - ساواک- بوده است!(11) با افشای این اسناد متین دفتری که دیگر زمینهای برای حضور در ایران نمیدید به فرانسه گریخت و از طریق طارق عزیز معاون نخست وزیر صدام به جمع همکاران اداره استخبارات ارتش عراق پیوست.(12)
روشنفکری با مفاسد کلان نفتی!
حسن نزیه رئیس شرکت ملی نفت در دولت موقت بازرگان نیز از دیگر روشنفکرانی است که نام وی در اسناد لانه جاسوسی به دفعات آمده است.
نزیه پس از پیروزی انقلاب تلاش فراوانی را ترتیب داد تا نظامی سکولار در ایران روی کار آید.وی در یکی از سخنرانیهای خود گفته بود «اگر ما فکر کنیم تمام مسائل سیاسی و اقتصادی و قضایی را میتوانیم در قالب اسلامی بسازیم، آیات عظام هم میدانند این امر در شرایط حاضر نه مقدور است و نه ممکن و نه مفید.»(13)
این اظهارات با واکنش شدید آیتالله شهید بهشتی مواجه شد و این شهید مظلوم در پاسخ به نزیه و افرادی نظیر وی گفتند «این کارها بیشتر نشانه این است که یک گروه اقلیت روشنفکرمآب و روشنفکرنما میخواهد با این بازیها با دستاوردهای انقلاب خونین اسلامی ما موضعگیری تازه داشته باشد؛ باید اینها محاکمه شوند تا معلوم شود با چه انگیزهای میگویند اسلام نمیتواند راه حل باشد.»(14)
ضديت نزيه با انقلاب اسلامي و مواضع ضدانقلابي او به اندازهاي بود كه وي، قبل از افشاي اسناد لانهجاسوسي، از كشور فرار كرد. نزیه علاوه بر مواضع ضد انقلابی، در شرکت ملی نفت مفاسد کلان اقتصادی مرتکب شده بود که به خاطر این مفاسد به دادگاه احضار شد ولی از حضور در دادگاه اجتناب کرد.
در پی تسخیر لانه جاسوسی دانشجویان پیرو خط امام اسنادی منتشر کردند که نزیه را در فهرست جاسوسان آمریکا نشان میداد. بر اساس این اسناد، حسن نزیه با نام رمز «اس. دی. پوتی» به جاسوسی برای آمریکا پرداخته بود.(15)
بر اساس اسناد لانه جاسوسی علاوه بر همکاری نزیه با آمریکاییها قبل از پیروزی انقلاب، حتی پس از برکناری وی از مسئولیت بلندپایهترین مقام نفتی کشور، آمریکاییها او را دوباره به رابط سازمان سیا در فرانسه وصل کردند.(16)
هر چند با تسخیر لانه جاسوسی و فرار روشنفکران نامبرده از ایران ارتباط رسمی و علنی بریدگان از دین و وطن با دشمنان قطع شد ولی این ارتباط در طول سه دهه پیش به روشهای دیگری که این نوشتار جای پرداختن بدان نیست ادامه یافته است؛ روشنفکرانی که هرچند ادعاهای بزرگی دارند ولی برای نیازهای حقیر دنیوی از فروش وطن به بیگانگان هم ابایی ندارند.
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است