نفوذ به روایت اسناد لانه جاسوسی (3)
امید نفتی آمریکا به ناسیونالیستهای نفوذی
سیدروح الله امینآبادی
یک ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که در روزهای پایانی اسفند ماه 1357 روزنامهها گزارشی را منتشر کردند که براساس آن آمریکای دل نگران از تحولات ایران چشم امید به برخی دولتمردان وقت کشور دوخته بود. براساس گزارشی که در شماره 21 اسفند همین سال در کیهان منتشر شد؛ «جیم بیل معاون وقت مرکز پژوهشهای مربوط به خاورمیانه دانشگاه تگزاس در میزگردی که مجله تایم برای بررسی تحولات خاورمیانه و بهخصوص ایران ترتیب داده بود»، انقلاب ایران را نه تنها از بابت از دست رفتن منابع غنی نفت بلکه از آن رو برای آمریکا ناگوار دانست که امکان ردیابی و جاسوسی از فعالیتهای نظامی شوروی را از آمریکا سلب کرده است. این گزارش در ادامه و ضمن پرداختن به نگرانیهای آمریکا از پیروزی انقلاب به نکته بسیار مهمی اشاره کرده بود؛ «جیم بیل در این میزگرد از عدهای نام برد که در آمریکا تحصیل کرده و محافظهکار هستند، مردانی که آمریکا میتواند با آنها کنار آمده و برای جریان یافتن دوباره نفت ایران به غرب از کمک آنها بهرهمند شود.»
جیم بیل در سخنان خود از هشت نفر نام برده بود که ابراهیم یزدی و عباس امیرانتظام از جمله آنان بودند(1) ؛ دو شخصیتی که پس از پیروزی انقلاب نقش بسیار مهمی در دولت موقت داشتند، اولی مدتها وزیر خارجه بود و دومی نیز ابتدا سخنگوی دولت و بعدها به عنوان سفیر به کشورهای حوزه اسکاندیناوی اعزام شد. امیرانتظام در سال 1360 به اتهام جاسوسی برای آمریکا محاکمه و به حبس ابد محکوم شد.
دولتی که قرار نبود حزبی باشد
بهمن ماه سال 1357 و پس از بازگشت امام خمینی(ره) به میهن اسلامی، مهندس مهدی بازرگان به پیشنهاد شورای انقلاب از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی به سمت نخستوزیری دولت موقت و بدون در نظر گرفتن وابستگیهای حزبی وی منصوب شد.
در متن فرمان امام(ره) به بازرگان بر این نکته تصریح شده بود که «جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط و حزبی بستگی به گروهی خاص، مامور تشکیل دولت موقت مینمایم.» (2) با این وجود بازرگان اکثریت اعضای کابینه را از نهضت آزادی و دوستان و هم مسلکان خود برگزید هم مسلکانی که امید آمریکا برای جریان یافتن نفت ایران به غرب پس از پیروزی انقلاب بودند.
نگاهی به اسناد لانه جاسوسی نشان از آن دارد که دولت آمریکا که از پیروزی انقلاب شوکه شده بود برای نفوذ در سیستم جدید راهی بهتر و مقبولتر از حمایت همه جانبه از دولت موقت و شخص بازرگان نمیدید.
از این روی بود که تلاش داشت از هر اقدامی که موقعیت دولت موقت در ایران را متزلزل میسازد اجتناب کند و در این راستا دیدارهایی نیز میان مقامات آمریکا با اعضای کابینه بازرگان صورت میگرفت.
نفوذ از طریق ناسیونالیستهای میانهرو
در ادامه به بررسی چند سند مهم از میان دهها سند به دست آمده از اسناد لانه جاسوسی در این زمینه میپردازیم.
در یک سند سری به تاریخ شهریور 1358 از ساندرز به نیوسام آمده است؛ «دولت آمریکا روابط تازهای را براساس ضوابط دولت موقت برقرار کرده که مثل گذشته استوار و محکم نیست ولی دوستانه و همکاریطلبانه است ...با توجه به احتیاج ایران به قطعات یدکی ...ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان را قدرت دهیم و مطمئن باشیم که در آینده در ارتش دوستانی خواهیم داشت که میتوانند معضلات سیاسی مملکت را راهگشا باشند.» (3)
در سندی دیگر که به تشریح سیاستهای بلندمدت آمریکا در ایران پرداخته میخوانیم «ما به دنبال روی کار آمدن دولتی میانهرو در ایران هستیم، دولتی که ناسیونالیستهای مخالف مذهب آن را اداره کنند و در ضمن تا قبل از استقرار دولت جدید ما میتوانیم طریق نفوذ در ایران را امتحان کنیم، بایستی یک موقعیت توام با اطمینان و احترام در ایران را رواج دهیم.»(4)
این اسناد به خوبی نشاندهنده سیاست آمریکا در برهه ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی است؛ «تکیه بر میانهروی دولت موقت و انتخاب این دولت به جای جریان وابسته به امام خمینی که سرسخت و ضدآمریکایی است.»
آمریکا براساس اسناد لانه جاسوسی در این برهه همکاری خود را در جهت تحکیم دولت موقت به عنوان یک نهاد در مقابل دیگر جریانات ضدآمریکا تشدید کرده بود.
همکاری اقتصادی، اطلاعاتی، نظامی و سیاسی برای قدم جلو گذاشتن و نفوذ در اقتصاد و سیاست ایران و خوشبین کردن دولت موقت به کمک آمریکا، نسبت به انقلاب اسلامی و رفع سوءظنها و وابسته کردن دولت موقت به کمکهای حساس آمریکا نظیر دادن اطلاعات مهم سیاسی دیگر رویکرد مهم آمریکا در برهه ماههای اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است.
نکته دیگری که از اسناد لانه جاسوسی استنباط میشود آن است که «دولت آمریکا تلاش داشته است تا قبل از تعیین رئیسجمهور و حکومت رسمی در کشور با استفاده از دولت موقت در ارگانها نفوذ کرده و عملیات سیاسی و نفوذ خود را امتحان کند.»
در واقع میتوان گفت «در حقیقت سیاست ایالات متحده در مورد دولت موقت برنامهریزی حرکات آینده آمریکا بود . نفوذ و استفاده از عناصر خود در ارتش - رفع اختلاف با کمپانیهای غارتگر بینالمللی با امید منافع سرشار در آینده، ریسک در مورد دادن قطعات یدکی و معاملات کم سود و دادن اطلاعات جاسوسی مهم به دولت موقت برای جا باز کردن وابسته کردن ماشین نظامی اطلاعاتی و اقتصادی به آمریکا در آینده نزدیک.»(5)
از قاطعیت انقلابی تا سازشپذیری مسالمتجویانه
البته در این میان روحیات مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت نیز در جری شدن آمریکا نقش اساسی ایفا میکرد. جاسوسان آمریکایی به خوبی این روحیات را رصد کرده بودند. بازرگان به اذعان خودش در مصاحبه با اوریانا فالاچی خبرنگار ایتالیایی که بعد از انقلاب با وی مصاحبه کرده بود دارای روحیه انقلابی نبوده و اصولا معتقد به تغییرات آرام بوده است و از این رو به قانون اساسی مشروطه اعتقاد داشته است، برخلاف امام خمینی(ره) که معتقد بوده باید عمل کرد و رژیم طاغوت را از میان راه برداشت. (6) سیاست بازرگان قدم به قدم بوده و سیاست امام انقلابی و بر این پایه استوار که در قدم اول قلم پای انسان را میشکنند (7) و از ادامه مسیر بازش میدارند و چه بهتر که انقلابی بود و دشمن را از سر راه برداشت.
این روحیه سازشکارانه در اسناد لانه جاسوسی مورد اشاره قرار گرفته و محملی برای نفوذ گشته است. در یکی از اسناد در این زمینه آمده است « [امام] خميني داراي عكسالعملي قاطع، سازشناپذير و سخت است، ولي روش بازرگان كه ميانهرو است، قدري توأم با سازش ضعيف است.»(8)
در سندی دیگر به مقابله امام با سیاست نفوذ دشمنان بخصوص آمریکا در مقابل سیاست مسالمتجویانه بازرگان اشاره شده و آمده است؛ «اختلاف فزايندهاي ميان [امام] خميني ـ كه بر خواستهايش براي تصفيه نفوذ خارجي از جامعه ايراني و اسلامي كردن كامل جامعه، هرچه بيشتر پافشاري ميكند و بازرگان كه سعي دارد همه را راضي كند، ولي موثر نيست وجود دارد.»(9)
به هر ترتیب این دو سیاست همواره در مقابل هم قرار داشتهاند سیاستی که به امید به دست آوردن حمایت دشمن راه سازش و تسلیم را پی میگرفته و سیاستی که برای بستن روزنههای نفوذ راهکار مقاومت انقلابی را توصیه میکرده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است
یک ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که در روزهای پایانی اسفند ماه 1357 روزنامهها گزارشی را منتشر کردند که براساس آن آمریکای دل نگران از تحولات ایران چشم امید به برخی دولتمردان وقت کشور دوخته بود. براساس گزارشی که در شماره 21 اسفند همین سال در کیهان منتشر شد؛ «جیم بیل معاون وقت مرکز پژوهشهای مربوط به خاورمیانه دانشگاه تگزاس در میزگردی که مجله تایم برای بررسی تحولات خاورمیانه و بهخصوص ایران ترتیب داده بود»، انقلاب ایران را نه تنها از بابت از دست رفتن منابع غنی نفت بلکه از آن رو برای آمریکا ناگوار دانست که امکان ردیابی و جاسوسی از فعالیتهای نظامی شوروی را از آمریکا سلب کرده است. این گزارش در ادامه و ضمن پرداختن به نگرانیهای آمریکا از پیروزی انقلاب به نکته بسیار مهمی اشاره کرده بود؛ «جیم بیل در این میزگرد از عدهای نام برد که در آمریکا تحصیل کرده و محافظهکار هستند، مردانی که آمریکا میتواند با آنها کنار آمده و برای جریان یافتن دوباره نفت ایران به غرب از کمک آنها بهرهمند شود.»
جیم بیل در سخنان خود از هشت نفر نام برده بود که ابراهیم یزدی و عباس امیرانتظام از جمله آنان بودند(1) ؛ دو شخصیتی که پس از پیروزی انقلاب نقش بسیار مهمی در دولت موقت داشتند، اولی مدتها وزیر خارجه بود و دومی نیز ابتدا سخنگوی دولت و بعدها به عنوان سفیر به کشورهای حوزه اسکاندیناوی اعزام شد. امیرانتظام در سال 1360 به اتهام جاسوسی برای آمریکا محاکمه و به حبس ابد محکوم شد.
دولتی که قرار نبود حزبی باشد
بهمن ماه سال 1357 و پس از بازگشت امام خمینی(ره) به میهن اسلامی، مهندس مهدی بازرگان به پیشنهاد شورای انقلاب از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی به سمت نخستوزیری دولت موقت و بدون در نظر گرفتن وابستگیهای حزبی وی منصوب شد.
در متن فرمان امام(ره) به بازرگان بر این نکته تصریح شده بود که «جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط و حزبی بستگی به گروهی خاص، مامور تشکیل دولت موقت مینمایم.» (2) با این وجود بازرگان اکثریت اعضای کابینه را از نهضت آزادی و دوستان و هم مسلکان خود برگزید هم مسلکانی که امید آمریکا برای جریان یافتن نفت ایران به غرب پس از پیروزی انقلاب بودند.
نگاهی به اسناد لانه جاسوسی نشان از آن دارد که دولت آمریکا که از پیروزی انقلاب شوکه شده بود برای نفوذ در سیستم جدید راهی بهتر و مقبولتر از حمایت همه جانبه از دولت موقت و شخص بازرگان نمیدید.
از این روی بود که تلاش داشت از هر اقدامی که موقعیت دولت موقت در ایران را متزلزل میسازد اجتناب کند و در این راستا دیدارهایی نیز میان مقامات آمریکا با اعضای کابینه بازرگان صورت میگرفت.
نفوذ از طریق ناسیونالیستهای میانهرو
در ادامه به بررسی چند سند مهم از میان دهها سند به دست آمده از اسناد لانه جاسوسی در این زمینه میپردازیم.
در یک سند سری به تاریخ شهریور 1358 از ساندرز به نیوسام آمده است؛ «دولت آمریکا روابط تازهای را براساس ضوابط دولت موقت برقرار کرده که مثل گذشته استوار و محکم نیست ولی دوستانه و همکاریطلبانه است ...با توجه به احتیاج ایران به قطعات یدکی ...ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان را قدرت دهیم و مطمئن باشیم که در آینده در ارتش دوستانی خواهیم داشت که میتوانند معضلات سیاسی مملکت را راهگشا باشند.» (3)
در سندی دیگر که به تشریح سیاستهای بلندمدت آمریکا در ایران پرداخته میخوانیم «ما به دنبال روی کار آمدن دولتی میانهرو در ایران هستیم، دولتی که ناسیونالیستهای مخالف مذهب آن را اداره کنند و در ضمن تا قبل از استقرار دولت جدید ما میتوانیم طریق نفوذ در ایران را امتحان کنیم، بایستی یک موقعیت توام با اطمینان و احترام در ایران را رواج دهیم.»(4)
این اسناد به خوبی نشاندهنده سیاست آمریکا در برهه ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی است؛ «تکیه بر میانهروی دولت موقت و انتخاب این دولت به جای جریان وابسته به امام خمینی که سرسخت و ضدآمریکایی است.»
آمریکا براساس اسناد لانه جاسوسی در این برهه همکاری خود را در جهت تحکیم دولت موقت به عنوان یک نهاد در مقابل دیگر جریانات ضدآمریکا تشدید کرده بود.
همکاری اقتصادی، اطلاعاتی، نظامی و سیاسی برای قدم جلو گذاشتن و نفوذ در اقتصاد و سیاست ایران و خوشبین کردن دولت موقت به کمک آمریکا، نسبت به انقلاب اسلامی و رفع سوءظنها و وابسته کردن دولت موقت به کمکهای حساس آمریکا نظیر دادن اطلاعات مهم سیاسی دیگر رویکرد مهم آمریکا در برهه ماههای اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است.
نکته دیگری که از اسناد لانه جاسوسی استنباط میشود آن است که «دولت آمریکا تلاش داشته است تا قبل از تعیین رئیسجمهور و حکومت رسمی در کشور با استفاده از دولت موقت در ارگانها نفوذ کرده و عملیات سیاسی و نفوذ خود را امتحان کند.»
در واقع میتوان گفت «در حقیقت سیاست ایالات متحده در مورد دولت موقت برنامهریزی حرکات آینده آمریکا بود . نفوذ و استفاده از عناصر خود در ارتش - رفع اختلاف با کمپانیهای غارتگر بینالمللی با امید منافع سرشار در آینده، ریسک در مورد دادن قطعات یدکی و معاملات کم سود و دادن اطلاعات جاسوسی مهم به دولت موقت برای جا باز کردن وابسته کردن ماشین نظامی اطلاعاتی و اقتصادی به آمریکا در آینده نزدیک.»(5)
از قاطعیت انقلابی تا سازشپذیری مسالمتجویانه
البته در این میان روحیات مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت نیز در جری شدن آمریکا نقش اساسی ایفا میکرد. جاسوسان آمریکایی به خوبی این روحیات را رصد کرده بودند. بازرگان به اذعان خودش در مصاحبه با اوریانا فالاچی خبرنگار ایتالیایی که بعد از انقلاب با وی مصاحبه کرده بود دارای روحیه انقلابی نبوده و اصولا معتقد به تغییرات آرام بوده است و از این رو به قانون اساسی مشروطه اعتقاد داشته است، برخلاف امام خمینی(ره) که معتقد بوده باید عمل کرد و رژیم طاغوت را از میان راه برداشت. (6) سیاست بازرگان قدم به قدم بوده و سیاست امام انقلابی و بر این پایه استوار که در قدم اول قلم پای انسان را میشکنند (7) و از ادامه مسیر بازش میدارند و چه بهتر که انقلابی بود و دشمن را از سر راه برداشت.
این روحیه سازشکارانه در اسناد لانه جاسوسی مورد اشاره قرار گرفته و محملی برای نفوذ گشته است. در یکی از اسناد در این زمینه آمده است « [امام] خميني داراي عكسالعملي قاطع، سازشناپذير و سخت است، ولي روش بازرگان كه ميانهرو است، قدري توأم با سازش ضعيف است.»(8)
در سندی دیگر به مقابله امام با سیاست نفوذ دشمنان بخصوص آمریکا در مقابل سیاست مسالمتجویانه بازرگان اشاره شده و آمده است؛ «اختلاف فزايندهاي ميان [امام] خميني ـ كه بر خواستهايش براي تصفيه نفوذ خارجي از جامعه ايراني و اسلامي كردن كامل جامعه، هرچه بيشتر پافشاري ميكند و بازرگان كه سعي دارد همه را راضي كند، ولي موثر نيست وجود دارد.»(9)
به هر ترتیب این دو سیاست همواره در مقابل هم قرار داشتهاند سیاستی که به امید به دست آوردن حمایت دشمن راه سازش و تسلیم را پی میگرفته و سیاستی که برای بستن روزنههای نفوذ راهکار مقاومت انقلابی را توصیه میکرده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است